❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️
❇️ در شرایط بد نیز به دنبال نکات مثبت باشید تا از همسرتان قدردانی کنید
♻️وقتی در موقعیت ناخوشایندی قرار میگیرید، به دنبال نکات مثبت باشید و از همان نکات برای تقدیر و قدرشناسی از همسرتان استفاده کنید. مثلا وقتی همسرتان به شما میگوید “شب دیرتر برمیگردم” یا “باید این هفته به مادرم کمک کنم” و… به جای غر زدن به او محبت کنید که این موضوع را با شما در میان گذاشته و به شما اهمیت داده است. بدین ترتیب همسرتان تمام تلاش خود را برای پاسخ متقابل و جبران این رفتار محبت آمیز شما به کار میگیرد.
#همسرداری
💖💖💖http://eitaa.com/hedaat
💥آرام کردن شوهران خشمگین💥
۱ - نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر میکنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان میشود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.
۲ - عصبانیت به آسیبهای فیزیکی و عاطفی میانجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راههایی برای درک و حمایت او بیابید.
۳ - شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجهای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.
۴ - طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما میتوانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفتوگو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفتوگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.
۵ - شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر میکند.در ضمن شنونده خوبی باشید.
۶ - اگر متوجه شدهاید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی میشود، میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامههای مدیریت خشم نماید.
💖💖💖http://eitaa.com/hedaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانمها محتاج نوازش هستند!
💖💖💖http://eitaa.com/hedaat
✅نکات تربیتی قبل ازدواج 1
🔰خواستگار پارانویید را چگونه بشناسیم؟
💠طبیعتا یکی از ترس های زنان و مردان برای ازدواج، ابتلای طرف مقابلشان به یکی از اختلالات روانی می باشد،که ممکن است حتی تا مدت ها بعد از آشنایی خود را نشان ندهد.
💠برای اطمینان از انتخاب خود می توانید از شناخت پیش از ازدواج و مراجعه جداگانه به روانشناس استفاده کنید و از آنها بخواهید که هر دو شما ارزیابی شوید.
💠اگر در جریان آشنایی، حس کردید که شریک آینده زندگی شما شخصیت پارانوئید می باشد، لازم است که خیلی رک و واضح در این مورد با او صحبت کنید و بگویید که این رفتار و شخصیت را نمی توانید بپذیرید.
💠در نهایت آن که شناخت پیش از ازدواج اهمیت زیادی داشته و باید برای انتخاب مناسب تمامی جوانب را در نظر بگیرید.
چالش های رابطه با پارانویید ها، زیاد و شدید می باشد.
💠مخصوصا وقتی که او نپذیرد بیمار است و باید به درمانگر مراجعه کند.به همین دلیل درکی از اشتباهات خود ندارد و بدبینی های او به واقعیت های ذهنی تبدیل شده و اصلاح آن بسیار سخت می شود.
💠شخصیت های پارانوئید همیشه به شما مشکوک هستند و نمی توانند اعتماد کنند.پس سعی نکنید اثبات کنید، چون نمی پذیرند.
💠شخصیت های پارانوئید ممکن است قضاوت کنند، واضح توهین کنند، دائم شما را متهم کرده و انتقاد کنند.
تاکید شما به اینکه شخصیت پارانوئید در حال اشتباه هستند، آنها را ناراحت می کند.
💠به نظر می رسد توانایی شادی و عشق ندارند و مدام در پی کشف اسنادی هستند که سوءظن هایشان را تایید کند.
💠شخصیت پارانوئید دائم نیاز به کنترل شما و رفتارتان دارند.از روابط شما با دوستان جلوگیری کرده و شما را ملزم به تعهد کنند.
💠شخصیت پارانوئید ممکن است دائم در اضطراب اینکه شما در حال خیانت هستید سر کند.
ادامه دارد.....📝
#نکات_قبل_از_ازدواج
💖💖💖
http://eitaa.com/hedaat
🌳از درخت بیاموزیم
برای بعضی ها باید ریشه بود
👈تا امید به زندگی را به آنها بدهیم.
برای بعضی ها باید تنه بود
👈تا تکیه گاه آنها باشیم.
برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود
👈تا عیب های آنها را بپوشانیم.
برای بعضی ها باید میوه بود
👈 تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را.
🌺🌺🌺http://eitaa.com/hedaat
🌱🕊
⭕️✍ضرب المثل بسیار زیبا و خواندنی
#ضربالمثل (بچه خمیره، خدا کریمه):
هرگاه بخواهند بزرگی و مهربانی خداوند متعال را وصف كنند،این مثل را می آورند.
تاجری بودعقیم. هرچه زن می گرفت بچه اش نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد. بعد از اینكه چند زن گرفت و طلاق داد، دختری را عقد كرد. این دختر مادری داشت آتشپاره و خیلی زرنگ. دختر كه به خانه تاجر رفت یك هفته بعد از آن مادرش قدری خمیر درست كرد و روی شكم دخترش گذاشت و رویش پوست كشید و به دختر گفت:« هروقت كه تاجر به خانه آمد به او بگو من بچه دار هستم.» دختر گفت:« مادرجان، من كه بچه ندارم. تو قدری خمیر روی شكم من گذاشته ای. من چطور بگویم بچه دارم؟»
مادرگفت:« نترس بچه خمیره، خدا كریمه» و هر طوری بود دختر را متقاعد كرد.
تاجر كه شب به خانه آمد، عیالش با شرم و حیا و با حالتی ترسان گفت:« تاجر باشی سلامت باشد، من بچه دارم.» تاجر از این خبر خیلی شاد شد. مادر دختر هم در هر پانزده روز مقداری به خمیر اضافه می كرد و روی آن را با پوست دایره می پوشاند. به این ترتیب نه ماه و نه روز تمام شد و وقت فارغ شدن دختر رسید. مادر آمد پیش دخترش ماند و به تاجر گفت:« در خانواده ما رسم است بچه را خودمان می گیریم و ماما نمی آوریم تا حمام ده روز بچه را به پدرش نشان نمی دهیم.» تاجر قبول كرد. مادر دختر را خواباند وخمیر را از شكم اوباز كرد و به شكل بچه درست كرد و پهلوی دخترخواباند. دختر مرتب گریه می كرد و می گفت: بعد از تمام شدن این ده روز به تاجر چه خواهیم گفت؟»
مادرش او را دلداری می داد و می گفت:
« غصه نخور، بچه خمیره، خدا كریمه.» تا ده روز تمام شد. مادر دخترش را با بچه برداشت برد حمام. جلوی در حمام سگی آمد خمیر را در دهان گرفت و فرار كرد. در همان لحظه مادر هم سر رسید. دید كه بچه خمیر را سگ
می برد. داد و فریاد راه انداخت و از مردم استمداد طلبید و گفت:« نگذارید سگ بچه دخترم را ببرد.» مردم ریختند دیدند سگ بچه ای گریان را می برد.
سگ را گیر آوردند و بچه را از سگ گرفتند و به مادرش دادند. و دختر هم دید پستانهایش شیر آمده. مادر دختر گفت: « دخترم ،هی به تو
می گفتم غصه نخور بچه خمیره، خدا كریمه و تو باور نمی كردی.» مادر دختر بچه را در حمام شستشو دادند و به خانه تاجر كه انتظار آمدن آنها را می كشید، بردند. تا رسیدند بچه را بغلش دادند و تاجر هم خیلی شاد و مسرور شد.
💖💖💖
http://eitaa.com/hedaat