دلِ گرفتهی ما کی چو غنچه باز شود؟!
مگر صبا برساند به من هوای تو را...
#هوشنگ_ابتهاج
#انتظار
@Hayrani
گفتمش:
شیرینترین آواز چیست؟
چشم غمگینش بهرویم خیره مانْد
قطرهقطره اشکش از مژگان چکید
لرزه
افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
نالهی زنجیرها بر دست من
گفتمش:
آنگه که از هم بگسلند...
خندهی تلخی به لب آورد و گفت:
آرزویی دلکش است اما دریغ
بخت شورم ره برین امّید بست
وان طلایی زورق خورشید را
صخرههای ساحل مغرب شکست.
من به خود لرزیدم
از دردی که تلخ
در دل من با دل او میگریست
گفتمش:
بنگر در این دریای کور
چشم هر اختر چراغِ زورقیست.
سر به سوی آسمان برداشت گفت:
چشم هر اختر چراغ زورقیست
لیکن این شب نیز دریاییست ژرف
ای دریغا شبروان! کز نیمه راه
میکِشد افسون شب در
خوابشان.
گفتمش:
فانوس ماه
میدهد از چشم بیداری نشان.
گفت:
امّا در شبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمیآید به گوش.
گفتمش:
امّا دل من میتپد
گوش کن اینک صدای پای دوست.
گفت:
ای افسوس! در این دام مرگ
باز صید تازهای را میبراین صدای پای اوست.
گریهای افتاد در من بی امان
در میان اشکها پرسیدمش
خوشترین لبخند چیست؟
شعله ای در چشم تاریکش شکفت
جوش خون در گونهاش آتش فشاند
گفت:
لبخندی که عشق سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند.
من ز جا برخاستم،
بوسیدمش.
#هوشنگ_ابتهاج
@Hayrani
هزار سال پیش
شبی که ابر اخترانِ دور دست
میگذشت از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره میشنیدمش
همان که از درون من صِدام میکند
هزار سال میان جنگل ستارهها پیِ تو گشتهام
ستارهای نگفت
کزین سرای بیکسی
کسی صدات میکند؟
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من
به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان
تو در کدام کهکشان نشستهای؟!
#هوشنگ_ابتهاج
@Hayrani
موج رقص انگیز پیراهن چو لغزد بر تنش
جان به رقص آید مرا از لغزش پیراهنش
#هوشنگ_ابتهاج
@Hayrani
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارغوان
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
#هوشنگ_ابتهاج
@hayrani