eitaa logo
حدیث ناب
283 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1هزار ویدیو
58 فایل
http://eitaa.com/joinchat/1637744652C716d15b195 🌼کپی و فوروارد با ذکر صلوات آزاد است. 💐تبادل نداریم. 💌جهت انتقاد @YYAAZZAAHHRRAAA
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚پیامبر صلی الله علیه و آله : «لباس های خود را تمیز کنید، موهای خود را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنی اسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.» 🕊نهج الفصاحه، ص 72، ش 377
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍗مَنْ تَرَكَ اللَّحْمَ اَرْبَعينَ صَباحا ساءَ خُلُقُهُ🍗 🍗هر كس چهل روز نخورد، مى‏ شود. 🕊بحار الانوار ج59 ، ص293 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍖🍖مَنْ اَكَلَ اللَّحْمَ اَرْبَعينَ صَباحا، قَسا قَلْبُهُ 🍖هر كس چهل روز بخورد، ‏دل مى‏ شود. 🕊بحار الانوار ج59 ، ص294
⭐️دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان ⭐️ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠«اللهمّ لاتؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولاتَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین»💠   "خدایا 🕊مؤاخذه نکن مرا در این روز به لغزش ها 🕊و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگی ها 🕊و قرار مده مرا در آن نشانه ی تیر بلاها و آفات، ای عزت دهنده مسلمانان"
⭐️دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان⭐️
Tahdir-joze14.mp3
3.84M
. . . 🕊تند خوانی قرآن استاد 🌷 جزء ۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴دعای ایمن شدن از خطر زلزله 📖إِنَّ اللَّهَ یُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا 💠امام صادق (ع) فرمودند: هر گاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «۴۱ سوره فاطر» را قرائت كن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث ناب
قسمت چهار : من جذابترم یا .... بالاخره توی کتابخونه پیداش کردم ... رفتم سمتش و گفتم: آقای صادقی، می
قسمت پنج : مرگ یا غرور غرورم له شده بود ... همه از این ماجرا خبردار شده بودن ... سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ... . بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟ ... . تا مرز جنون عصبانی بودم ... حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت ... . رفتم دانشگاه سراغش ... هیچ جا نبود ... بالاخره یکی ازش خبر داشت ... گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ... . رفتم خونه ... تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم ... مرگ یا غرور؟ ... زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ... اما غرورم خورد شده بود ... . پسرهایی که جرات نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن ... . عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار ... بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ...در رو باز کردم ... و بدون هیچ مقدمه ای گفتم: باهات ازدواج می کنم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا