🔰۲۵۴-چگونه میتوانیم تمرکز حواس پیدا کنیم؟
🔹یکی از مهمترین آفات ذهنی ما انسانها فقدان تمرکز حواس است. یعنی کاری را آغاز میکنیم اما در میانۀ راه حواسمان به جایی دیگر پرت میشود و این سو و آن سو میزنیم و چون پیوسته از این بام به آن بام میپریم، توانمان کاهش مییابد و از کیفیت و کمیت کارمان کاسته میگردد. به قلب و دل خویش هم که مینگریم، در دلمان میلهای جوراجورِ متضاد با هم مقابله میکنند و هر یکیشان دست ما را میگیرد و به طرف خود میکشاند. وقتی ذهن و دل و قلب متفرق باشد، اعمال انسان هم متشتّت میشود و بعد از آن معلوم نیست که آدمی چه کاره است و چه باید بکند.
برای رها شدن از چنین وضعیتی باید ذهن و دل از تفرقه بیرون بیاید و قلب به یکجا معطوف و متوجه شود و اعمال آدمی به سوی یک هدف تمرکز کند. به چنین حالتی «اجتباء» میگویند. «مجتبی»، انسان رشدیافتهای است که خداوند یاریاش کرده تا ذهن او فقط به شناخت خداوند مشغول باشد و قلب و دل او فقط برای خدا بتپد و اعمال و اهداف او فقط برای رضایت حضرت دوست تنظیم گردد. «مجتبی » در زندگیاش هدف و دغدغهای جز خشنودی خدا ندارد و هر کاری را با معیار رضای حضرت دوست میسنجد. اگر آن کار مرضی رضای خداوند باشد، کاری ارزشمند است و اگر نباشد، گرچه بسیاری آن را بپسندند، در نظر او بیارزش و بیثمر است.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲، صص ۱۲۸-۱۲۷.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۵۵- معیار بهرهبرداری از نعمتهای الهی چیست؟
🔹نعمتها زمانی نيازهای ما را حقيقتاً تأمين میکنند که زمينهساز رشد ما باشند و بتوانيم از آنها به نيکوترين شکل استفاده کنيم و آن زمانی حاصل میشود که انسان تمام سرمايه، توش و توان و استعدادش را در مسير رضای خداوند به کار اندازد و تحت نظارت، سرپرستی و حاکميت خداوند از داشتههايش بهرهبرداری کند. در اين صورت میتوان سرمايهها و داشتههای آدمی را نعمت به حساب آورد.
هنگامی که انسان قدرت، ثروت، بينايی، بازوی توانمند، انديشه، هوش، استعداد، زن، شوهر، فرزند، رياست و هر آنچه دارد در راستای خشنودی خداوند قرار دهد، اين دارايیها جملگی برای انسان نعمت به شمار میروند و نتيجۀ بهرهبرداری از آنها قرار گرفتن در وادی عبوديت، تقرب به خداوند و رسيدن به رستگاری میشود.
اما اگر آدمی سرمايههايی را که خداوند به او داده است در مسير هدايت الهی و در راه خشنودی حضرت حق به کار نبندد، تمام اين سرمايهها و داشتهها ويرانگر و مخرب میشوند و به نقمت بدل میگردند. برای نمونه اگر آدمی از ثروت و قدرت خود در راه رضای حضرت دوست بهره نبرد، طبعاً آن را در مسيری که شيطان وسوسه میکند به کار میگيرد. آنگاه اين ثروت و قدرت برای او و ديگران، ويرانی و تباهی به بار میآورد.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۱۳۸-۱۳۷.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۵۶- آیا والدین باید در همه شرایط در بین فرزندان مساوات را رعایت کنند؟
🔹والدین باید بکوشند محبتشان را میان فرزندانشان یکسان توزیع کنند و با رفتارهای تبعیض آمیز، احساسات و عواطف منفی فرزندانشان را تحریک نکنند. از آن طرف نباید به خاطر رعایت مساوات، عدالت و حکمت را زیر پا بگذارند. اگر یکی از فرزندانشان جثۀ بزرگتری دارد، باید برای تأمین خوراک و پوشاک او بیشتر هزینه کنند. یا اگر میبینند یکی از فرزندانشان دیرتر آموزش میبیند، باید برای آموزش او وقت و هزینۀ بیشتری صرف کنند. یعنی بسته به میزان نیاز های فرزندشان به آ نها کمک برسانند و در جهت رفع نیاز هریک از آن ها، به مقدار لازم هزینه کنند. گرچه این کمک رسانی باعث شود برای یکی کمتر و برای دیگری بیشتر هزینه کنند.
