السّلامُ على أمي
أوّل الأوطان وآخِر المنافي
سلامی نثار مادرم
اولین وطنم و آخرین تبعیدگاه
#محمود_درويش
@hayrani
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست...
#حافظ
#امام_رضا_جان
@Hayrani
بسی گفتند: «دل از عشق برگیر! که نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم، که این زهر است، امّا! نوشداروست...
#فریدون_مشیری
@Hayrani
#الهي
خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد .
جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند
ندارد . من در پل عادی هم پاهایم میلرزد،
وای بر من وصراط تو که از مو نازکتر است
واز شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من
نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن
است نجات پیدا کنم . من با این پاها در
حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام
و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و
عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را
در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و
در دفاع از دینت دویدم ، جهیدم ، خزیدم،
گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و
گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امیـد دارم آن
جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریم
ها، آنها را ببخشی.
#مكتب_حاج_قاسم
#الهي_نامه_سليماني
@Hayrani
گرگ هاری شدهام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زدهٔ بی همه چیز
میدوم، برده ز هر باد گرو
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
همه بی رحمی و فرمان فرار
گرگ هاری شدهام، خون مرا ظلمت زهر
کرده چون شعلهٔ چشم تو سیاه
تو چه آسوده و بی باک خرامی به برم
آه، میترسم، آه
آه، میترسم از آن لحظهٔ پر لذت و شوق
که تو خود را نگری
مانده نومید ز هر گونه دفاع
زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی
پوپکم! آهوکم
چه نشستی غافل
کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی
پس ازین درهٔ ژرف
جای خمیازهٔ جادو شدهٔ غار سیاه
پشت آن قلهٔ پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود
جز فریب دگری
من ازین غفلت معصوم تو، ای شعلهٔ پاک
بیشتر سوزم و دندان به جگر میفشرم
منشین با من، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمیست؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمیست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کارایم من
بی تو؟ چون مردهٔ چشم سیهت
منشین اما با من، منشین
تکیه بر من مکن، ای پردهٔ طناز حریر
که شراری شدهام
پوپکم! آهوکم
گرگ هاری شدهام!
#مهدی_اخوانثالث
@Hayrani
دستانت ذات شعرند در فرم و معنا
بی دستانت نه شعر بود نه نثر
نه چیزی که به آن ادبیات میگویند !
#نزار_قبانی
#شعر_بین_الملل
@Hayrani
آه از آن یار که نبوَد خَبر از یارانش
داد از آنکَس که نباشَد غمِ غمخوارانش
#خواجوی_کرمانی
@Hayrani
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
#سيدحمیدرضا_برقعی
@Hayrani
چون صدف، جمعی که گوهر میفشاندند از دهن
حلقه در گوش لب لعل سخندان تواند
#صائب_تبریزی
اول رجب ، ولادت امام محمد باقر(ع)❤
@Hayrani
تقصیر ماست حُرمتتان را شکسته اند
زخمی بی تفاوتی ما شدی ببخش ...
#علمدار_گرافی
@hayrani
این ماهی افتاده در تُنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی رنگ میخوانند؟
#فاضل_نظری
@Hayrani
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد
کشیدهایم در آغوش آرزوی تو را ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#شب_جمعه
@Hayrani
وضع آسایش رواج عالم ایثار نیست
پنجهٔ اهل کرم خفتهست کم در آستین
#بیدل_دهلوی
پ ن: قهرمانان خط مقدم بیولوژیک
@Hayrani
اينجا اگرچه گاه
گل به زمستان خسته ، خار ميشود
اينجا اگر چه
روز
گاه چون شب تار ميشود
اما بهار ميشود!
من ديده ام که ميگويم.
#سید_علی_صالحی
@Hayrani
🍃 اي آن كه گره هاي امور رنج آور، به وسيله او گشوده ميشود.
#صحیفه_سجادیه
دعای هفتم🌹
@Hayrani
این قلب شكسته هیچ، آقازاده!
افلاک شده دخیل گهوارهی تو
#یوسف_رحیمی
١٠ رجب، ولادت حضرت علی اصغر (ع)مبارک💚
@Hayrani
#تا_بهار 🍃
آرام باش! درست می شود ...
نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست!
آفتاب می تابد،
شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار متولد خواهند شد ...
هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار نمیمانَد..
نور ، سپاه سیاهی را می درد حتی اگر به قدرِ روزنه ای باشد
و بهار ؛ هزار هزار زمستان را سبز میکند،
روزهای سخت رو به پایان است، آرام باش ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Hayrani
هرکجا روم، قبلهی دلم، رو به سوی تو یاحسین
سجده میکنم، عاشقانه بر خاکِ کوی تو یاحسین
زندگی تویی، عاشقی تویی، شاه کربلا یاحسین
بندگی منم، تو ز بند تن، کن مرا رها یاحسین
#شب_جمعه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
@Hayrani