┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
بنام او آغاز میکنم
چرا که نام او
آرامش دلهاست و
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺳﻬﻢ ﺩﻟﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ💖
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
زلیخا، نه که زیبایش، بلکه آن پیر عجوز!
مینشیند سر کوی!
تا ببیند یوسفش را!
من چرا آقا نیایم به تماشای عبورت!
"من منتظرم" گر بگیری دستم!
بنشینم به تمنای ظهورت!
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ بشارت های الهی در قرآن (8⃣)
✅💐 بشارت به پاداش الهی (3⃣)
💐✨ در آیات 20 تا 22 سوره توبه، خداوند از ایمان، هجرت و جهاد، به عنوان اموری یاد میکند که رحمت الهی را در پی دارد که نتیجه آن، ساکن شدن وارد شدن و جاودانه زیستن در بهشت است:
💐💫 الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونََ ---يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌَ --- خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌَ (آیات 20 تا 22 سوره توبه)
آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند! ---پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت (خویش)، و باغهایی از بهشت بشارت میدهد که در آن، نعمتهای جاودانه دارند --- همواره در آنجا جاودانه اند؛ یقیناً نزد خدا پاداشی بزرگ است.
✅💐 اگر همهى مسلمانان وصحابه پيامبر در يك رديف باشند، نخستين ايمان آورنده و آنكه بيشترين مدّت را در جبهه بود و بيشترين ضربات را خورد، چه كسى جز على عليه السلام خواهد بود؟
#بشارت
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_چهلچهارم
صدایش را میشناسم. عمو میگوید:چیزی نیست سیاوش.
میگوید:بیرونم،کاری داشتی صدام کن
دوباره صدای باز و بسته شدن در میآید و عمو به من خیره میشود:چی شده؟دارم سکته میکنم
نیکی..
:+عمـــو...مامانم مجبورم کرده باهاش مهمونی برم.
:_همیــــــن؟نصفه عمرم کردی دختر،تعریف کن ببینم مامانت چی گفت؟
برایش تعریف میکنم،جمله جمله و کلمه به کلمه. عمو متفکرانه میگوید.
:_اینطور که معلومه حسابی این مهمونی براشون مهمه.
:+من الان چیکار باید بکنم؟
:_چاره ای نیست نیکی،این رو باید بری.
:+چی کار کنم؟؟برم؟؟عمو جوری حرف میزنین انگار نمیدونین اونجا چه خبره؟؟
چرا عزیزمن،میدونم. ولی تو نمی تونی تا
:_ قیامت با مامان و بابات ساز ناسازگاری کوک
کنی. اگه به حرفشون گوش ندی،ممکنه کاسه ی صبرشون لبریز بشه و معلوم نیست دیگه چه
واکنشی نشون بدن.
:+من نمیتونم برم.
:_تنها راه همینه نیکی. ببین برا رفتنت شرط بذار که لباست رو خودت انتخاب کنی،اونجا که
رفتی یه گوشه بشین نه با کسی حرف بزن نه چیزیبخور. میدونم عموجون،سختته. اما باید این
یه قدم رو برداری،اگه این کارو نکنی انگار به مامان و بابات اعلان جنگ دادی. میفهمی؟
نمیفهمم. ولی باید گوش کنم.
:+ عمــــــو؟من.....من میترسم
عمو هم انگار میترسد،نگرانی را چشم هایش فریاد میکنند.
:_به خدا توکل کن عزیزدلم. فقط تاکید میکنم، لب به هیچی نمیزنی نیکی،هیچی...باشه؟
سرتکان میدهم. دلم برای خودم میسوزد.. چه خواهد شد خداوندا؟؟
★
بابا،ماشین را متوقف میکند:من همینجا میمونم تا شما بیاید.
آمده ایم برای من،لباس بخریم،برای مهمانی. شرط حضورم؛انتخاب لباس توسط خودم بود. با
مامان،در پیاده رو،به طرف مزون حرکت میکنیم.
دو دختر چادری،از کنارمان میگذرند،با حسرت نگاهم، چادرشان را دنبال میکند. مامان پوزخند
میزند.
:_آخی،طفلکی ها پول ندارن لباس درست و حسابی بخرن،مجبورن چادر سرشون کنن.
اینجوری هم لباس های ارزون و فِیکشون مشخص نمیشه،هم میتونن یه شغل اداری و خوب
پیدا کنن.