حتی در امور معنوی پدر می تواند پشت سر یکی از فرزندانش که از عدل و تقوای بیشتری بهرهمند است نماز بخواند و به او اقتدا کند. روشن است که این کار به این معنا نیست که پدر به خاطر رعایت مساوات، بایستی پشت سر همۀ پسرانش نماز بخواند تا آنها ناراحت نشوند. ممکن است یکی از فرزندان به درجۀ اجتهاد برسد و قابلیت مرجعیت را بیابد. مسلّم است که پدر میتواند در احکام فقهی از او تقلید کند. در چنین موقعیتی رعایت مساوات میان فرزندان معنایی ندارد؛ زیرا حکمت اقتضا میکند که عدالت در میان آنان حکمفرما شود.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،ص ۱۴۸.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۵۷- ما انسانها گاه مرتکب گناه میشویم و به این خیال دلخوش میکنیم که بعد از آن توبه خواهیم کرد و خداوند هم توبهپذیر است؛ به چه دلایلی، این ادعا نادرست است؟
🔹دلیل اول: هیچ انسانی نمیتواند به فردای خود اعتماد داشته باشد و یقین بداند که تا فردا زنده است و میتواند عمل نادرست خود را جبران کند. بنابراین عقلانی نیست که کسی به خاطر اینکه میخواهد در آینده گناهش را جبران کند، امروز دست به گناه بزند، زیرا ممکن است امروز دست به گناه بزند و پروندۀ اعمال خود را سیاه کند، اما مرگ به سراغش بیاید و فرصت جبران گناه را از او بگیرد. در این صورت جان دادن بسیار سخت و سنگین میشود.
دلیل دوم: گناه به هر شکلی که رخ دهد، روح و روان انسان گناهکار را دچار تیرگی میکند و هنگامی که این تیرگیها بر روی هم انباشته شود، تمام جان انسان تیره و تار میگردد و جلا و صفای روح از بین میرود.
دلیل سوم: کسی که عالمانه و عامدانه گناهی مرتکب میشود و میگوید فردا توبه خواهم کرد، باید بداند که چنین توبهای مسخره کردن خداوند است و در روایات معصومان علیهالسلام از این افراد با عبارت «كَالْمُسْتَهْزِئِ برَِبِّهِ» (مانند استهزاءکننده به پروردگارش) یاد شده است.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۱۵۹-۱۵۶.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۵۸- آیا حضرت یعقوب علیهالسلام به عنوان پیامبر الهی علم غیب نداشت و از نیّت فرزندانش با خبر نبود که یوسف علیهالسلام را به همراه آنان به خارج از شهر فرستاد؟
🔹پیامبران و اوصیای آنها تنها به آن اندازهای علم غیب میدانند که خداوند ایشان را از غیب آگاه میکند. ممکن است خداوند در آن ماجرا حضرت یعقوب علیهالسلام را از حقیقت امر آگاه نکرده بود. بنابراین ایشان از نیّت برادران یوسف در آن هنگام بیخبر بود و به همین دلیل به فرزندانش اعتماد کرد.
از سوی دیگر میتوان گفت حضرت یعقوب علیهالسلام به نفس ماجرا و نیّت فرزندانش آگاه بود، اما همچون دیگر انبیا و اولیای الهی موظف بود که بنا بر آنچه ظاهر و آشکار است عمل کند و علم غیب خود را معیار عمل و انتخابش قرار ندهد.
زیرا پیامبران الهی و اولیای صالح خداوند و پیشوایان دین در امور ظاهری و رفتارهای خانوادگی و اجتماعی و امور مادی و معیشتی، از علم غیب خود استفاده نمیکنند. ایشان مأمور هستند بر اساس ظاهر با مردم رفتار کنند. مثلاً اگر کسی به آ نها دروغ بگوید، ایشان سخن ناراست او را میپذیرند. حتی در بحث قضاوت و داوری، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر مبنای علم غیب خود داوری نمیکرد و قضاوت خود را فقط بر اساس شواهد و مدارک موجود صورت میداد. حضرت یعقوب علیهالسلام نیز بر اساس شواهد و ادلهای که برادران یوسف بیان کردند، پیشنهاد آنان را پذیرفت.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۱۷۲-۱۷۱.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۵۹- از ماجرای فروش یوسف علیهالسلام چه نکته اخلاقی قابل برداشت است؟
🔹از باطن ماجرای فروخته شدن یوسف علیهالسلام به بهای اندک، میتوان استفاده اخلاقی و عرفانی کرد و به یک نکته درس آموز پی برد. هر انسانی یوسفی در جان و وجودش دارد که چون قدر و اهمیت آن را نمیداند، ارزشی هم برایش قائل نیست و آن را به بهایی اندک میفروشد. بیشتر ما انسانها یوسف جان را ارزان معامله میکنیم و گوهر نفس را به اندک عِوضی میفروشیم.
بیشتر انسانها قدر چنین گوهر گرانبهایی را نمیدانند و یوسف جان خود را در قبال لذت و شهوت و ثروت معاوضه میکنند. رواست انسان بیندیشد و هرچه زودتر از سرمایههای درونی و بیرونیای که خداوند در اختیارش گذارده، یعنی از عقل و وحی بهره ببرد و یوسف جانش را از قید زندان نفس امّاره نجات دهد و آن را به جایگاه حقیقیاش برساند. آنان که تا به حال گوهر گرانبهای وجود خود را به خاطر به دست آوردن متاع اندک دنیا از دست دادهاند و خود را در منجلاب گناه، دروغ، تزویر، ریا و خیانت فرو بردهاند، میتوانند با دلی شکسته در محضر حضرت اله زانو بزنند و توبه کنند و یقین کنند که خداوند آنان را هدایت و حمایت میکند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۱۵-۲۱۲.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۰- به چه کسی محسن گفته می شود؟
🔹محسن کسی است که در ارتباط با خداوند و در ارتباط با مردم کارهای پسندیده و نیکو انجام میدهد و به مقام احسان میرسد. پس احسان به دو قسم «إِحْسَان إِلَی الله» و «إِحْسَان إِلَی النَّاس» تقسیم میشود. احسان به خداوند زمانی تحقق مییابد که انسان در پیشگاه ذات حق آنگونه که خداوند سبحان میپسندد، عمل کند.
محسن کسی است که فرمان خداوند را بر سر و چشم مینهد و به طور کامل از حضرت دوست اطاعت میکند.
انسان محسن در ارتباط با مردم نیز خیرخواه آنها است و حقوق ایشان را پاس میدارد و به وظیفۀ خود در قبال آنان عمل میکند و تا جایی که بتواند گره از کارشان میگشاید. همچنین دست آنان را میگیرد و به رشد و کمال و ارتقای ایشان کمک میکند. پیامبران از هر دو جنبه محسناند و به مقام احسان رسیدهاند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،ص ۲۲۹.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۱-مهمترین حوزههای عفت چیست؟
🔹عفت به معنای مهارت کامل انسان در مهار نفس است. از میان تمام عفتها، عفت شکم و عفت غرائز جنسی دو توانمندی مهم و دشوار و کارآمد است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این باره میفرماید:
«أَحَبُّ الْعَفَافِ إِلَى اللهِ تَعَالَى عَفَافُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ»
محبوبترین عفت نزد خداوند تعالی، عفت شکم و غرائز جنسی است.
