eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
288 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
یـا مَݩ عِشقُـه شِفاء! ای کھ عشقتــ تمام درمان‌ستـــ حسیݩ:)💔
بیاخیاݪ‌ڪنیم دستانِمان‌بینِ‌ضریح گره‌خورده‌اند(:" بیاخیاݪ‌ڪنیم ڪفش‌هایِمان‌را‌از ڪفش‌‌دارۍگرفتہ‌ایمُ عقب‌‌عقب‌قدم‌بر‌میداریم و‌میگوییم↓💔 [وَلاجَعلہ‌اللہ‌آخِرالعَهد‌مِنےلِزیارتِکُم] -بیآخیآݪ‌ڪنیم‌ڪربلآییم(:' #سلام_ارباب_خوبم✨🌤}]° __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌱•{ #یک_آیه 💫 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ اۍڪسےڪہ‌ایمـ✨ـان‌آوردۍ ݩعمـ☀️ـټ‌خــدا‌رو‌ یاد‌ڪݩ••• [ @hazraate_eshgh ] 🕊
🌼 امام رضا (ع) می‌فرمایند: 🌼 نزدیک‌ترین حالت بن‍ـدھ 🌼 به خـ💙ـداونـد 🌼 حالت سجـده است. [مسند،ج۲،ص۳۲] دل چَسب تریـــن زمزمہ اینجا صلوات اَست 🌼💛🌼 @hazraate_eshgh
اصلامیدانی‌رقیه‌‌یعنی‌چه؟؟ رقیه‌یعنی ... کوچک‌باشی اما ... دنیای‌به‌این‌بزرگی‌را‌با‌یک‌ : عموجان ، عموجان گفتن بلرزانی :)💔✨ #یارقیه‌بنت‌الحسین🖤✿⃟ __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
#پای_درس_شهدا💛🌻}•° شهید مدافعِ حَرَمْ حسیݩ معزغلامے همیشھ میگفتݩ 🌿🌙 : ‼️اَگر اَلعَجل بِگۅییـــمْ ۅ برای ظُهۅر آمادھ نَشویمْ ڪوفیاݩ آخَرالزَمانیمْ‼️ #سه_شنبه_های_مهدوی|••🦋••| 🧡💛🙃🍃 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
حـرۅف نام {تُ} گرماے نگاھ {تُ} ۅ لبخند شیریݩ {تُ} هـنۅز همْ غم‌ انگیـ💔ـز است... چگۅنہ نبودنت را باور ڪنیم؟:(💚): #سردار‌قلبمـــ♥️•• #حاج_قاسم🕊)" __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
💙 بارالها ❤️ همان‌طور که ستم‌کشی را 💔 در نظرم ناخوشایند ساختی 😔 مرا نیز از ستمکاری حفظ فرما 😢 [قسمتی از دعای چهاردهم صحیفه سجادیه] __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
چندگاهیست وقتی می گویم: «اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن» با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد💔   چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه » به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم🖤 🌿چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة» دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای!... __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
25.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 سخنرانی امام خمینی (ره) در مقابل رزمندگان دفاع مقدس 🍃 بے عِشق خمیـــنے نَتوان عاشق مَهدے شُد ♥️✨🍃 https://eitaa.com/hazraate_eshgh
