eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
288 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
⁦🕊️⁩✨ سَــلام میـکنم از دُور 🌿 بَر تُـو و حَرَمَــتْ ♥️⁩ سَــلامِ مَنْ بِه بلندایِ بِیرَقُ و عَلَمَـتْ ⁦✋🏼⁩ شاعر:محمدحسن‌بیات‌لو ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
{ 🌿♥️🖇 } 【 وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ】 ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻴﺪ ، ﻧﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ 『‌ @hazraate_eshgh 』 🕊
.•°🌿🌤°•. امیرالمومنین (ع) در وصف حضرت‌مهدی (عج) فرمودند: از ديده پنـهان اسـت 🌥 در آن زمانى كه اسلام چـون شترى خسته كه دم بر زمين گذاشته و سينه بر آن نهاده دچار غربت است،🥀 او باقى مانده اى از حجج حَـق 🌷 و جانشـينى از جانشينان انـبياء خـداست. ✨ [نهج‌البلاغه،قسمتی‌از‌خطبه۱۸۲] ⁦♥️⁩ ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
||🌿🌸✌️🏻|| میشد کہ‌ زخانواده دورۍ نکنند...✘ یارۍ بہ‌ مجاهدان سورۍ نکنند...✘ میشد بروند ۅ زود برگردندُ...✘ چۅن عمہ‌ۍساداٺ صَبورۍ نکنند...✘ ماندند مدافـ؏ حرم ٺا دا؏ـش نامۅسِ{تُ} راخطابِ حورۍ⇢ نکنند...✘ ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🎊 حضـرت هادی علیه‌السلام به یکی از اهالی ری که از زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌آمد... 🌾 فرمود: «اگر می‌رفتی عبدالعظـیم را زیارت می‌کردی، ثوابی را که از زیـارت امام‌حسین نصیبت شده است به تو می‌دادند.» ✨ ما در جوار جناب عبدالعظیم زندگی می‌کنیم، شوق کربلا هم داریم؛ اما کمتر توفیق پیدا می‌کنیم به زیارت این بزرگوار برویم. [۱۳۸۲/۳/5 -رهبرانقلاب] ↓↓🌷🍃🌷↓↓ @hazraate_eshgh
📚 🔸نام کتاب : نشانه 🔹نویسنده : رضا مصطفوی 🔸ناشر: شهید کاظمی ♦️قسمتی از کتاب : خیلی گشته بودیم‌، نه پـلاکی ، نه کارتی ، چیزی همراهش نبود. لباس فرم سپاه به تنش بود. چیزی شبیه دکمه ی پیراهن درجیبش نظرم را جلب کرد. خوب که دقـت کردم‌، دیدم یک نگین عقیق✨ است که انگار جمله ای رویش حک شده. خاک و گِل ها را پاک کردم. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم. روی عقیق نوشته بود: {به یاد شهدای گمنام}🕊 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🎤 اگر‌برای‌فرج✨ دعا‌میڪنید 🤲🏻 نشانہ‌ے‌آنسٺ‌ڪہ ایمانتان‌هنوز‌ پابرجاسٺ☺️💛 آیٺ‌الله‌بهجٺ✨ 💔 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🍂🌺🍂 🌺 🍂 🌷پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) می‌فرمایند: 🌺《قیامت بپا نشود تا اینکه مردی از خاندان من حکومت کند، قسطنطنیه و جبل الدیلم را فتح نماید و اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند، خداوند متعال آن روز را آن‌قدر طولانی کند تا آن را فتح فرماید.》🌺 🍂 🌺 🍂🌺🍂 🍂•[(غایه‌‌‌ ‌‌‌المرام: ۶۹۵) جمع آوری شده در کتاب مکیال المکارم]•🍂 💌 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌿💙•• س‍ـلام‌‌بـر تو ✋🏽 اى‌ نـور خـ✨ـدا كه رهـجويان به آن نـور رهـ… مى‌يـابند :) [زیارت‌امام‌زمان‌درروزجمعه] ••• https://eitaa.com/hazraate_eshgh
Haj Meysam MotieeShab08Moharram1398[07] (1).mp3
زمان: حجم: 8.1M
امان از جـدایی 💔 امان زِ بی کسی 🍃 کجاییــ... شور با نوای میثم مطیعی 🎙 نجوا با امام زمان ✨ ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✍️ 💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم. تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد. 💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت... ▫️▪️▫️ 💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد. انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم. 💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند. در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت. 💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد. اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات ، غریبانه و مظلومانه شدند. 💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت... ▫️▪️▫️ 💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود. فاصله مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن ، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر نخورم. 💠 بگذار بگویند انتخابات است، بگذار مدام با واژه های و بازی کنند و به خیال شان را در برابر قرار دهند؛ انگار پس از شهادت ، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی شده اند! امروز وقتی می بینم انتخاباتی شان همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا باقی بماند؟ 💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، باز هم حرف از با زد، پیر شدم! پس به خدا دیگر به این جماعت نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام که پاسدار ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد. آبان98✨❌ ✍️نویسنده: 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh