فریب نازکی دست آن نگار مخور
که در فشردن دل، سخت آهنین چنگ است
#صائب_تبریزی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
پیش از این در فکر زاد آخرت بودند خلق
هیچکس اندیشهٔ آب و غم نانی نداشت
#صائب_تبریزی
هدایت شده از رباعی_تک بیت
دنیا به اهل خویش، ترحم نمیکند
آتش امان نمیدهد آتشپرست را
#صائب_تبریزی
@robaiiyat_takbait
شکستِ شیشۀ دل را مگو صدایی نیست!
که این صدا به قیامت بلند خواهد شد...
#صائب_تبریزی
از حادثه لرزند به خود کاخ نشینان
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم !
#صائب_تبریزی
به غبار حُسْن خوبان دل خود مبند صائب
که به روی خار دائم گل بی وفا نشسته...
#صائب_تبریزی
ندارد خودنمایی عاقبت، در گوشهای بنشین
که گل پژمرده میگردد چو بر دستار میماند
#صائب_تبریزی
مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
که زندگانیِ ده روزه، زندگانی نیست
#صائب_تبریزی
هیچ فردی در پیِ اصلاحِ خوی خویش نیست
هر که را دیدیم در آرایشِ روی خود است..
#صائب_تبریزی
ایّام نوجوانی، غافل مشو ز فرصت
کاین آب برنگردد، دیگر به جویباران...
#صائب_تبریزی
آن روز تو را نخل برومند توان گفت
کز هر که خوری سنگ، عوض میوه فشانی
#صائب_تبریزی
ما که باشیم که زخم تو شود قسمت ما؟
دیدن تیر درآغوش کمان ما را بس
#صائب_تبریزی