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. قسمت انگار اکنون این که ،... که ناى رفتن ندارد،... که به تیر مژگان بچه ها زخمى شده است. یک سو تو ایستاده اى ، سدى در مقابل سیل عاطفه بچه ها و سوى دیگر حسین ، عطشناك این زلال عاطفه . حسین اگر دمى دیگر بماند این سد مى شکنتد و این سیل جارى مى شود... و به یقین بازگرداندن آب رفته به جوى ، غیر ممکن است... دستت را محکمتر به دو سوى خیمه مى فشارى و با و به امام مى گویى: _✨حسین جان ! برو دیگر! و چقدر سخت است گفتن این کلام براى تو!... حسین از جا کنده مى شود.... پا بر رکاب مى گذارد، به سختى روى از خیمه برمى گرداند و عزم رفتن مى کند. اما... اما اکنون است که قدم از قدم بر نمى دارد... و از جا تکان نمى خورد. تو ناگهان دلیل و ذوالجناح را مى فهمى که دلیل را و آشکار پیش پاى ذوالجناح مى بینى ، اما نمى توانى کارى کنى که اگر دستت را از دو سوى خیمه رها کنى ... نه ... به حسین وابگذار این قصه را... که جز خود هیچ کس از عهده این عمر عظیم برنمى آید. همو که اکنون متوجه حضور پیش پاى شده است... و را به دور دیده است. کى گریخته است این دخترك ! از روزن کدام غفلت استفاده کرده است و چگونه خود را به آنجا رسانده است ؟ به یقین تا پدر را از اسب فرود نیاورد و به آغوش نکشد، آرام نمى گیرد.... گواراى وجودت فاطمه جان ! کسى که فراستى به این لطافت دارد، باید که جایزه اى چنین را در بر بگیرد. هر چه باداباد... ! اگر قرار است خدا با دستهاى تو تقدیر را به تاءخیر بیندازد، خوشا به سعادت دستهاى تو! نگاه اشکبار و التماس آمیز فاطمه ، پدر را از اسب فرود مى آورد. نیازى به کلام نیست.... این دختر به ، بهتر مى تواند حرفهایش را به کرسى بنشاند. چرا که حرفهاى او است که و را بهتر از هر کس دیگر مى فهمد. از جا بر مى خیزد.... همچنان در سکوت ، دست پدر را مى گیرد و بر زمین مى نشاند، چهار زانو. و بعد خود بر روى پاهاى او مى نشیند، سرش را مى چرخاند، لب بر مى چیند، بغض کودکانه اش را فرو مى خورد و نگاه در نگاه پدر مى دوزد: _✨پدر جان ! منزل زباله یادت هست ؟ وقتى خبر شهادت مسلم رسید؟ پدر مبهوت چشمهاى اوست: _✨تو را بر روى نشاندى و بر کشیدى! پدر را فرو مى خورد... و از پشت پرده لرزان اشک به او نگاه مى کند. _✨پدرجان! بوى یتیمى در شامه جهان پیچیده است. و ناگهان بغضش مى ترکد.. و تو در میان هق هق پنهان گریه ات فکر مى کنى... که این دخترك شش ساله این حرفها را از کجا مى آورد. حرفهایى که این دم رفتن ، را مى کند: _✨بابا! این بار که تو مى روى ، قطعا یتیمى مى آید. گرد یتیمى از چهره ام بزداید؟ مرا بر روى زانوبنشاند و دست نوازش بر سرم بکشد؟ این کار را بکن بابا! که دستى به لطف دستهاى تو در عالم نیست. با دخترك،... جبهه حسین ، یکپارچه و مى شود... و اگر ، بغض خود را فرو نخورد و با دست و کلام و نگاهش ، زنان و دختران را به آرامش نخواند، گدازه هاى جگر کودکان ، خیام را به آتش مى کشد. و حسین خوب مى داند... و تو نیز که این خواهش فاطمه ، فقط یک ناز کودکانه نیست ، یک کرشمه نوازش طلبانه نیست ، یک نیاز عاطفى دخترانه نیست. او دست ولایت حسین را براى مى طلبد، براى تعمیق ، براى ادامه . تو خوب مى دانى و حسین نیز که این مصیبت ، فوق طاقت فاطمه است... و اگر دست ولایت مدد نکند، فاطمه پیش از حسین ، قالب تهى مى کند و جان مى سپارد. این است که با همه عاطفه اش ، را در آغوش مى فشرد.. اثری از ✍سیدمهدی شجاعی __________________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh