eitaa logo
ھدایت فاطمی
910 دنبال‌کننده
20هزار عکس
15.3هزار ویدیو
209 فایل
دورھمی دوستان فاطمی و محبین حضرت زهرا سلام الله علیها باماھمراہ باشید "@hedayatefatemiy" 🌱"کپی مطالب باذکر صلوات 🌱"ارتباط با خادم کانال و پل دریافت سوژه های خبری شما: @Ya_Zahra_Yasekabood 🌱" و همچنین جهت‌تبادل: @Ya_Zahra_Yasekabood
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی): شرح فراز "ثارَالله" در زیارت عاشورا 💠«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ» یعنی خدای متعال، صاحب خون امام حسین علیه‌السلام و صاحب خون پدر او امیرالمومنین علیه‌السلام است. 💠این تعبیر، برای هیچ کس دیگر نیامده است. هر خونی که بر زمین ریخته می‌شود، صاحبی دارد. کسی که کشته می‌شود، پدرش صاحب خون است؛ فرزندش صاحب خون است. 💠خونخواهی و مالکیت حقّ دَم را عرب "ثار" می‌گوید. "ثارِ" امام حسین علیه‌السلام از آنِ خداست. یعنی حقّ خون امام حسین علیه السلام و پدر بزرگوارش متعلق به خودِ خداست. صاحب خونِ این دو نفر، خود ذات مقدس پروردگار است. 📝برگرفته از سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۷۵/۳/۲۰ 🔴 @hedayatefatemiy
💥امام علی (ع)می فرمایند: «حق الولد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن؛ حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند و به خوبی ادب و تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد». ✨اگر میخواهید فرزندان خود را با آموزه های دینی آشنا کنید و در یک مکانی کاملا مذهبی تربیت کنید فرصت را غنیمت شمارید.💫 ثبت نام تلفنی✅ 📱شماره تماس ۰۹۲۲۸۳۲۴۶۷۳
❤️ 🌸جمعہ يعنے زانوے غم دربغل 🍃برسر سجاده هاے العجل 🌸جمعہ يعنے اشڪ هاے انتظار 🍃جمعہ يعنے شڪوه ازهجران يار 🌸جمعہ يعنے آه الغوث،الامان🙏 🍃درفراق مهدےصاحب زمان @hedayatefatemiy
1_39090601.mp3
4.16M
❤️ ❤️ 🎤 بانوای گرم : 🌅 عصرهای جمعه که میشود دل می گیرد . دعای سمات می خوانیم تا روحمان ملکوتی شود ... التمـاس دعـای فـرج 🎧 گوش کنید @hedayatefatemiy
🔴 توئیت عمیق سید حسن نصرالله : 🔹 برداشت از توئیت: برادر باقر، حاج قاسم نظاره گر توست و امیدوار توست 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedayatefatemiy
🔴 رئیس ستاد مرکزی راهیان نور: سفرهای از تیر ماه با رعایت پروتکل‌های بهداشتی از سرگرفته می‌شود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hedayatefatemiy
🌷🌷 👇🏻مادرخانم شهید حججی👇🏻 یک داعشی که چهره اش به شیطان ها می ماند،😈 آمده بود خانه مان و ایستاده بود توی هال. آرام آرام آمد طرفم.😰 وحشت کردم.😨گفتم: "نکند بلایی سرم بیاورد!" دیدم سری را توی دستش گرفته.😢 نگاه کردم دیدم محسنم است. سر را جلویم محکم به دیوار زد و رفت توی یکی از اتاق هایمان.😭😭😭 با ترس و دلهره از پشت سر نگاهش کردم. دیدم چند نفر دست بسته توی اتاقند و آن داعشی دارند با تبر سرهایشان را میزند.😖 اما هیچ خونی از آن سرها نمی چکید! 😲 یکدفعه شوهرم از خواب بیدارم کرد. گفت: "چت شده!? خواب بد می بینی!?" وحشت زده شده بودم. گفتم: "اون داعشی، محسنم، محسنم…"😭 فردا یا پس فرداش بود که خبر اسارت محسن به گوشم خورد. من که مادرزنش بودم یک لحظه آرام و قرار نداشتم، تا چه رسد به مادرش و پدرش. 😭😔 ✸✿✸✿✸✿✸✿✸✿✸✿✸ 💢همرزم شهید💢 شانزده مرداد ٩٦ بود. حول و حوش ساعت ٤ صبح. محسن از خیلی قبل رفته بود جلو که به پایگاه ها سر بزند.😌 یک ساعتی بود خوابیده بودم. یکدفعه با صدای چند انفجار شدید که از سمت پایگاه ها آمد ،از خواب پریدم.💥 قلبم تند تند درون سینه ام کوبید. گفتم: "خدایا خودت کمک کن. حتما داعش پایگاه ها رو زده!"😥 سریع بی سیم زدم به محسن، اما هیچ جوابی نداد. هر چه میگفتم: "جابر جابر، احمد" چیزی نمی گفت.