میخواهم چیزی بگویم،اما میترسم حرفم ناخواسته دل مامان را به درد آورد. بنابراین سکوت
اختیار میکنم.
وارد مزون میشویم. فروشنده ها،دختران جوانی هستند و همه به احترام مامان بلند میشوند.
هرچه نباشد،مشتری دائمی شان است و بسیار،اهل خرید.
☘
🌹☘
🌹🌹☘
🌹🌹🌹☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#داستانک
✅🍃زنی به کشیش کلیسا گفت:
من نمیخوام در کلیسا حضور داشته باشم!
کشیش گفت:
میتونم بپرسم چرا؟
زن جواب داد:
چون یک عده را میبینم که دارند با گوشی صحبت میکنند،
عدهای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند،
بعضی ها غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند،
بعضی فقط جسمشان اینجاست،
بعضیها خوابند،
بعضی ها به من خیره شده اند...
کشیش ساکت بود،
بعد گفت:
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
زن گفت:
حتما چه کاری هست؟
کشیش گفت: میخواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور کلیسا بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد.🌼🍃
زن گفت:
بله می توانم!
زن لیوان را گرفت و دوبار به دور کلیسا گردید. برگشت و گفت: انجام دادم!
کشیش پرسید:
کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟🌼🍃
زن گفت:
نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد...
✨کشیش گفت:
وقتی به کلیسا میآیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
برای همین است که مسیح فرمود «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسیحیان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود.
نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان
☘
🌹☘
🌹🌹☘
🌹🌹🌹☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#هفتشهرعشق
#نهمینمسابقه
#صفحهشصتسوم
امروز يكشنبه و پنجم محرّم است. لحظه به لحظه بر تعداد سربازان عمرسعد افزوده مى شود.
هر گروه هزار نفرى كه به كربلا مى رسد، جشن و سرورى در لشكر عمرسعد بر پا مى شود، امّا آيا كسى به يارى حق و حقيقت خواهد آمد؟ راه ها بسته شده و اطراف كربلا نيز كاملا محاصره شده است.
آنجا را نگاه كن! سه اسب سوار با شتاب به سوى ما مى آيند. آنها كه هستند؟
سه برادر كه در جنگ صفيّن و نهروان در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده اند، اكنون مى آيند تا امام حسين(ع) را يارى كنند. شجاعت آنها در جنگ صفيّن زبانزد همه بوده است.
كُرْدوس و دو برادرش!
آنها شيران بيشه ايمان هستند كه از كوفه حركت كرده اند و حلقه محاصره دشمنان را شكسته و اكنون به كربلا رسيده اند.
دوستان به استقبال آنها مى روند و به آنها خوش آمد مى گويند. پيوستن اين سه برادر، شورى تازه در سپاه حق آفريد. خبر آمدن اين جوانان به همه مى رسد. زنان و كودكان هم غرق در شادى مى شوند.
خدا به شما خير دهد كه امام حسين(ع) را تنها نگذاشتيد. آنها نزد امام حسين()مى آيند. سلام عرضه مى دارند و وفادارى خويش را اعلام مى كنند.
اما در طرفى ديگر كسانى نيز، هستند كه روزى در ركاب حضرت على(ع) شمشير زدند و در صفيّن رشادت و افتخار آفريدند، امّا اكنون براى كشتن امام حسين(ع)، لباس رزم پوشيده و در سپاه كوفه جمع شده اند.
به راستى كه در اين دنيا، هيچ چيزى بهتر از عاقبت به خيرى نيست. بياييد همواره دعا كنيم كه خدا عاقبت ما را ختم به خير كند.
به هر حال، هر كس كه مى خواهد به يارى امام حسين(ع) بيايد، فقط امروز را فرصت دارد. از فردا حلقه محاصره بسيار تنگ تر، و راه رسيدن به كربلا بسيار پرخطر مى شود.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#محرم
#امامحسینعلیهالسلام
#دههمینمسابقه
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔴تضمین دنیا و آخرت
🔹بر #زیارت_عاشورا مداومت کنید،خداوند واسطه این توسلات به شما مقامی خواهد داد که دنیا و آخرت شما را تضمین خواهد کرد، انشاءالله.
✍آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره)
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
مداحی_آنلاین_مال_حلال_حجت_الاسلام_رفیعی.mp3
456.7K
♨️مال حلال
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
چون خداوند به بندهاى نعمت بدهد و او آن را قلبا قدر بشناسد و به زبان سپاس بگويد، هنوز سخنش به پايان نرسيده، فرمان افزايش نعمت براى وى صادر مىشود.✨
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#روشنىمهتاب💖
#برگسوم⚘
اينجا شهر بغداد است، من به اين شهر آمده ام تا استاد دِينَوَرى را ملاقات كنم، من به تاريخ سفر كرده ام، به قرن سوم هجرى آمده ام...
معلوم است مى خواهى بدانى استاد دِينَوَرى كيست؟
مى گويند كه او استادى بزرگ و افتخارى براى جهان اسلام است و كتاب هاى زيادى نوشته است، كتاب هاى او مورد توجّه دانشمندان است، مردم مى گويند: "در خانه اى كه كتاب هاى استاد دِينَوَرى نباشد، در آن خانه، هيچ خيرى نيست".
استاد دِينَوَرى، مدّت كوتاهى قاضى شهر "دينور" بود، دينور، شهرى در استان كرمانشاه است و به همين دليل، به "دِينَوَرى" مشهور شد، همه او را با اين نام مى شناسند. استاد بعد از مدّتى از دينور به بغداد بازگشت و بار ديگر به علم و دانش مشغول شد.
من روبروى استاد دِينَوَرى نشسته ام، او مشغول نوشتن است، بايد صبر كنم تا او مطلب خود را تمام كند و بعد سؤال خود را بپرسم. بيش از 60 سال از زندگى استاد گذشته است، امّا عشق او به نوشتن هرگز كم نشده است.
من نگاهى به قفسه كتاب مى كنم، اين ها همه كتاب هايى است كه استاد تأليف كرده است، به راستى او چگونه توانسته است بيش از 60 كتاب بنويسد؟
اجازه مى گيرم و يكى از كتاب ها را برمى دارم تا مطالعه كنم. اسم كتاب است: "امامت و سياست".
كتاب را باز مى كنم تا آن را مطالعه كنم، كتاب به زبان عربى است، من الآن دارم صفحه اوّل كتاب را مى خوانم: "بسم الله الرحمن الرحيم. كتاب خود را با حمد و ستايش خدا آغاز مى كنم، شهادت مى دهم كه خدا يگانه است و هيچ شريكى ندارد. من بر حضرت محمّد درود مى فرستم و شهادت مى دهم كه خدا او را براى هدايت انسان ها فرستاد و او آخرين پيامبران است".
در ادامه چنين مى خوانم: "فصل اول: فضائل ابوبكر و عُمَر".
استاد در فصل اوّل به ذكر بيان فضائل آن دو مى پردازد. به خواندن كتاب ادامه مى دهم. چيزهاى جالبى در اينجا مى خوانم: "ابوبكر و عُمَر، آقاىِ پيرمردان بهشت هستند... خداوند از ابوبكر و عُمَر خشنود و راضى است".
معلوم شد كه استاد خيلى به ابوبكر و عُمَر علاقه دارد، او عقيده دارد كه ابوبكر و عُمَر، جانشينان پيامبر هستند، ديگر هيچ شك ندارم كه او از اهل سنّت است. جالب اين است كه در كتب علماى اهل سنّت نقل شده است كه پيامبر فرمود: "همه اهل بهشت مثل افراد سیوسه سال خواهند بود"، از اين سخن پيامبر مى فهميم كه اهل بهشت همه جوان خواهند بود و در ميان آنها هيچ پيرمردى به چشم نمى آيد، حالا چگونه شده است استاد در اينجا، عُمَر و ابوبكر را آقاىِ پيرمردان بهشت مى داند؟
در همين فكرها هستم كه صداى استاد مرا به خود مى آورد:
ــ خوب! كار من تمام شد. ببخشيد كه معطّل شديد! بايد نوشتن اين مطلب را تمام مى كردم.
ــ جناب استاد! من از راه دورى آمدم تا از شما درباره حوادث بعد وفات پيامبر سؤال كنم، زيرا شنيده ام شما تاريخ شناس خوبى هستيد.
ــ سؤال شما چيست؟
ــ آيا بعد از وفات پيامبر، كسى به خانه فاطمه(س) هجوم برد؟
ــ فكر مى كنم همان كتاب "امامت و سياست" را بخوانى، به پاسخ خود مى رسيد. من براى نوشتن آن كتاب، زحمت زيادى كشيده ام.
●●●☆☆☆☆☆●●●
#روشنىمهتاب
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🦋❤️🦋