⚠️ فاصله پایتخت #جمهوری_اسلامی با آرمانهای جمهوری اسلامی و نقش ما
دیروز و امروز در مناطق مختلف #تهران، جلسه و کار داشتم. چون زمانم تقریبا خیلی فشرده نبود، سعی کردم مسیرها را با اتوبوس و یا با پای پیاده طی کنم تا بیشتر بین مردم تهران باشم.
صحنهها، افراد و رفتارها و سکنات و دغدغههایشان، ساختمانها، رابطهها، و... البته شاید نکته جدیدی نسبت به سفرهای قبلیام نداشت، ولی بازهم مرا بیشتر به فکر فرو بُرد.
باید قبول کنیم پایتخت جمهوری اسلامی با آرمانهایی که برای تشکیل جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود، فاصلههای زیادی پیدا کرده و بعد از ۴۲ سال از تشکیل جمهوری اسلامی، اصلا نمیتوان پایتخت را نمادی از جمهوری اسلامی دانست؛ نه ظاهر شهر را، نه دغدغههای اکثر مردم آن را، و نه حتی دغدغههای برخی از مذهبیهای شهر را.
باید اعتراف و باور کنیم، کار خیلی سخت است؛ از آنجا که جمهوری اسلامی در حال حاضر نماد جبههی حق در عالَم است، شیطان تمام تجهیزات و فنونش را برای زمین زدن آن به کار گرفته است و در عوض ما مبارزه را اصلا جدی نگرفتهایم و خودمان هم شاید مشغول به آنچه شدهایم که شیطان میخواهد و حتی آش آنقدر شور شده که برخی انقلابیها برای به دست آوردن قدرت و مال دنیا و ... متوسل به رفتارهایی شدهاند که مردم را از اصل انقلاب دور کرده است.
غرضم اصلا آسیبشناسی وضعیت حال و حاضر فرهنگ و سبک زندگی مردم پایتخت نیست، بلکه تذکر به خودم و امثال خودم است که باید بدانیم "خیلی عقبیم، خیلی کار داریم" و امروز که در جبهه حق گام بر میداریم از همیشه بیشتر "در معرض شیطانیم"
برای قویتر شدن شاید لازم باشد هجرت کنیم؛ هجرت از خود، و هجرت از شهر خود.
پ ن: در مورد در معرض شیطان بودن، توجه به داستان زیر خالی از لطف نیست. 👇👇👇
@mobini_110