😱 آمریکایی ها زهر خودشان را ریخته بودند. دستگاهی به نام "جَمِر" را داده بودند به داعشی ها که براحتی ارتباط بی سیمی ما را با هم قطع میکردند.😖 بدون معطلی با تعدادی از بچه ها حرکت کردیم سمت پایگاه ها. داعشی ها اول صبح حرکت کرده بودند به پایگاه چهارم و آنجا را زده بودند.😩 همانجا که محسن بود! 😔😢 …ضربان قلبم بالا رفت. یکی از بچه های افغانستانی را دیدم. با هول و ولا از او پرسیدم: "جابر، جابر کو!?"😨 گفت: "زخمی شد و بیهوش افتاد روی زمین. بردنش عقب." سریع خودم را به عقب رساندم.😰 همینجور فریاد می زدم: "جابر کو!? جابر کو!?" . جنازه ای را نشانم دادند. گفتند: "اونجاست."😢 قلبم میخواست بایستد. با خودم گفتم: "یعنی محسن شهید شده!?" رفتم جلو و پتو رو از روی جنازه کنار زدم.😥 دیدم محسن نیست.😌 . فریاد کشیدم: "اینکه جابر نیست." دیگر داشتم دیوانه می شدم. یعنی محسن کجا بود!?😫 . بی سیم زدم به بچه هایی که جلو بودند. بهشان گفتم: "من الان اونجا بودم. بهم گفتن جابر زخمی شده و فرستادنش عقب. اومدم عقب اما جابر اینجا نیست اشتباه شده. ببینید کجاست?"⁉️😞 گفتند: "ما همه شهدا و زخمی‌ها را منتقل کرده ایم عقب. هیچکس اینجا نیست." عقلم به جای قد نمی داد. نمی دانستم چه بکنم.😩 با تعدادی از بچه ها، تا شب همه آن منطقه را گشتیم و زیر و رو کردیم. اما خبری از محسن نبود. دیگر راستی راستی داشتم دیوانه می‌شدم.😭 . . ساعت ۱۰ شب رفتم اتاق کنترل پهباد. با اصرار از بچه‌های آنجا خواستم تا یک پهپاد بفرستند بالای پایگاه چهارم; جایی که محسن آنجا بود; شاید از این طریق پیدا شود.😢🙏🏻 خودم هم ایستادم پایه مانیتور. استرس و اضطراب داشت و را می کشت.😔😭 یک دفعه یکی از نیروهای عراقی آمد طرفم و موبایلش را داد دستم.😰 نفسم بند آمد. چشمانم سیاهی رفت. آب دهانم خشک شد.😖 آنچه را می دیدم باور نمی کردم. یک داعشی چچنی با خنجری که توی دست داشت محسن را به اسارت گرفته بود! 😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hedayatefatemiy
⭕️ ترامپ: قانون اجازه دهد توئیتر را می‌بندم 🔹دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا عصر پنجشنبه در جمع خبرنگاران در کاخ سفید تاکید کرد: آن طور که می‌دانم امکان بستن توئیتر را دارم اما باید این را از لحاظ قانونی به پیش برد و نمی دانم می‌توانم این کار را انجام دهم یا خیر. 🔹باید با وکلایم مشورت کنم 🔹اگر این مساله قانونی باشد و از لحاظ قانونی بتوان توئیتر را بست حتما این کار را خواهم کرد. 🔹خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد @hedayatefatemiy
ھدایت فاطمی
🔴 توئیت عمیق سید حسن نصرالله : 🔹 برداشت از توئیت: برادر باقر، حاج قاسم نظاره گر توست و امیدوار توست
🔴 محمد باقر : برادر جانم ‏عزیز دلم ‏ای نفس مطمئنۀ خدا؛ ‏دستم را بگیر ‏و به ارباب سفارش این برادر جا مانده‌ات را هم بکن.😔 🕊🕊🕊🕊 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hedayatefatemiy
🌸🍃🌸 ❣مناجات شبانه یک وقتهایی دلت باید با او خلوت کند باید بگویی از گناهانت از خستگیهایت از کم آوردنهایت یک وقتهایی باید از ته دلت بگویی الهی و ربی من لی غیرک یک وقتهایی... اصلا میدانی مگر یک انسان چقدر تاب این خستگی ها و ناآرامی ها را دارد؟! بگذار خدا برایت خدایی کند... باورش کن که قدرت مطلق است و بسپار به او، ته مناجاتت به خدا بگو تو خدایی و من فقط یک بنده ی ضعیف که هیچ ندارم؛ برایم خدایی کن... مرا از این بند خستگی ها رها کن اصلا میدانی بگو: "خودت درستش کن" @hedayatefatemiy
❤️ این جمعہ هم گذشت، ولیكن نیامدی.. آیات غربتم همه تفسیر شد بـیــــــا گفتی كه پاك كن دلت ازهرچه غیر ماست.. قلبم به احترام تو تطهیر شد بـیـــــا.. 🌙 @hedayatefatemiy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا