eitaa logo
اَمن ، آبی ، آروم
183 دنبال‌کننده
46 عکس
47 ویدیو
2 فایل
_ به نام خالق کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) . . . تو آرامترین و آبی ترین پناهگاهِ امن زندگی ام هستی دوستت دارم و جانمان در گرو لبخند های توست بیشتر بخند دردت به جانم ، بخند :) کپی؟ لطفاً نه . "‌یَقیناً کُلهُ خَیر"
مشاهده در ایتا
دانلود
تو هوایِ سرد چی میچسبه ؟! آفرین تو
میشه دعا کنید برام مشتی وار ؟
آدم وقتی یکیو دوست داره بیشتر تنهاست چون نمی تونه به هیچکس به غیر از اون بگه چه احساسی داره، چون حال خوبش، لبخنداش، امیدش، انگیزش، اشتهاش، اعصابش و انرژیش و همه چیش وصل می شه به همون یدونه آدم و غیر اون کسیو نمی بینه، واقعاً نمی بینه....
اَمن ، آبی ، آروم
"آدمی‌ست دیگر. حتی در اقیانوس هم زنده می‌ماند اما گاهی در یك‌ جرعه دل‌تنگی غرق می‌شود اميدوارم اوضاع زندگیتون بر وفق دلتون باشه شما لطف میکنید نامه های ارسال نشدتون رو به یکی از لینک های زیر میفرستید https://abzarek.ir/service-p/msg/2025453 ... https://harfeto.timefriend.net/17343831005413 حتماً ایدی شخص مقابل رو توی نامه هاتون درج کنید که به دستشون برسونیم و شاتش رو در اختیارتون قرار بدیم https://eitaa.com/joinchat/1607205775C535323806e جوابِ نامه‌هاتون [تا وقتی قهوه هست غصه نخور ابرِ آبی💙] با احترام : امن، آبی، آروم
اَمن ، آبی ، آروم
‌ دلِ من رفته رفته از رفتنت تنگ‌تر میشد و دهانِ تو رفته رفته از قهقهه گشادتر. دیگر زبانم از آوردنِ نامِ تو کلافه‌ست و نفس بریده. گهگاهی خودش را به کوری و کری میزند و سرآخر به حرف می آید. چشمانم بغض آلودتر از همیشه، خود را پشتِ پلک و مژه‌ها پنهان میکند. به شخصه، حالم از هر چیز و ناچیز و بخصوص تو، بهم میخورد. تو راهِ دررویِ مردابِ عشق را به خوبی بلد بودی، و دستِ مرا در میانه‌ی راه به حالِ خودش رها کردی. تو میدانستی! تو خوب میدانستی که رگ‌های توخالی و خشکیده‌ی من به سببِ گرمای وجودِ تو به کار می‌افتادند. دلِ من امشب، بسی بیشتر ز شبهای دگر در خویش فرو رفته. فقط یک نقطه سیاه کافی‌ست؛ تا روزنه‌های نور، آرایش و تعادلِ خود را ببازند. در آن نقطه‌ی سیاه رنگ؛ فراق، خماری و هزاران دردِ دیگر نهفته است که من قادر هستم تا تمامِ آنها را جزء به جزء و به وضوح مشاهده کنم. آری؛ از تمامِ تو و زیبایی‌های وصف نشدنی‌ات، تنها یک نقطه سیاه برای من به یادگار ماند. ‌-هانیه(سبزک)! منبع : پناه من
چمدان بسته‌ام از هرچه منم دل بِکَنم،پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم :))
و از خطاهای بزرگم آن بود که لحظات دلخوشی را سرسری می‌گذراندم، اما غم و اندوه را با همه‌ی وجود زندگی می‌کردم
دلم واسش تنگ شده :)))))
نکند فکر کنی در دلِ من یاد تو نیست ؛
گوش کن نبض دلم زمزمه‌اش با تو یکیست
جز من اگرت عاشق و شیداست ، بگو
ور میلِ دلت به جانب ماست ، بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست ، بگو
گر هست بگو ، نیست بگو ، راست بگو
اَمن ، آبی ، آروم
بله جنابِ چاووشی ؛ همیشه می‌لنگه یجای زندگی (:
بله جنابِ چاووشی ؛ نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری (:
من فکر نکنم حالم خوب باشه، احساساتم خیلی به هم ریخته‌اس، یه لحظه حالم خوبه، لحظه بعد حالم گرفته‌اس، گاهی اوقات خیلی احساس پوچی میکنم، انگار یه حفره تو قلبم هست، یه وقت‌هایی همه چیز گیجم میکنه، روزها گم میشن و با همدیگه هیچ فرقی ندارن و شب‌ها با خودم تنهام و توی افکار بی‌انتها غرق میشم، هر شب برای خوابیدن تلاش میکنم و درگیرم، تمام اتفاقات و پشیمونی‌هام رو مرور میکنم ولی الان انگار درون یه مه غلیظ گم شدم و دنبال امید میگردم، امیدی که من رو به این زندگی وصل کنه، یه معجزه لحظه آخری
طبق معمول غمگینم.غصه هام مانع پیدا کردن موضوع جدیدی برای فکر کردن و حرف زدنم می‌شن،غم زیاد دارم،درد و رنج و اندوه و اضطراب هم،برای هیچ‌کدوم هم چاره ندارم،شبیه اون بیمار تصادفی ای هستم که بردنش اورژانس و انقدر له و لورده شده که هیچ جاش به جای دیگه ارجحیت نداره،کسی نمی‌دونست از کجا شروع کنه به درمانش که نَمیره،آخر سر هم مُرد. راحت شد.من اما نمی‌میرم که راحت ‌شم.هی باید چنگ و دندون بندازم به در و دیوار و کوفت و زهرمار که حداقل امیدوار باشم تا شاید اینطور کمتر زجر بکشم.باید صبور باشم.چاره ای ندارم ، این هم رسالت و مأموریتیه که این دنیا روی گردنم گذاشته مجبورم باهاش کنار بیام.هی بسوزم و هی بسازم
فکر کنم راضی نگه داشتن آدمای زندگیم ، داره خودمو از بین میبره
قشنگ ترین خاطره من ، پیام های تو بزرگترین ناراحتی من ، دوری تو بزرگترین امید من ، خیلی زود ببینمت دعای همیشگی من ، رابطه ما برای همیشه ادامه داشته باشه :))