eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
306 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
°•°•°•🌕🖤•°•°•° 🖤 امام سجّاد علیه السلام می‌فرمایند: 🖤 رحمت خدا بر عبّاس! 🖤 ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد. [ الخصال، ج۱، ص۶۸] 🍃🌷 🌱 🌸 🦋 •°•°•°🌿🌕🖤°•°•°• https://eitaa.com/hazraate_eshgh
ادامه لزوم نیاز امام زمان در کلام امام رضا (ع)🥀🖤 ۱_ راهنمای گم گشتگان🌱 توصیف امام از راهنمای گم گشتگان: ۱۰_ زمینی است گسترده🗺 ۱۱_ چشمه ای است جوشنده✨ ۱۲_ برکه و گلستان است🖼 °[ کافی، جلد۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱ ]° 🍂🖤🍂🖤🍂🖤🍂 🖤 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند بہ آقایۍ ات اقرار اباالفضل #عالم‌به‌علی‌نازد‌و‌مولا‌به‌اباالفضل:)
🌱🙃 از همان کودکی☺️ می‌گفت «هر کس زیارت عاشورا♥️ بخواند شهیـ🕊ــد می‌شود»‼️ به قدری به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت می‌آمد ، محمد حسین از خود بی خود می‌ شد😭. برادرش در یکی از ماموریت‌ها چشم راستش را از دست داد و جانباز شد 😔 ، محمدحسین خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدای برادرش می‌کرد و به برادرش می‌گفت «عیب ندارد من عصای تو هستم و ناراحت نباش حتی اگر کور شوی من همراهت هستم..»🙂🧡🍃 ✨شهیدمدافع‌حرمْ‌سید‌محمدحسین‌میردۅستے 👇🍃✨🌼 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ای‌اهل‌حرم‌میر‌و‌علمدار‌نیامد‌ #علمدار‌نیامد #استوری💔
#رهبرانه 🖤🥀 ارزش اباالفضل سلام‌الله‌علیه به *جهاد،* *فداکاری، اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛* به صبر و استقامت اوست؛ به آب نخوردن او بر لب آب در عین تشنگی است؛ بدون اینکه شرعاً و عرفاً هیچ مانعی وجود داشته باشد. [1384/5/5- رهبر انقلاب] #السلامُ‌علی‌الحُسین #و‌علی‌علی‌بن‌الحُسین #وعلی‌اولاد‌الحُسین #و‌علی‌اصحاب‌الحُسین 💚🌿💚🌿 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
امسال دیگه میفهمیم ..! وقتے میخونن سقایِ حسین سید و سالار نیامد،علمـدار نیآمد؛یعنے چے..💔؛) #حاج‌_قاسم
امْشبے را شَہِ دیــ❤ـن در حرمش مہمان اَست #مکن‌ای‌صبح‌طلوع😭🖤
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. قسمت در گوششان زمزمه مى کند: _✨انى اعلم ما لاتعلمون .(2) دوست دارى به انگشت اشاره ات ، پرده از عالم بردارى و لشکر اجنه را نشان این سپاه دشمن دهى و تقاضاى تضرع آمیز امدادشان را به دشمن بفهمانى.... و بفهمانى که ☝️ کافیست تا میان سرها و بدنهایشان فاصله اندازد و زمین کربلا را از سرهایشا ن سیاه کند... اما امام با اشاره مژگانش آنها را به آرامش مى خواند و اشتیاق دیدارش با رسول االله را به رخشان مى کشد. دوست دارى... ولى هیچ کدام از این کارها را که دوست دارى ، انجام نمى دهى . فقط چشم از شکاف خیمه به امام مى دوزى و رد نگاه او را دنبال مى کنى . امام ، نگاهش را بر چهره عبور مى دهد و باز اراده سخن گفتن مى کند و تو با خود مى اندیشى که مگر هنوز حرفى براى گفتن مانده است ؟ مگر هیچ رگى از غیرت و هشیارى در این قوم باقى است که بتوان بر آن تکیه کرد و احتمال تاثیر را بر آن بنا نهاد؟ مى دانى که حسین به منفى بودن این پاسخ واقف تر است اما او عمل مى کند و دلش براى راهیان جهنم هم . _✨مردم ! ببینید چه کسى پیش روى شما ایستاده است. سپس به مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست ؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم ؟ و فرزند وصى او و پسرعم او و اولین ایمان آورنده به خدا تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده ؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموى من نیست ؟ آیا جعفر طیار عموى من نیست ؟ آیا مادر من ، فاطمه دختر پیامبر شما نیست ؟ آیا جده ام خدیجه ، اولین زن اسلام آورده نیست ؟ آیا پیامبر درباره من و برادرم نفرموده که ما سید جوانان اهل بهشتیم؟ آیا انکار مى کنید که پیامبر جد من است ؟ فاطمه مادر من است ؟ على پدر من است و...؟ ، راه گلویت را سد مى کند، اشک در چشمهایت حلقه مى زند و قلبت گر مى گیرد. مى خواهى از همان شکاف خیمه فریاد بزنى: _برادر! همین افتخارات ما ماست . اگر تو فرزند على نبودى ، اگر جد تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنى نمى کردند و چنین لشکرى به جنگ با تو نمى فرستادند! عداوت اینها به برمى گردد، به بدر، به حنین . اینها کینه خندقى است . بغض اینها، بغض خیبرى است. مساله اینها، مساله پیامبر و على است . برادرم ! همین فرداست که سر مقدس تو را پیش روى یزید بگذارند و یزید مست و لایعقل زمزمه کند: _لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل و از بنیان ، منکر خدا و وحى و پیامبر شود. اینها پیامبرى را حکومت و پادشاهى مى بینند و درپى جبران آن سالها از دست رفته اند. برادرم ! عزیزدلم ! اینها اکنون را درو مى کنند. اینها فرزندان همانهایند که پدرمان على را خانه نشین کردند. تو به على افتخار، چه مى کنى ؟ آرى برادر! جرم ما همین افتخارات ماست. مى خواهى فریاد بزنى و این حرفها را به گوش برادرت برسانى . اما بغضت را فرو مى خورى و دم برنمى آورى . دوست دارى ماجراى جمل(3) را براى برادرت مرور کنى. جمل مگر همین دیروز نبود؟ طلحه و زبیر(4) از سر کینه با عدالت على ، عایشه را سوار بر شتر، علم کردند و به جنگ با ولایت کشاندند! عایشه ابتدا وقتى فهمید که نام شتر، عسگر است ، تردید کرد و به یاد این کلام پیامبر افتاد که : _مبادا بر شترى نام سوار شوى و به جنگ روى. اما و لباس و زینت همان شتر را عوض کردند.... اثری از ✍سیدمهدی شجاعی @asheghane_mazhabii __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh