#سیاحت_ݟرب
#آقانجفی_قوچانی
#قسمت_سیودوم
منزل آمدیم و هرچه نظر كردیم، آن نمایشی كه اوّل داشتند دیگر نداشتند و آن دلبستگی به آنها از هم گسیخته گردید.😟
گفتم: خوب است فردا حركت كنیم.
گفت: ممكن است تا ده روز در اینجا استراحت كنیم.
گفتم: ده دقیقه هم مشكل است.
من هیچ راحتی ندارم مگر اینكه به او برسم و یا نزدیک به او باشم.
🤨گفت: چه پُرطمعی تو!
مگر ممكن است در این عالم تعدّی و تجاوز از حدود خود؟
! اینجا دار دنیای جهالت آمیز نیست كه حیف و میلی رُخ دهد و میزان عدلش سر مویی خطا كند. ❗️
بلی! تفضّلاتی كه دارند، گاهی عطف توجّهی به دوستان كنند. امّا جریان یافتن هوسناكیهای بیملاک، هرگز و به هیچ وجه!
آنها در اوج عزّت و تو در حضیض و پَستی تراب مذلّت. «و ما للتّراب و ربّ الارباب؛ و خاک پست كجا و پروردگار جهانیان كجا!»
😒اگرچه ترس و وحشت دل فرو ننشست، ولی جز سكوت چارهای نداشتم. چو شرح حال من به قیاسات منطقی، قالب نمیخورد و هادی هم به غیر آن منطق، منطقی نداشت. پس لب فرو بستم، تا خدا چه خواهد.
هادی گفت: بیا قدری در میان این باغات تفرّج كنیم.
رفتیم. همّی برای من حاصل نمیشد. ا
ز هرچه میرود سخن دوست خوشتر است. گفتم: او چرا در تلاوت خود، اختیار سوره «هَلْ اَتی» را نموده بود؟🤔
هادی گفت: ما چه میدانیم در این چه حكمت بوده و لازم هم نیست كه بدانیم. آنچه لازم است بدانیم این است که آنچه میكنند و میگویند مطابق حكمت و درستی و صلاح است؛
امّا گفتن اینكه حكمت آن این است نه آن، علاوه بر اینكه یك نوع فضولی و تصرّف درمعقولات است، كار باخطری هم هست، چه احتمال كذب و تكذیب میرود.
👌بلی! ما به اندازه فهم خودمان میتوانیم بگوییم. چون این سوره مباركه در فضائل علی(علیهالسلام) و اهل بیت (ع) است و اینها هم علی(ع) را دوست دارند و در این سوره هم نشر فضائل علی(ع) است، پس آن را هم دوست دارند. چنانكه تو هم گفتی كه من هم دوست دارم و یا آنكه در آیهی🌟 «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْكیناً وَ يَتیماً وَ اَسیراً؛ و غذای خود را با اینكه به آن نیاز دارند، به مسكین و یتیم و اسیر میدهند. / سوره انسان، 8»
اشاره ای داشته به مصیبت خودش و پدرش، هنگامی كه برای او آب مطالبه كرد و ندادند، با آنكه آب، بیبهاتر از طعام بود و این یتیم و مسكین و اسیر، از آن سه نفر به درجاتی فاضلتر بود. با این حال اگر دَم نزنیم از حكمت كار آنها، بهتر و در ایمنی بیشتریم.
گفتم: اگر این وجه آخری غرض او باشد، معلوم میشود خون اینها هنوز در جوشش است.
گفت: البتّه در جوشش است و بقای آن خطّ قرمز در زیر گلویش نیز مؤيّد، بلكه قویترین دلیل است و اینها بیش از مؤمنین، انتظار فرج دارند.
تا انتقام نكشند، خونشان از جوشش نایستد. چنانكه خون یحیی از جوشش نایستاد تا هفتاد هزار یا هفتصد هزار از بنیاسرائیل كشته نشد.
گفتم: هادی! او گفت این خلعت در خور این عالم است و تمام خوبیهای این عالم، سایه آن عالم است.
گفت: چنین است. چنانكه دنیا نیز سایه این عالم است. «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.» تمام محاسن و كمالات مال وجود است و به هر درجه تنزّل میکند، ضعیف میشود و وجود كمالات و آثار او نیز ضعیف میشود.»