آه جز آینهای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خود آزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست
ور نه تنهایی من که گرهاش محکم نیست
من از این فاصلهها هیچ ندارم گلهای
هر چه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد جانم
هیچ شوری به از این شور پس از ماتم نیست
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدم بی غم و بی درد بدان آدم نیست
تو نبین ساکت و ارام نشستم کنجی
درد نا گفته زیاد است ولی محرم نیست...
#سیدتقی_سیدی
حیـّان🇵🇸
آه جز آینهای کهنه مرا همدم نیست پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست یک خود آزاری زیباست که من تنهایم
رسیدن است و جدایی، درود بر نرسیدن…
#سیدتقی_سیدی
نيم من رفته و نيم دگرم آمده است
هرچه ترسيدم از آن، آن به سرم آمده است
آن كه با دست ردش خانه نشين كرد مرا
حال با پاى خودش پشت درم آمده است
لب خشکیده ی دلدار بدهکار دلم
به ملاقاتی چشمان ترم آمده است
آه اى همسفر كهنه ى من مى بينى
چه بلايى به سر بال و پرم آمده است؟
گفتم این عشق مرا می شکند، یادت هست؟
هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم آمده است..
#سیدتقی_سیدی