عفت بطن یعنی اینکه اولاً آدمی از هر راهی سرمایۀ عیش و نوش خود را فراهم نکند و ملتزم به حلال و حرام الهی باشد و بداند سرمایهاش از چه راهی کسب شده است و در چه راهی خرج میشود. عفت جنسی نیز بدین معناست که آدمی مانع از آن شود که کششها و چششهای غریزۀ نیرومند جنسی او را به ورطۀ خیانت و ارتکاب کارهای حرام بکشاند. شاید بتوان گفت بیشترین آسیبی که انسانها در طول تاریخ خوردهاند از غرائز جنسیشان بوده است.
بنابراین این غریزه بسیار تعیین کننده است. یعنی همان طور که میتواند اسباب رشد و کمال انسان را فراهم کند، میتواند باعث سقوط و زوال آدمی گردد. اگر انسان این غریزه را در مجرای خودش به کار بندد و جریان دهد، لذت حلال میبرد و این لذت او را برای انجام کارهای مهم و دشوار یاری میرساند. انسان مؤمن و متدین، غیر از راهی که خداوند برای ارضای غریزۀ جنسیاش به او نشان داده، راه دیگری را طی نمیکند و میکوشد که حتی فکر زنا را از خود دور نگاه دارد.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۴۶-۲۴۴.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۲- دلیل معتبر و حجت موجه خداوند بر ما انسانها چیست؟
حضرت اله دو نوع حجت و دلیل معتبر برای نشان دادن حقیقت به انسانها دارد. خداوند حقایق را یا از طریق عقل یا از مجرای نقل به آگاهی انسانها میرساند. پس عقل و نقل دو برهان یا دلیل و حجت الهی برای انسانها هستند. البته مراد از عقلی که حجت الهی است، عقل مکسبی که آدمی با آن کسب و کار میکند و سود مادی به دست میآورد و زیان مالی را از خودش دور میکند، نیست؛ بلکه مراد عقلی است که میتواند با آن حُسن و قبح کارها را دریابد و به خوبی و بدی اعمال و افکار پیببرد؛ عقلی که آدمی با آن به وجود خداوند پیمیبرد و مالک و صاحب جان و جهان را عبادت میکند و از رهگذر عبودیت، پا به بهشت برین میگذارد.
در کنار عقل، دلایل نقلی نیز راه و چاه را به انسان نشان میدهند. آنچه از طریق وحی بر قلب نازنین پیامبران الهی فروفرستاده شده است و توسط ایشان به مردم منتقل میگردد، دلیل و حجت و برهانِ نقلی محسوب میشود. انسانی که میخواهد راه زندگانی سعادتمندانه را در پیش بگیرد، باید به آموزههای وحیانی و تشریعی توجه کند و به آنها اهتمام و التزام داشته باشد.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۵۳-۲۵۲.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۳-عامل اصلی بازدارندۀ انسان از گناه چیست؟
عامل اصلی که میتواند انسانها را قاطعانه از دستدرازی به مال، ناموس و آبروی دیگران بازدارد، ایمان به حضرت احدیت و پایبندی به قواعد و احکام الهی است. انسانی که با تمام وجود معتقد است که خداوند ناظر بر رفتار و نیتهای اوست، سعی میکند بهترین افکار و رفتار را در زندگی برگزیند و روش و منشی خداپسندانه را در پیش بگیرد.
ایمان به خدا و عمل به شرایع الهی، جهانبینی و نگرش انسان را رشد میبخشد و بهترین عامل برای بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت و ناپسند است. اگر آدمی برهانهای الهی را باور کند و حجتهای خدا را از عمق جان بپذیرد، مثقال ذرۀ کار خیر و شرّ برایش اهمیت پیدا میکند و بدون نیاز به قوانین مدنی یا انگیزههای اخلاقی در خلوت و جلوَت از افکار و رفتار خود مراقبت میکند و در گذر زمان به اصلاح وضعیت فکری و عملی خود مبادرت میورزد.
