#منبر_کوتاه_
✅جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ
👌آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
👌اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید.
اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر میبرید.
👌یک نكته را هرگز فراموش نكنيد:
لطف مکرّر، حقّ مسلّم میگردد!
پس به اندازه لطف کنيد...
👌قدر لحظهها را بدانيد!
زمانی میرسد که دیگر شما نمیتوانید بگوئید جبران میکنم.
👌از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟
چون سعی میکند با دروغهای پیدرپی، شما را قانع كند!
👌غصّههایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد!
انگار فقط قصّه است و بس...
👌هیچ بوسهای جای زخمزبان را خوب نمیکند!
پس مراقب گفتارتان باشيد...
👌جادّهی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان میبرد!
دستاندازها نعمت بزرگی هستند...
و نکتهی آخر :
هیچوقت فراموش نكنيد كه :
" دنيا تكرار نمیشود . . .پس زندگی کنید.
#کریمه_اهل_بیت
#محبت
#نشاط
❤️❤️❤️❤️🍃🍃
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شیرین عسل براتون آوردم خواستنی
😘😘😘😘😘
@hedye110
🌷 الإمامُ عليٌّ عليه السلام مِن وَصاياه لكُميلٍ
إذا أبطَأتِ الأرزاقُ علَيكَ فاستَغفِرِ اللّه َ يُوَسِّعْ علَيكَ فيها .
☘ امیرالمومنین(عليه السلام) در سفارشهايش به كميل فرمود :
👌 هر گاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد ، #استغفار كن ، تا روزى را بر تو فراخ گرداند .
📖 بحار الأنوار،ج۷۷،ص۲۷۰،ح۱
☀️ به ما بپیوندید
@hedye110
✅پاسخ زنان زیبا که فریب زیبایی شان را خورده اند در روز قیامت در محضر خداوند چیست؟
✍امام صادق (علیه السلام): (روز قیامت) زن زیبا را که به خاطر زیبایی اش در فتنه افتاده است، و فریب زیبائی اش را خورده (و به بی حجابی و بی عفتی و گناه آلوده شده)، برای حساب می آورند.
پس به خدا می گوید، خدایا، تو خود مرا زیبا خلق کردی و به سبب آن در فتنه افتادم. پس حضرت مریم (س)را حاضر می کنند و ندا داده می شود: آیا تو زیباتری یا مریم؟ ما او را در نهایت زیبائی آفریدیم، امّا او گناه نکرد …
📚بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۴۱
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@hedye110
5eaeac9e687b316bf6586cf9_4623005825546236307.mp3
14.06M
🍃💙🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷💙🍃
🍃🌸🎼 آوای بسیار زیبای دریا دریا دویده ام از پِیِ تو.
🍃🌸کاری از استاد علیرضا افتخاری
@hedye110
💢پلیسی که عکس حجله شهادت گرفته بود
🔹خیلی با هم رفیق بودیم و هر وقت فرصتی دست می داد با هم کشتی می گرفتیم . البته او احترامم را داشت و کمرم را به خاک نمی زد ، چون من عمویش بودم .با این وجود خدمت توی هنگ مرزی ارومیه او را عوض کرده بود .
🔹آخرین مرخصی یک عکس آورد و داد به مادربزرگش : « من شهید می شم . این عکس رو هم گرفتم برای روی قبرم !» . مادرم که خیلی عصبانی شده بود دعوایش کرد . قبلا هم این حرف را از او شنیده بودم . گفته بود: « آرزومه شهید بشم »یا « به دلم اومده شهید میشم » و همین طور هم شد.
🔹یاسر متولد ماه رمضان 74 بود و چند روز بعد از حرفی که به مادر بزرگ زده بود در ماه مبارک رمضان 94 شهید شد . ما هم همان عکس را برای روی مزار شهید انتخاب کردیم !
🔹شهید مدافع وطن #یاسر_سلیمی از کارکنان مرزبانی ناجا چهارم تیرماه 1394 در پیرانشهر آذربایجان غربی منطقه مرزی نالوس به شهادت رسید.
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مجیده نگراوی شیرزنی که با چوب دستی بعثی ها را اسیر کرد؛ به رحمت خدا رفت
🔹رهبر انقلاب در سفرشان به خوزستان از این زن شجاع، قدردانی کردند.
@hedye110
❣کمال بندگی❣
#منبر_کوتاه_ ✅جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ 👌آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوب
یه بار دیگه با تامل بیشتری بخونش
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه و پند آموز🌼
✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
❤️❤️❤️🍃🍃🍃
@ hedye110
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
یا علی موسی الرضا ، مولا .. مولا ..
گفتند بلا بلا بلا ، گفتم چشم
از روزِ الست با رضا ، گفتم چشم
من آمده بودم به ولایت برسم
گفتی اَنا من شروطها ، گفتم چشم
دیدم دلِ خسته در به در می گردد
دنبالِ بهانۀ سفر می گردد
برگشتمُ خاکِ طوس را بوسیدم
هر چیز به اصلِ خویش بر می گردد
ای شمس شموس عشق و امید تویی
آن جلوه که از خدا توان دید تویی
بردار حجاب از رُخ ماه بگو
یک شرط زِ شرط هایِ توحید تویی
گفتند بلا بلا بلا ، گفتم چشم
از روزِ الست با رضا ، گفتم چشم
من آمده بودم به ولایت برسم
گفتی انا من شروطها ، گفتم چشم
🌸چهارشنبه های امام رضائی🌸
🎁🎁🎁🎁🎁
@hedye110