eitaa logo
جلسه حضرت رباب (سلام الله علیها)
239 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
40 فایل
💠هیئت خواهران حضرت رباب(س)💠 ارتباط با خادم هیئت @hazraterobab313
مشاهده در ایتا
دانلود
در پاسخ به هتک حرمت ساحت عظیم امام رضا (علیه السلام) تاری که از ولای تو در من تنیده شد بر عمق جان نشست و ز مهرت قصیده شد چون تو شروع یک غزل ناب گشته ای یاد تو در سراسر دفتر گزیده شد از شوق دیدن تو نکرده است خواب خوش پلکی زد آفتاب و ز نورش سپیده شد یادی که در حریم تو بوده است یک دمی از آنچه غیر یاد تو باشد، بریده شد هر کس به هر کجا به لبش گفته یا رضا صوتش به ماورای فلک هم شنیده شد "هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق" عشقی که از محبت مادر مکیده شد چون آهوی رمیده به سویت روان شدم باید که صید کوی تو شد تا رهیده شد 🔸شاعر: ___
خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش قرب ما گوشه نشینان به نوازش نکشید گریه کردیم سحر، موقع دلداری خویش برو سجادهء ما را بتکان، مِی بردار بسکه مستیم در این میکده با زاری خویش وسط حلقهء عشاق، زمینگیر شدیم خوب شد بین گداهای حرم پیر شدیم خاکِ ویرانِ زمین عالم بالا شده است راهِ معراج همه خانهء موسی شده است می کشانند عقب قافله تا عرش، مرا طورِ موسی همه اش جلوهء زهرا شده است دختر فاطمه در اصل، خودش فاطمه است بی جهت نیست که معصومهء بابا شده است خواهری آمده تا دل ز برادر ببرد آنکه با اذن رضا آبروی ما شده است مات او گنبد و گلدسته و ایوانِ طلاست ذات او جلوه ای از پنج تن آل عباست بین ما زمزمه و حال دعایش پیچید در محله، خبر لطف و عطایش پیچید بیشتر گرم طوافش که شدم فهمیدم دور و اطراف ضریح، اسم خدایش پیچید خِیریّت داشت بماند، نرود جای دگر وسط کوچه اگر پای گدایش پیچید خوب شد درد مریضی که به پایش افتاد خوب تر شد که رضا نسخه برایش پیچید جای ما امن شده تا به تلاطم نخوریم بهتر این است که از کنج حرم جُم نخوریم خاک، زر می شود از یک نظر رهگذرش آمدم سجده کنم باز روی خاک درش وقت و بی وقت، چرا درب حرم را نزنم حرجی نیست به دیوانه اگر زد به سرش با گنهکاری خود آمدم و راهم داد باز شرمندهء زهرا شده ام بیشترش آه ای بادصبا آه دلم تنگ شده حاجتم را برسان دست ضریح پدرش شدنی نیست بگیرد دل ساقی ز کسی شدنی نیست نگیرند سراغی ز کسی خواهری سوخت ولی مضطر و رنجیده نشد وسط معرکه ها بال و پرش چیده نشد به سر و صورت و آن پوشیه اش دست نخورد نور خورشید، نهان مانده و تابیده نشد هرکسی دور و برش بود فقط محرم بود نخی از معجر او دست کسی دیده نشد محترم بود و سر کوچه و بازار نرفت وسط بزم می و مجلس اغیار نرفت 🔸شاعر:
بانوی کریمه ای کرامت کردی هر بار که خوانده ایم اجابت کردی پرونده سیاه و، رو سیاهم امّا_ با لطفِ خودت مرا شفاعت کردی! این آتشِ جانِ من و این حسِ غریب این قلبِ خزانِ من و این حسِ غریب ای خواهرِ خورشید تو که آگاهی از این دردِ نهانِ من و این حسِ غریب! من تجربه کردم همه احسانت را آن زمزمِ قطره های بارانت را اینها همه از عنایتِ فاطمه(س)است بر دستِ گدا سپرده دامانت را! از بس به شما عشق و ارادت دارم از خاکِ رَهت دخیلِ حاجت دارم دیدی چه کبوترانه می آیم من_ چون سخت به آب و دانه عادت دارم! معصومه همان عطرِ گلِ زهرا است خورشید، درونِ چشمِ او پیدا است چون مادرِ خود حقِ شفاعت دارد هر قطره به یمنِ کرَمش دریا است! تو معصومه ای زینتِ آلِ طاها در صورت و سیرتت شبیهِ زهرا(س) بانوی پسندیه و فخرِ عجمی تو عشقِ رضایی و عزیزِ موسی! 🔸شاعر: ___________________________
@shere_aeini من دست خالی آمدم،دست من ودامان تو سرتابه پادردوغمم،دردمن ودرمان تو توهرچه خوبی من بدم،بیهوده برهردرزدم آخربه این درآمدم،باشم کنارخوان تو من ازهمه دررانده‌ام،من رانده ای درمانده‌ام یاخوانده یاناخوانده‌ام،اکنون منم مهمان تو پای من ازره خسته شدبال وپرم بشکسته شد هردربه رویم بسته شدجزدرگه احسان تو گفتم منم درمی‌زنم،گفتی به توسرمی‌زنم من هم مکررمی‌زنم،کوعهدوکوپیمان تو؟ سوی توروی آورده‌ام،ای خم سبوآورده‌ام من آبروآورده‌ام،کو لطف بی‌پایان تو؟ حال من گوشه‌نشین،با گوشه ی چشمی ببین جزسایه ی پرمهرتان،جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده‌ام،دانم بسی آلوده‌ام امابه عمری بوده‌ام،چون خاردربستان تو 🔸شاعر: ===========================