💥💥💥💥💥
#لحظاتی_با_احکام
🛎 آیا تبعیّت از #حکم_حکومتی_ولی_فقیه بر همگان، حتّی مراجع تقلید هم واجب است❓🔰
✅👈 همه مراجع عظام تقلید: اگر ولیّفقیه در امری حکم نماید، تبعیتش بر همه حتی سایر مجتهدین و مراجع، واجب است.
➖➖➖➖➖
🔺👈 العروة الوثقی، کتاب الاجتهاد و التقلید، ص۱۴، م ۵۷، منهاج الصالحین، ج۱، کتاب التقلید، ص۲۸، م ۲، العروة الوثقی، ص۵۷۱، با استفاده از م ۳، منهاج الصالحین آیت الله خوئی و وحید خراسانی، ج۲، کتاب التقلید، ص۴، م ۲۶، اجوبة استفتائات، ص۲۵، س۶۵، شرح العروة الوثقی لکاشف الغطاء، ص۴۲، م ۵۷، منهاج الصالحین آیت الله حکیم، ج۱، ص۱۱، م۲۵، شرح العروة الوثقی آیت الله حائری، ج۱، ص۱۵۱، م ۵۷، صراط النجاه، ج۱، ص۴۲۵، س۱۱۶۶، موسوعه الامام الخوئی، ج۱، ص۳۲۹، الاجتهاد و التقلید شهید آیت الله صدر، ص۳۸۷، م ۵۷، جامع المسائل آیت الله بهجت، ج۱، ص۲۸، روزنامه ی همشهری، ۱۳۸۳/۰۹/۰۸ ، شماره: ۳۵۶۸، ص۲، به نقل از خبرگزاری فارس، استفتاء از مقام معظم رهبری، سؤالات شماره: ۵۳۳۳۶۷ و ۱۴۲۰۶۸.
◦•●◉✿🌺 #لحظاتی_با_احکام 🌺✿◉●•
‼️خمس خانه ای که در آن ساکن نیستیم
🔷 س ۶۶۵۴: شخصی مسکن مورد نیاز تهیه نموده و به عللی نمیتواند در آن سکونت کند، و یا مدتی آن را اجاره داده است، سپس از سکونت در آن منصرف میشود و آن را میفروشد، بر فرض که در این مدت، سال خمسی بر آن گذشته باشد، حکم خمس آن چگونه است؟
✅ ج: سکونت شرط نیست و همین که مورد نیاز و در شأن او باشد، با گذشت سال خمسی بر آن مؤونه محسوب شده و خمس ندارد حتی پس از فروش .
🔴 چرا میگن آب گرم در وضو کراهت داره و وضو با آب سرد بهتر از آب گرم است
زیرا میکروب هایی که بر اعضاء وضو قرار دارند و ممکن است نفوذ جلدی پیدا کرده و وارد بدن شوند، فرمانهای آب سرد آنها را نابود میسازد و هر چه آب سردتر باشد اکسیژن آن بیشتر و فعالیت میکروب کشی آن زیادتر است.
وقتی مقداری آب سرد بر اعضای وضو میریزیم، آن عضو سرد شده و جریان خون برای گرم کردن آن قسمت با سرعت و شدت بیشتری به سوی آن قسمت حرکت میکند و باعث طراوت و شادابی پوست و بدن میشود
همانطوری که امروز با ماساژ قلب احیاء انجام میشود و بیمار به زندگی برمیگردد
شستن و دست کشیدن روی اعضای وضو هم باعث تسریع جریان خون در بدن میشود.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته میشود،
اما کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته میشود
زیرا اگر وضو با آب سرد صورت پذیرد و پس از آن از خشک کردن آن اجتناب شود، بدن در برابر سرمائی که در اثر خشک نکردن آب وضو حس میکند، خود به خود درجه حرارتش بالا میرود تا آب وضو را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیر پوست میشود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست میرسد و باعث نیرو و نشاط میگردد.
📚بحارالأنوار، جلد۸۰، صفحه۳۱۴، روایت۲، باب۵
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ناله ی فراق
با نوای شهید کافی
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ماه رجب ماه امام علی علیهالسلام
با صدای دلنشین شهید کافی
#داستانک 📚
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد. تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید و بعد من از بین شما یکی را برای نخست وزیری انتخاب می کنم.»
پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود. آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود! آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است.
او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند.آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته! وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست وزیرم را انتخاب کردم».
آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم، کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت. هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است.»
پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید. در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد.»