°•°•°•🌕🖤•°•°•°
🖤 امام سجّاد علیه السلام میفرمایند:
🖤 رحمت خدا بر عبّاس!
🖤 ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد.
[ الخصال، ج۱، ص۶۸]
#حدیث🍃🌷
#السلامُعلیالحُسین🌱
#وعلیعلیبنالحُسین✨
#وعلیاولادالحُسین 🌸
#وعلیاصحابالحُسین🦋
•°•°•°🌿🌕🖤°•°•°•
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
ادامه لزوم نیاز امام زمان در کلام امام رضا (ع)🥀🖤
۱_ راهنمای گم گشتگان🌱
توصیف امام از راهنمای گم گشتگان:
۱۰_ زمینی است گسترده🗺
۱۱_ چشمه ای است جوشنده✨
۱۲_ برکه و گلستان است🖼
°[ کافی، جلد۱، ص ۲۰۰ و ۲۰۱ ]°
🍂🖤🍂🖤🍂🖤🍂
#به_وقت_امام_زمان 🖤
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#شهیدانه🌱🙃
از همان کودکی☺️ میگفت «هر کس زیارت عاشورا♥️ بخواند شهیـ🕊ــد میشود»‼️
به قدری به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت میآمد ، محمد حسین از خود بی خود می شد😭.
برادرش در یکی از ماموریتها چشم راستش را از دست داد و جانباز شد 😔 ، محمدحسین خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدای برادرش میکرد و به برادرش میگفت «عیب ندارد من عصای تو هستم و ناراحت نباش حتی اگر کور شوی من همراهت هستم..»🙂🧡🍃
✨شهیدمدافعحرمْسیدمحمدحسینمیردۅستے
👇🍃✨🌼
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایاهلحرممیروعلمدارنیامد
#علمدارنیامد
#استوری💔
#رهبرانه 🖤🥀
ارزش اباالفضل سلاماللهعلیه به *جهاد،*
*فداکاری، اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛*
به صبر و استقامت اوست؛
به آب نخوردن او بر لب آب در عین تشنگی است؛
بدون اینکه شرعاً و عرفاً هیچ مانعی وجود داشته باشد.
[1384/5/5- رهبر انقلاب]
#السلامُعلیالحُسین
#وعلیعلیبنالحُسین
#وعلیاولادالحُسین
#وعلیاصحابالحُسین
💚🌿💚🌿
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
『 حضرتعشق 』🇵🇸
امْشبے را شَہِ دیــ❤ـن در حرمش مہمان اَست #مکنایصبحطلوع😭🖤
اربابـــ❤️
سرمْ براےِ غمت درد مےڪند✨😭
#بیو
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
#آفــتــاب_در_حجــــــاب
قسمت #هشتم
در گوششان زمزمه مى کند:
_✨انى اعلم ما لاتعلمون .(2)
دوست دارى به انگشت اشاره ات ، پرده از #ظواهر عالم بردارى و لشکر #بینهایت اجنه را نشان این سپاه #بى_مقدار دشمن دهى و تقاضاى تضرع آمیز امدادشان را به دشمن بفهمانى....
و بفهمانى که #یک_اشاره_امام☝️ کافیست تا میان سرها و بدنهایشان فاصله اندازد و زمین کربلا را از سرهایشا ن سیاه کند...
اما امام با اشاره مژگانش آنها را به آرامش مى خواند و اشتیاق دیدارش با رسول االله را به رخشان مى کشد.
دوست دارى...
ولى هیچ کدام از این کارها را که دوست دارى ، انجام نمى دهى .
فقط چشم از شکاف خیمه به امام مى دوزى و رد نگاه او را دنبال مى کنى .
امام ، نگاهش را بر چهره #پیرترها عبور مى دهد و باز اراده سخن گفتن مى کند و تو با خود مى اندیشى که مگر هنوز حرفى براى گفتن مانده است ؟
مگر هیچ رگى از غیرت و هشیارى در این قوم باقى است که بتوان بر آن تکیه کرد و احتمال تاثیر را بر آن بنا نهاد؟
مى دانى که حسین به منفى بودن این پاسخ واقف تر است
اما او #فوق_وظیفه عمل مى کند و دلش براى راهیان جهنم هم #مى_سوزد.
_✨مردم ! ببینید چه کسى پیش روى شما ایستاده است. سپس به #وجدانهایتان مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست ؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم ؟ و فرزند وصى او و پسرعم او و اولین ایمان آورنده به خدا تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده ؟
آیا حمزه سیدالشهداء عموى من نیست ؟ آیا جعفر طیار عموى من نیست ؟
آیا مادر من ، فاطمه دختر پیامبر شما نیست ؟
آیا جده ام خدیجه ، اولین زن اسلام آورده نیست ؟
آیا پیامبر درباره من و برادرم نفرموده که ما سید جوانان اهل بهشتیم؟
آیا انکار مى کنید که پیامبر جد من است ؟ فاطمه مادر من است ؟ على پدر من است و...؟
#بغض ، راه گلویت را سد مى کند،
اشک در چشمهایت حلقه مى زند و قلبت گر مى گیرد.
مى خواهى از همان شکاف خیمه فریاد بزنى:
_برادر! همین افتخارات ما #جرائم ماست . اگر تو فرزند على نبودى ، اگر جد تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنى نمى کردند و چنین لشکرى به جنگ با تو نمى فرستادند! عداوت اینها به #احد برمى گردد، به بدر، به حنین .
#کینه اینها کینه خندقى است . بغض اینها، بغض خیبرى است.
مساله اینها، مساله پیامبر و على است . برادرم ! همین فرداست که سر مقدس تو را پیش روى یزید بگذارند و یزید
مست و لایعقل زمزمه کند:
_لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء و لا وحى نزل
و از بنیان ، منکر خدا و وحى و پیامبر شود.
اینها پیامبرى را حکومت و پادشاهى مى بینند و درپى جبران آن سالها از دست رفته اند.
برادرم ! عزیزدلم !
اینها اکنون #محصول_سقیفه را درو مى کنند.
اینها فرزندان همانهایند که پدرمان على را خانه نشین کردند.
تو به على افتخار، چه مى کنى ؟ آرى برادر! جرم ما همین افتخارات ماست.
مى خواهى فریاد بزنى و این حرفها را به گوش برادرت برسانى .
اما بغضت را فرو مى خورى و دم برنمى آورى . دوست دارى ماجراى جمل(3) را براى برادرت مرور کنى.
جمل مگر همین دیروز نبود؟ طلحه و زبیر(4) از سر کینه با عدالت على ، عایشه را سوار بر شتر، علم کردند و به جنگ با ولایت کشاندند!
عایشه ابتدا وقتى فهمید که نام شتر، عسگر است ، تردید کرد و به یاد این کلام پیامبر افتاد که :
_مبادا بر شترى #عسگر نام سوار شوى و به جنگ روى.
اما #طلحه و #زبیر لباس و زینت همان شتر را عوض کردند....
اثری از ✍سیدمهدی شجاعی
@asheghane_mazhabii
__________________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh