eitaa logo
حیات ابدی
228 دنبال‌کننده
840 عکس
1.1هزار ویدیو
21 فایل
#یادمرگ انسان سازهست.. خداوندکسانی که زیاد #یاد_مرگ می کنند دوست دارد #ابددرپیش داریم هستیم که هستیم... ارتباط با ادمین @mahdi_fatemeeee313
مشاهده در ایتا
دانلود
من تنها ماندم و در سخنان او فکر نمودم , دیدم که همه بجا و حکیمانه بوده و در سه سال اول بلوغ آنچه فعلیت پیدا نموده, عقل حیوانی‌ست و عقل آدمی به اندازه شعاعی است و به قول حکما می‌توان گفت که عقل هیولانی و بذر عقل است.🤔 البته بی‌هادی بوده‌ام پس به قول و عهود خود بی‌اعتنا بوده و بیوفا بوده‌ام. نخوت و خیلا در من مستحکم بود و به خصوص که طلبه و داخل شبر اول از علم شده بودم و گفته شده است که: «العلم ثلاثة اشبار, الشبر الاول یوجب التکبر؛🍃 علم سه وجب و بخش است و بخش اول این تکبر در پی دارد.🍃» پس نه هادی بوده و نه ابوالوفاء ابوتراب، تنها بوده ام و تنها باید بروم، «سُنة الله التی لن تجد لسنة الله تبدیلاً؛🍃 سنت خداست که تبدیل و تغییری در آن نیست.»🍃 عوالم همه رونوشت یکدیگرند؛ یکی را فهمیدی, دیگری هم چنین است و چون و چرا, دلیل نافهمی است. برخاستم و توبره پشتی را به پشت بستم و مجدّانه به راه افتادم. راه صاف و بدون سنگلاخ بود و هوا چون هوای بهار و من هم با قوّت و تازه کار و با شوق بسیار به دیدار محبوب گلعذار، هادی وفادار. تا نصف روز به سرعت می‌رفتم. 🤕 کم کم خسته و هوا هم گرم بود، تشنه شدم. راه باریک و پرخار و خاشاک از دامنه کوهی بالا می‌رفت و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم، به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من می‌آید. 🙂 خوشحال شدم که الحمدالله تنها نمانده ام تا آنکه به من رسید. دیدم شخص سیاه و دراز بالایی، لبها کلفت، دندانها بزرگ و نمایان و بینی پهن و مهیب (ترسناک) و متعفن. 😨 سلامی به من داد ولی حرف لام را اظهار نکرد و گفت سام علیک (مرگ بر تو) و من به شک افتادم که اظهار عداوت نمود. چنانچه قیافه نحسش نیز شهادت می‌داد و یا آنکه زبانش در ادای لام سستی نموده است و من در جواب، محض احتیاط به همان علیک (بر تو) تنها اکتفا نمودم.🤨 پرسیدم: کجا قصد داری؟ گفت با تو هستم. و من هیچ راضی نبودم که با من باشد چون از او در خوف و وحشت بودم.🙁 پرسیدم: اسمت چیست؟ گفت همزاد تو و اسمم جهالت، لقبم کجرو، کنیه ابوالهول و شغلم افساد(فاسد کننده) و تفنین و هر یک از این عناوین موحشه (ترسناک) باعث وحشت من شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تماس با خانه خدا.mp3
3.91M
در مسیر بندگی آقای داریم هستیم که هستیم التماس دعای https://eitaa.com/hayateabad حتما عضو کانال بشید⬆️⬆️⬆️⬆
Untitled 14.mp3
6.91M
حالم خرابه ، منو نگاه کن ترکیبی کربلایی جواد داریم هستیم که هستیم التماس دعای https://eitaa.com/hayateabad حتما عضو کانال بشید⬆️⬆️⬆️⬆
امام صادق - علیه السلام - فرمود : مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ حُبُّ النِّسَاءِ ؛ دوست داشتن از اخلاق است حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۲ داریم هستیم که هستیم التماس دعای https://eitaa.com/hayateabad حتما عضو کانال بشید⬆️⬆️⬆️⬆
😢با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی. 🤔پرسیدم: اگر به دو راهی رسیدیم راه منزل را می‌دانی؟ گفت: نمی‌دانم. گفتم: من تشنه شده ام در این نزدیکی‌ها آب هست؟ گفت نمی‌دانم. گفتم منزل دور است یا نزدیک؟ گفت نمی‌دانم. گفتم هستی، با دانایی یکی است، پس چرا نمی‌دانی؟ گفت همین قدر می‌دانم که همچون سایه‌ی تو از اول عمر ملازم(همراه) تو بوده ام و از تو جدایی ندارم مگر آنکه به توفیق خدا تو از من جدا شوی. با خود گفتم گویی این همان شیطان است که به وسوسه‌های او در دنیا گاهی به خطا افتاده‌ام، به عجب دشمنی گرفتار شده ام. خدایا رحمی! 😟 من جلو افتادم و او به فاصله ده قدمی از دنبال می‌آمد و راه کتل و سر بالایی بود. رسیدم به سر کوه، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت به من رسید، گفت معلوم می‌شود خسته شده ای، الساعه پنج فرسخ راه را برای تو یک فرسخ می‌کنم که زودتر به منزل برسی. گفتم معلوم می‌شود معجزه هم داری با این نادانی!😏 گفت بیا تماشا کن به سفیدی راه که چطور قوسی و کمانه شده است که به قدر پنج فرسخ طول دارد. و تو این قوس را که به منزله زه کمان است ملاحظه کن که چقدر مختصر و کوتاه است. در علم هندسه روشن است که قوس هر چه از نصف دایره بزرگتر باشد وتر او کوتاهتر گردد و ما اگر بیراهه را از خط وتر این قوس برویم تا داخل شاهراه به قدر یک فرسخ بیش نیست ولکن خود شاهراه قریب پنج فرسخ است و عاقل، راه دراز را بر کوتاه اختیار نمی‌کند. گفتم شاهراه با کثرت عابران شاهراه می‌شود، پس آن همه دیوانه بوده اند که راه دراز را اختیار کرده اند و حال آنکه عقلاً گفته اند ره چنان رو که رهروان رفتند. گفت عجب بیشعور بوده ای تو، شاعر یاوه گو را از عقلاً پنداشته و خود را بر تبعیت او گماشته و حال آنکه بالعیان خلاف او را می‌بینی. و کثرت عابران که از آن را رفته، البته مال داشته، قبل و منقل داشته، بار داشته، زن و بچه داشته، ماشین داشته و و و... و این دره که در اول این وتر است مانع بوده که از این خط بروند و اما مثل من و تو، دو پیاده آسمان جل را چه مانع می‌شود که این راه مختصر و مفید را ترک کنیم. من احمق شده، او را خیرخواه دانسته از آن دره سرازیر شدیم و از طرف دیگر بالا آمدیم. چیزی در همواری نرفته بودیم که دره دیگری عمیق تر پیدا شد و هینطور از آن دره به آن دره، همه پر از خار و سنگلاخ و درنده و خزنده، هوا به شدت گرم و زبان خشکیده و از خستگی از دهان آویخته، پاها همه مجروح و دل از وحشت لرزان و شماتت دشمن، چون آقای جهالت با استهزاء (تمسخر) به حال من می‌خندید.🤕