او از نرسیدن حق به صاحبانش و طغیان و سرکشی باطل در همه جا دردمند است. این چنین قیام کرد و این چنین به قتل و شهادت رسید. و این گونه بر همگان روشن شد که آنان مردان و کودکان را می کشند، بدن ها را له می کنند، زنان را به اسیری می گیرند، خیمه هارا آتش می زنند و حتی شهدا و قربانیان را نیز از آب محروم می کنند و سپس مرده های خود را دفن می کنند و بدنی طاهر و پاک را زیر خورشید، در معرض هر خطری رها می کنند.
حسین تا این اندازه، حقیقت بنی امیه را آشکار کرد و نقاب از چهره ی واقعی یزید برداشت و تاکید کرد که این مرد به رسالت اسلامی و ارزش های انسانی و هیچ چیزی پایبند نیست و من برای همین قیام کردم و پنهان را بر شما آشکار ساختم. اگر حسین نبود، یزید شناخته نمی شد، چرا که با بسیاری از راه ها و روش ها چهره ی خود را می پوشاند و می توانست در پس این نقاب ها اسلام را به حکمی پس از حکم و امری پس از امر و موضعی پس از موضع نابود کند. ولی حسین همه این ها را روشن ساخت و یزید و بنی امیه را رسوای امت کرد. سپس گفت: ای مسلمانان، شما داوری کنید. این حکمران شماست که بر شما چیره است. به چهره او بنگرید. اورا چگونه می یابید؟ آیا قبول می کنید که در برابر او کرنش و بیعت کنید؟
یک تن نزد حسین تنها یک نفر نبود، بلکه یک تن سلاحش بود. یک طفل در پیش او فقط یک طفل نبود، وسیله ای برای سوزاندن نقاب ها و روشن کردن حقایق بود.
از کتاب سفر شهادت
#امام_موسی_صدر
@Hayrani
یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند:
دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند، اما اثر ستمشان ناچیز است، زیرا که جسم را کشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال ۶۱ هجری به شهادت نمیرسید، در سال دیگری از دنیا میرفت. پس خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسین(ع) را جاودانه و همیشگی کردند. بنابراین، خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.
دشمن دوم: کسانی که کوشیدند تا آثار حسین را پاک سازند. بنابراین، نشانههای قبرش را از میان بردند و بقعهای را که در آن به خاک سپرده شده بود، به آتش کشیدند و یا مانند بنیعباس، حرم امامحسین(ع) را به آب بستند.
اینان مانع عزاداری برای حسین(ع) شدند. چنانکه در عصر عثمانی اینگونه بود. دوران تاریکی بود؛ هنگامی که مسجدی بر پا میداشتند، مراقبانی میگماردند، تا رسیدن عمال عثمانی را خبر دهند و عزاداران پراکنده شوند.
دشمن سوم: این گروه بر آن بودند تا چهرهٔ امام حسین را مخدوش کنند و واقعهٔ کربلا را در حد سالگردها و عزاداریها نگهدارند، و آن را در گریه و اندوه و ناله منحصر کنند. ما بر حسین بسیار میگرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم، گریهٔ ما برای نو کردن اندوهها و کینهها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزهٔ ما برای گریه است.
از کتاب سفر شهادت
#امام_موسی_صدر
@Hayrani
جنگ شوخیبردار نیست، تعارفبردار نیست، در جنگ جای مدارا و سازش نیست. باید با سر وارد میدان شوی. باید همهٔ ما به همراه فرزندان و زنانمان وارد میدان شویم. این مسئله شوخیبردار نیست. در طول تاریخ، ما با چنین خطرهایی روبهرو نبودهایم. با زبان و حرف زدن و حتی با کمک مالی نمیتوانیم مسئولیت خود را ادا کنیم. باید وارد میدان جنگ شویم. باید برای رویارویی با نبردهای بزرگ آماده شویم؛ نبردهایی که جز با بسیج کردن همهٔ تواناییها و امکانات پایان نمییابد. کمک میکنیم، حمایت میکنیم و، در عین حال، برای ورود به نبردهای بزرگ نیز آماده میشویم. چطور آماده شویم؟ آموزش نظامی ببینیم، اگر صدای شلیک گلوله بشنوید، چه میکنید؟ اگر روزی دشمن را در مقابل خانهٔ خود ببینید، چه میکنید؟ آیا توانایی دفاع دارید؟ اگر خودتان توانایی دارید، زنتان چطور؟ دخترانتان چطور؟ پسرانتان چطور؟ آیا برای ورود به جنگ آمادگی دارید؟ یا اینکه میخواهید با دادن کمک مالی از همهٔ این حقایق تلخ رهایی یابید؟ برادر من، این کافی نیست. بايد آماده شویم، باید خودمان کار با اسلحه را یاد بگیریم. باید از نظر عقلانیت، از نظر وضع جامعه، ایجاد همبستگی، ایجاد نزدیکی و همدلی میان مردم و همکاری با همهٔ نیروهایی که در راه این نبرد فعالیت میکنند آماده شویم، یعنی باید احساس کنیم که هدف اول در زندگی ما این جنگ است و سایر موارد در مرحلهٔ بعد قرار دارد.
از کتاب سفر شهادت
#امام_موسی_صدر
@Hayrani
وقتی من مرتکب گناهی میشوم، به پیامدهای آن توجه ندارم و نمیبینم به کجا میانجامد، ولی راهنمای دانا و چراغ هدایت میتواند این پیامدها را ببیند و میداند انحرافی که امروز با یک گام یا ده متر یا هزار متر آغاز میشود، فردا به صدها و هزاران متر میانجامد. اینجاست که نقش رهبر و پیشوا و راهنما و چراغ هدایت آشکار میشود. ظلم و جور و اشتباه نسبت به دیگران همیشه با انجام دادن یک عمل تحقق نمییابد. ستم کردن تنها این نیست که مال کسی را به زور بگیرم، مال دیگران را به ناحق بخورم، کسی را طرد کنم. به کسی توهین کنم یا شهادت ناحق بدهم. ستم کردن تنها به این نیست که چیزی را که به کسی که شایستهٔ آن نیست، بدهیم، بلکه ستم کردن با سکوت در برابر پایمال شدن حق هم محقق میشود و همانگونه که شنیدهاید: کسی که از حق چشمپوشی کند و از گفتن آن خاموش بماند، شیطانی لال است.
کسی که در برابر ستمگر ساکت میماند و به او اجازهٔ جولان میدهد، در حقیقت به نوعی ظلم را تأیید و با آن سازش میکند و مظلوم را خوار میسازد. این دو نوع ستم کردن، ایجابی و سلبی، در حیات ملتها وجود دارد؛ هر چند آشکارا به چشم نیاید، ولی حوادثی رخ میدهد که این حقیقت را آشکار میکند.
از کتاب سفر شهادت
#امام_موسی_صدر
@Hayrani