eitaa logo
ھدایت فاطمی
944 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
15.5هزار ویدیو
210 فایل
دورھمی دوستان فاطمی و محبین حضرت زهرا سلام الله علیها باماھمراہ باشید "@hedayatefatemiy" 🌱"کپی مطالب باذکر صلوات 🌱"ارتباط با خادم کانال و پل دریافت سوژه های خبری شما: @Ya_Zahra_Yasekabood 🌱" و همچنین جهت‌تبادل: @Ya_Zahra_Yasekabood
مشاهده در ایتا
دانلود
مادربزرگوار شهید: روز مادر بود... میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت مامان چشمات رو ببند. گفتم چی کار داری؟ گفت حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم... گفتم: مادر نکن! دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستانم گذاشت و گفت: مبارکه! الانم اون انگشتر رو در دست دارم بعد رفت پایین پام که پاهام رو ببوسه اجازه نمیدادم میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه! دوست نداری من بهشت برم؟! 🌷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 @hedayatefatemiy 🌱
دختر شهید ابومهدی المهندس: گاهی که به این دو نفر نگاه میکردم، با خودم میگفتم لیاقت هر دوی این‌ها شهادت است؛ ولی کدام یک زودتر شهید میشود؟ پدرم طاقت دور ماندن از حاج قاسم را نداشت، خدا را شکر که با هم شهید شدند...😔😔 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 @hedayatefatemiy 🌱
avini.mp3
4.34M
🎤 صوت ملکوتی 🌷 شهید 🌈 حقیقت آسمانی... دوران 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 @hedayatefatemiy 🌱
🌿 خاطرات شهید ⚪️ با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد...💦 ●زمانی توفیقی دست داد تا من و و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی(ره) برویم. آن روز مجید داخل حسینیه کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام(ره) پر پر می زد... ●مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام(ره) را می بینیم؟ به نظرت نگاه امام چطور است؟ از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست. ●حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست. آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد... خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم. 📎عشق به ولایت در شهید مجید بقایی ✍️راوی: سردار محمدعلی جعفری 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 @hedayatefatemiy 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وعده ای که سردار سلیمانی برای دیدار با رهبری به دختر شهید مدافع حرم داد و عملی شد ➕ بخش‌هایی منتشرنشده از دیدار با دختران شهدای مدافع حرم @hedayatefatemiy 🌱
۱.یک پرچم درِ منزلتون بزنید. ۲.یک پرچم هم ورودی آشپزخونتون بزنیدوبه اهل خونه هم بفرمائید: من این دوماه رابه نیت امام حسین( علیه السلام )توآشپزخانه خودمون خدمت می کنم.هر غذایی ازصبحانه،ناهار،شام گرفته تاچای و آب خنک دادن به اهل منزل را به نیت روضه امام حسین علیه السلام دراختیارشون بزارید. ۳.به اهل خانه بگیداین دوماه شما هم میتوانیدتوآشپزخانه امام حسین(علیه السلام) خدمت کنید حتی به اندازه یک استکان جابه جا کردن برای مجلس امام حسین( علیه السلام) ۴. هرروزیک زیارت عاشوراهمراه بایک روضه توی خونه ومخصوصاًتوآشپزخونه گوش کنیدیابخونیدو برای فرج آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وسلامتیشون و شفای مریضهاوبرطرف شدن این بلاوبیماری و برآورده شدن حاجات همه بندگان خدا دعا کنید که همه این دعاها به خودتان بازمی گردد. ۵.حتماًدرآشپزخانه بدون وضودراین ایام واردنشوید. بیایدامسال همه باهم خانه های خودراحسینه و آشپزخانه ی امام حسین (علیه السلام)کنیم تا فرزندان مان ببیندو درذهن خود برای آینده ذخیره کنند تا آثارنیک وباقیات وصالحات شود برای بعداز خودمان التماس دعا ....🌹🍃 ‌ @hedayatefatemiy 🌱
‌ ‌ اکنون که اسارتم روبه پایان است✔️ جادارد کہ من یک_سوم_پاداش_اسارتم_را اگر پاداشے داشته باشد ، بہ همسری تقدیم کنم که سال ها رنج فراق و در به درے را با صمیم قلب تحمل نمود... و در غیاب این حقیر٬ زندگی رابه خوبی کرد و فرزندان را بہ شایستگے پرورش داد... ❣سید آزادگان مرحوم 📚برگرفته از کتاب بانوی انتظار بمناسبت سالروز آزادی آزادگان ... 🌴 @hedayatefatemiy 🌱
🚩▪️ماجرای کمک حضرت زینب(س) به شهید برونسی در جبهه 🥀 کنار یکی از زاغه مهمات ها سخت مشغول بودیم؛ توی جعبه های مخصوص، مهمّات می گذاشتیم و درشان را می بستیم. گرم کار، یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه، با چادری مشکی! داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها، با خودم گفتم: حتماً از این خانم هاییه که میان جبهه. اصلاً حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود. به بچه ها نگاه می کردم، مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند. انگار آن خانم را نمی دیدند. قضیه عجیب برایم سؤال شده بود. 🥀 موضوع، عادی به نظر نمی رسید. کنجکاور شدم بفهمم جریان چیست. رفتم نزدیک تر، تا رعایت ادب شده باشد، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم: خانم! جایی که ما مردها هستیم، شما نباید زحمت بکشید. رویش طرف من نبود. تمام قد ایستاد و فرمود: مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟😢 یک آن به یاد امام حسین (علیه السّلام) افتادم و اشک توی چشم هایم حلقه زد. خدا به من لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست. بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم. خانم، همان طور که رویشان آن طرف بود، فرمودند: «هرکس که یاور ما باشد، البته ما هم یاری اش می کنیم». راوی : معصومه سبک خیز، همسر شهید برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی. @hedayatefatemiy 🌱
‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به دکتر گفتم : همه داروهامو می خورم اما تاثیر نداره....😔 گفت: سر وقت می خوری؟! تازه فهمیدم چرا نمازهام تاثیر نداره....! {🖤🏴} ☜ {🖤🏴} ☜ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@hedayatefatemiy 🌱