🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع) 👌 #پادکست بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام #دارستانی 🎤 #حسین_سیب_سرخی

🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری(ع) 🌴زمین گریه کرد و سما گریه کرد 🌴امان ای امان یا امام زمان(عج) 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ واحد

🔳 #ایام_فاطمیه 🌴ممدوحه ی کردگار 🌴اعجوبه ی روزگار 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #زمینه

🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س) 🍃کبوتر مدینه پر نداره 🍃خونه ام ستاره و قمر نداره 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #شور @hazraterobab118

🔳 #وفات_حضرت_ام‌_كلثوم(س) 🍃این چه ظلمی است در حق شما بانوی من 🍃با تمام مصیبت ها غمت از یاد رفت 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #واحد

🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع) 🌴کجایی مادرم 🌴تو لحظه های آخرم 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #شور 👌بسیار دلنشین

🌸 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص) 🌸 #میلاد_امام_جعفر_صادق(ع) 💐باران که میبارد دلم 💐سر مست غوغا میشود 🎤 #حسین_سیب_سرخی 👏 #سرود 👌بسیار زیبا @hazraterobab118

🔳 #وفات_حضرت_معصومه(س) 🌴خیلی آرومه 🌴قلب پر درد بی بی معصومه 🎤 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #زمینه

قراره بارون بزنه. #عبدالرضا_هلالی #حسین_سیب_سرخی #فاطمیه

🌸 #عید_نوروز 🍃یا مقلب القلوب بنده رو سیاه منم 🍃یا مقلب القلوب با چه رویی در بزنم 🎙 #حسین_سیب_سرخی ⏯ #شور

اونی که غریب‌تر از حسین بی کفنه...🥺💚 کلیپ زیبای «غریب‌تر از حسین» با نوای حاج #حسین_سیب_سرخی #کربلا #امام_حسن_مجتبی ‌

#حسین_سیب_سرخی #نوحه_موسی_بن_جعفر_ع 🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 خسته ام از این همه غم از شب تار جدایی ای تمام دلخوشی ام ای رضاجانم کجایی لحظه ی آخر بیا ای نور چشمان تر من کن نظاره ای رضاجان غرقِ در خون پیکر من یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی گرچه در زندان هارونم اگر در کاظمینم از همینجا زائر شش گوشه ی جدم حسینم در دلم دارم تمنا بعد از این رنجی که بردم کاش میشد مثل جدم سرجدا جان میسپردم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی کاش این جسم مرا بر خاک غم ها میکشیدن کاش مانند عمویم دست من را میبریدن کاش تا روز ازل از غصه جان بر لب نمایم بی کفن بر خاک غم من هم سه روز و شب بمانم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی شعله ور از آتش غم در شب تنهایی ام من غرقه ی دریای اشکم کشته شد شیدایی ام من من که با اشک دو دیده سوده ی الماس سُفتم کنج تنهایی نشستم با حبیبم راز گفتم من که عمری کنج زندان ناله ی دلگیر دارم روی جسمم صد اثر از حلقه ی زنجیر دارم کس ندارد از دل زارم خبر یا رب غریبم همرهم دارم نشان از سلسله بر تن حبیبم یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی تاب کرده طاقتم را غصه های بی کرانه گاه ضرب سیلی و گه ضربه های تازیانه هر کجا زد دشمنم با تازیانه بر سر من زنده میشد پیش چشمم خاطرات مادر من یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی یک نفر میزد مرا اما چه گویم زین همه سوز مادر من با چهل تن در کشاکش بود آن روز صد بهارم بر خزان آمد نگار من نیامد چشم من مانده به ره اما قرار من نیامد یابن الزهرا نور عینی نور چشمان حسینی #سیب_سرخی 🎤