eitaa logo
هیئت حضرت قمر منیر بنی هاشم عباس ابن علی علیه السلام
87 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
19 فایل
هیئت حضرت عباس ابن علی علیه السلام به یادشهدا شهیدمجیدپیمبری شهیدعباس تریوه شهیدسیدمصطفی موسوی شهیدمحمد غلامی شهید فتحی شهیداصغرهدایت آزاد شهیدغلام هاشمخانی شهیدمحمدعلی بهرمند شهیدسررشته شهیدعلیرضا جعفرنواز شهیدمقصودصدری ودیگرشهداعزیز @heatabasali
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜من حلال زاده بوده‌ام روزی متوکل عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصور و از قبیله‌ی بنی مخنث هستم. متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب. متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت ای امیر ابوبکر. متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.(کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب). باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب. (پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب). بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان. تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی. متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا ؟ به کنایه گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل گفت از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ‌ای؟ گفت اگر امان دهی می‌گویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند. متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📜دوبال برای پرواز (تولی و تبری) ص43 به نقل از کتاب أنساب النواصب
⚜من حلال زاده بوده‌ام روزی متوکل عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصور و از قبیله‌ی بنی مخنث هستم. متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب. متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت ای امیر ابوبکر. متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.(کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب). باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب. (پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب). بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان. تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی. متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا ؟ به کنایه گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل گفت از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ‌ای؟ گفت اگر امان دهی می‌گویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند. متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📜دوبال برای پرواز (تولی و تبری) ص43 به نقل از کتاب أنساب النواصب
⚜من حلال زاده بوده‌ام روزی متوکل عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصور و از قبیله‌ی بنی مخنث هستم. متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب. متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت ای امیر ابوبکر. متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.(کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب). باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب. (پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب). بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان. تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی. متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا ؟ به کنایه گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست. باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. متوکل گفت از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ‌ای؟ گفت اگر امان دهی می‌گویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند. متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📜دوبال برای پرواز (تولی و تبری) ص43 به نقل از کتاب أنساب النواص
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مقام و منزلت حضرت‌ فاطمه‌ معصومه (سلام الله علیها) 🔹 (سلام الله علیها) بعد از پدر بزرگوارشان، در سال ۱۷۹ تحت کفالت برادرشان (عليه السلام) قرار گرفتند و تا سال ۲۰۰ هـ ق یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر به «مقامات عالی» و «کمالات علمی و معنوی و اخلاقی» دست یافتند؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:   💠«مقام شفاعت» 🔹در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت (علیهم السلام) همین بس که (علیه السلام) فرمودند: «آگاه باشید هشت در دارد که سه در آن به سوى است. از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش دختر موسى (عليه السلام) است؛ همه شیعیان ما به او وارد بهشت مى شوند». [۱] همچنین ایشان در مرحله ای است که در فرازی از زیارت‌نامه معروفشان که توسط (علیه السلام) بیان شده است می‌خوانیم: «یا فاطِمَةُ اشْفَعى‏ لى‏ فىِ الْجَنَّةِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ‏ الشَّاْنِ» [۲] (اى مرا در بهشت کن، چرا که در پیشگاه خدا داراى‏ هستى».   💠مقام علمی و حدیثی 🔹 (سلام الله علیها) از لحاظ و مثل مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بودند و همانگونه که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با استدلال های متین و استوار، حقانیت ولایت امام علی (علیه السلام) را تبیین می‌ کردند، حضرت (سلام الله علیها) نیز چنین بودند. روایاتی که از آن حضرت نقل شده، غالباً درباره امامت و ولایت امام علی (علیه السلام) است که با اثبات ولایت حضرت، ولایت سایر امـامـان معصوم (علیهم السلام) نیز ثابت می‌شود. 🔹برای نمونه (سلام الله علیها) با چند واسطه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل می کنند که فرمودند: (صلی الله علیه و آله) در به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِیٌ‏ وَلِیُ‏ الْقَوْمِ» (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست، رسول خدا و ولی و رهبر مردم است)؛ و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَةُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» (شیعیان علی رستگارند). [۳] 🔹همچنین در باب «مکانت علمی» (سلام الله علیها) نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر (علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بودند. از این رو (سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش‌ها را نوشت و به آنان تسلیم نمودند. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با (عليه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسش‌ های آنان و پاسخ‌ های (سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا» [۴] (پدرش به فدایش باد). [۴] پی نوشت‌ها: [۱] بحار الأنوار، ج ‏۵۷، ص ۲۲۸ [۲] کلیات مفاتیح نوین، همان، ص ۵۷۹ [۳] بحار الأنوار، همان، ج ‏۶۵، ص ۷۷ [۴] همراه زائران قم و جمکران، همان، ص۶۱؛ کشف اللئالی، نقل از: کریمه اهل بیت(س)، (علی‌اکبر مهدی‌پور) ص ۶۳ و ۶۴ 📕بانوی ملکوت (علی کریمی جهرمی) منبع: وبسایت راسخون