✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی 
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #سیزدهم
✨زندگی میان بهشت
بدون اینکه من کاری بکنم،... 
حاجی #خودش #پیگیر کارهای من شد ... 
تاییده و مجوز تحصیل و اجازه اقامت از وزارت و ... .😟😳
روز موعود رسید ... 
توی خوابگاه بهم کمد و تخت دادن ... 
دلم می خواست از شدت خوشحالی گریه کنم ... 
مدام #ازخدا #تشکر می کردم ... 
باور نمی کردم خدا چنین #نصرت و #پیروزی ای رو نصیب من کرده و کاری کرده که #بادست_خودشون، نابودشون کنم ... .
بیشتر از همه، زمانی شادی من چند برابر شد که فهمیدم وسط بهشت قرار گرفتم ... 
توی خوابگاه پر از #شیعیان مختلف، از #کشورهای_مختلف بود ... 
امریکای شمالی و جنوبی، 
آفریقا، 
آسیا 
و اروپا ... 
مسلمان و تازه مسلمان، و همه شیعه ... هیچ چیز از این بهتر نمی شد ... .
بالافاصله یک #برنامه #هدف_گذاری_شده درست کردم ... 
👈مرحله اول، #نفوذ بین اقوام مختلف ... 
👈مرحله دوم، #شناسایی اخلاق، فرهنگ و #تفکرات و نقاط #قوت و #ضعف تک تک شون بود ... #نقش و #جایگاه اسلام بین اونها ... #میزان و درصد #نفوذشیعیان در بین حکومت و قدرت ... 
👈مرحله سوم، #شناسایی #علت شیعه شدن #تازه_مسلمان_ها ... 
شیعیان از چه راهی اونها رو شست و شوی مغزی داده بودن؟ ... 
👈و آخرین مرحله، 
#پیداکردن_راهکارهای_نابودی_شیعه در هر فرهنگ و قوم و ملیت بود ... .
👈بالاخره ماموریت من شروع شد ... مرحله اول، نفوذ ...👉
همزمان باید #مطالعاتم رو هم شروع می کردم ...📚
یک ماه دیرتر از بقیه اومده بودم ... #زمانم 🕰رو تقسیم کردم ... 
سه ساعت می خوابیدم 
و بیست و یک ساعت، تلاش می کردم ... 
دیگه هیچ چیز جلودار من نبود ...
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
______________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
                
            