ندارد خودنمایی عاقبت، در گوشهای بنشین
که گل پژمرده میگردد چو بر دستار میماند
#صائب_تبریزی
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 دین؛ مُزاحِم یا مُراحِم؟!
✏️ برخوردها خيلى تفاوت دارد. كسى كه به تو مىگويد: اگر اين كار را بكنى مىسوزانمت، با كسى كه مىگويد: اين كار را نكن، كه مىسوزى و تو مىبينى كه دارد دامنت را خاموش مىكند، دارد بارش رحمتش را بر تو و وجود تو مىريزد، آيا حالت تو در رابطه با او فرق نخواهد كرد؟!
✏️ در رابطه با مذهب هم، نيز همين تلقّى را داريم. خيال مىكنيم كه اسلام، دينى است كه مدام به هر چيزى كه مىخواهيم دست بزنيم، مىگويد: بكن نكن. مدام مزاحم ماست؛ مىخواهيم غذا بخوريم، مىخواهيم بنشينيم، مىخواهيم بخوابيم و...، مدام مىگويد: بكن نكن!
✏️ گاهى اوقات با بعضى از رفقا كه در جمعى هستيم من خودم خجالت مىكشم كه به ايشان بگويم، گوشت نخوريد، برنج نخوريد، كه چاق يا لاغر مىشويد! من خودم شرمنده مىشوم. اين بكن و نكنهاى ما يواش يواش خستگى و نفرت مىآورد؛ تا چه رسد به مذهبى كه از روز اولىّ كه تو مىخواهى حركت کنی... مىخواهى دوست شوى، دشمن شوى، غضب كنى، شهوتى اجرا كنى، هر قدمى و هر گامى كه مىخواهى بردارى، با امر و نهى همراه است. همينهاست كه بغض و نفرت مىآورد و رضا را مىگيرد.. بار تكليف، بار سنگينى است. مگر اين كه پاى محبّتى در ميان باشد تا اين بار را سبك كند!
📄 برشی از کتاب
📚 فوز سالک
#سیر_و_سلوک
▫️ #عین_صاد | عضو شوید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
لبت “نه” گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
#محمدعلی_بهمنی
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 پُر از اِدعا
✏️ من همانى هستم كه بر من اثر مىگذارد. اين يك معيار است؛ ما درست، مساوى با چيزى هستيم كه خوشحالمان مىكند و رنجمان مىدهد. اين شناسنامهمان است. خودمان را بشناسيم. خيال نكنيم اين نگاه، سواد مىخواهد.
✏️ ابوذرهاى عالم سواد نداشتند. ابوذر حتى اسم خودش را هم بلد نبود بنويسد. ابوذرها اين مدارك تحصيلى را هم نداشتند... ابوذرها كه جريان فكرى پيدا كردند و به شناختى رسيدند، فهميدهاند كه اين انسان از در و ديوار عالم، بزرگتر است.
✏️ آدم زود مىفهمد اندازهاش چقدر است و چهكسى است! اگر اين فرش را به ما بدهند و خوشحال شويم، ما بهاندازه آن فرش هستيم. اگر صندلى اول را به ما دادند و خوشحال شديم، ما به اندازه يك صندلى هستيم. ما همانچيزى هستيم كه بر ما اثر مىگذارد. بهسادگى مىتوانيم بفهميم يكدانه كاغذيم، يكدانه عكسيم، يكدانه باركالله هستيم!
✏️ الان خيلى مدعى هستيم و خودمان را از ملائكه، از كروبيان، جلوتر مىدانيم؛ ولى يك لحظه مىبينيم عجب، ته صف هستيم!...
بعد از اين شناخت، آنچه مطرح مىشود، اين است كه حالا چه مىتوانيم بشويم؟
✏️ ما مىتوانيم نور چشم رسول بشويم. وجودى شويم كه ولىِّ خدا بهخاطر ما از سرور و بهجت، سرشار شود. مىتوانيم بشويم افتخار خدا!
📄 برشی از کتاب
📚 جمعها و حاصلجمعها
#تربیت
▫️ #عین_صاد | عضو شوید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
هدایت شده از ravi
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کوتاه از دیدار | دیدار آیت الله علم الهدی با نمایندگان انجمن های مختلف هنری ادبی از جمله هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر، خوشنویسی، ادبیات داستانی، صنایع دستی وسنتی، گویندگی ومجریگری، موسیقی و شعر
#آیت_الله_علم_الهدی
#دیدار
#هنرمندان
🌐Alamolhoda.com
🆔 @Alamolhoda_com
زندگی توفان سختیهاست اما چاره چیست؟
در دل طوفان شبیه بادبادکها برقص
#مهدی_دهاقین
مراسم اختتامیه جشنواره شعر علوی دردانشگاه آزاداسلامی واحد ساری با تجلیل از برگزیدگان این جشنواره
https://khazarnama.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A2
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
السلام علی المعذب فی قعر السجون
رها تر از سر گیسوی باد در زندان
نشسته معنی باب المراد در زندان
به خون نشانده دل پاره های آهن را
لطافتی که به زنجیر داد در زندان
صدایگرمدعایشهمیشهخواهدداشت
شبیه عطر نسیم امتداد در زندان
کشید در غم خلصنی یارباش تاریخ
هزار مرتبه آه از نهاد در زندان
مگر به سردی دست اجل شود دیگر
دل گرفته ی آیینه شاد در زندان
پس از تلاطم گودال و عصر عاشورا
به جلوه آمده گویا جهاد در زندان
امان ز بی ادبی های سندی شاهک
دعا کنید نماند زیاد در زندان
#عاطفه_سادات_موسوی
#شهادت
#موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
May 11
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
عصر شعر ویژه بعثت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
سهشنبه ۸ بهمن(هم زمان با عید بزرگ مبعث)
ساعت ۳ عصر
مکان: سه راه ادبیات، جهاد دانشگاهی، سالن فردوسی
✅شرکت برای عموم خانمها و آقایان آزاد است.
تبسم کرد چشمان حرا لحن بشارت را
به مژگان سیاهش مژده داد آغاز صحبت را
بخوان"اقرا باسم ربک" تا جان بگیرد گل
ببخش از برکت اعجاز لب هایت، طراوت را
مسلمان می شود خورشید زیر پرچم فتحت
مدینه دارد از گرمای دستانت حرارت را
"الم نشرح لک صدرک"هزاران شرح قلب توست
تسلی داده ای با عشق خود رنج رسالت را
تمام "عُسرها" همراه نوری از فلق هستند
چه آسان میکشی در ذهن پیروزی، مرارت را
قفس های جهان از اشتیاقت پر درآوردند
که فهمیدند قبل ازتو فقط اوج اسارت را
نهاده پا، علی بر شانه ای از کوه محکمتر
براندازد حضور شرک جاری در عبادت را
در آن شب با شعف بت های کعبه یک صدا گفتند
به ما داده خدا با دست مولا این سعادت را
"اذا جاء" شد و حسن ختام شعر "نصر الله"
به یاری تو معنا کرده ام نثر عبارت را
#عید_مبعث
#هدیه_ارجمند