eitaa logo
حیرانی
221 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
80 ویدیو
2 فایل
شعر ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌دهم خود را نویدِ سالِ بهتر، سال‌هاست گرچه هر سالَم بَتَر از پار می‌آید فرود @Hayrani
در هیاهوی شب غم‌زده با اخترَکان سیلِ از راهِ دراز آمده را همهمه‌ایست برو ای خواب، برو عیش مرا تیره مکن خاطرم دست‌خوش زیر و بمِ زمزمه‌ایست @Hayrani
گرگ هاری شده‌ام هرزه پوی و دله دو شب درین دشت زمستان زدهٔ بی همه چیز می‌دوم، برده ز هر باد گرو چشم‌هایم چو دو کانون شرار صف تاریکی شب را شکند همه بی رحمی و فرمان فرار گرگ هاری شده‌ام، خون مرا ظلمت زهر کرده چون شعلهٔ چشم تو سیاه تو چه آسوده و بی باک خرامی به برم آه، می‌ترسم، آه آه، می‌ترسم از آن لحظهٔ پر لذت و شوق که تو خود را نگری مانده نومید ز هر گونه دفاع زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی پوپکم! آهوکم چه نشستی غافل کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی پس ازین درهٔ ژرف جای خمیازهٔ جادو شدهٔ غار سیاه پشت آن قلهٔ پوشیده ز برف نیست چیزی، خبری ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود جز فریب دگری من ازین غفلت معصوم تو، ای شعلهٔ پاک بیشتر سوزم و دندان به جگر می‌فشرم منشین با من، با من منشین تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟ تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من چه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌ست؟ یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز بر من افتد، چه عذاب و ستمی‌ست دردم این نیست ولی دردم این است که من بی تو دگر از جهان دورم و بی خویشتنم پوپکم! آهوکم تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم مگرم سوی تو راهی باشد چون فروغ نگهت ورنه دیگر به چه کارایم من بی تو؟ چون مردهٔ چشم سیهت منشین اما با من، منشین تکیه بر من مکن، ای پردهٔ طناز حریر که شراری شده‌ام پوپکم! آهوکم گرگ هاری شده‌ام! @Hayrani