آری، باور به نظارت الهی و اعتقاد راسخ به حقایقی چون:
«هُوَ معََكُمْ أيَنَْ ماَ كُنتْمُْ»
هركجا باشید او با شماست
و «نحَْنُ أقَرَْبُ إلِيَهِْ منِْ حَبلِْ الوَْرِيد»
ما از اصلیترین رگ او به او نزدیکتريم، بر نفْس سرکش آدمی مهار میزند و او را به تمام معنا در ضابطه و چهارچوب قرار میدهد و از گناه و خطا باز میدارد و شخصیت انسانی او را حفظ میکند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۵۸-۲۵۷.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۴- چرا حضرت یوسف علیهالسلام توانست از سوء و فحشا دوری کند؟
🔹به دليل اينکه يوسف علیهالسلام از بندگان مخلَص خداوند بود:
«إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ».
عبادت فقط به معنای خواندن نماز و روزه گرفتن و به حج رفتن نيست؛ بلکه عباد الله انسانهايی هستند که از خود تهی گشته و به تمام معنا فرمانپذير حق شده و تحت ولايت خداوند زندگی میکنند. عبد کسی است که تلاش میکند در مسير عبوديت، ناخالصیها را از وجودش بيرون ريزد و انگيزهها، ميلها و سليقههای غيرالهی را کناری بزند و اوامر و نواهی الهی را به گوش جان بشنود و به آنچه حضرت جانان میپسندد، اهتمام ورزد. چنين انسانی در مسير اخلاص حرکت میکند و در اين مسير جديت به خرج میدهد و سرانجام به جايی میرسد که خداوند خود خالصکنندۀ وجود او میشود.
چنين انسانی ديگر مخلِص نيست، بلکه مخلَص است. يعني به مقامی رسيده است که خداوند او را يکدست برای خود برمیگزيند و او مجتبای الهی میشود. اگر کسی مخلَص شد میتوان در حقش گفت که اين انسان به پاکی و تهذيب نفس رسيده است. میتوانيم اين مقام را مقام عصمت بدانيم.
بر اساس آموزههای قرآن کريم، کسی که به مقام اخلاص رسيده و مخلَص شده باشد، از گزند وسوسههای شيطان در امان است و ابليس نمیتواند او را به گمراهی بکشاند. شيطان خود نيز به اين حقيقت اعتراف کرده است:
«لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»
قطعاً همۀ آنان را گمراه خواهم ساخت مگر از ميان آنان، بندگان خالصشدهات را.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۶۱-۲۶۰.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor
🔰۲۶۵- وظیفۀ انسان در مجلس گناه چیست؟
در جايی که آدمی توان زدودن گناه را ندارد، مهمترين وظیفهای که دارد ترک آن صحنه است.
خداوند متعال به نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرمايد:
«إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»
ای پيامبر، هنگامی که ديدی جمعی نشستهاند و با گستاخی و بیشرمی دربارۀ خداوند و اوليای او سخن میگويند، اگر نمیتوانی در اين وضعيت تغييری ايجاد کنی، وظيفه داری که برخيزی و از آنجا بيرون بروی. تو با ماندنت در آنجا گويا ايمان و شخصيت خودت را در اختيار آنها قرار میدهی؛ پس بايد که از آن جمع بگريزی.
اين توصيه بر خلاف نظر کسانی است که در جمعِ به گناهآلودهای مینشينند و به گفتار سخيفانۀ مسخرهکنندگان گوش میدهند و رفتار نادرست آنها را مشاهده میکنند. وقتی هم که به آنها گفته میشود بهتر است اين مکان را ترک کنيد، میگويند: ايمان و شخصيت من قویتر از آن است که اين چيزها روی من تأثير منفی بگذارد. روشن است که اين افراد از تأثيرگذاریِ قهری ديگران بر روی خودشان ناآگاهاند و نمیدانند که افکار و رفتار اطرافيان خواهی نخواهی بر روی آدمی تأثير میگذارد. بنابراين در جايی که آدمی نمیتواند با گناه مبارزه کند و وضعيتی ناپسند را تغيير دهد، بايد از آنجا بگريزد و آن مکان را ترک کند.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۲،صص ۲۶۶-۲۶۵.
#پرسشازمشکاة
#کتاب_مشکاة_جلد22
@Hedayatnoor