eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌹 سلام دوستان عزیزم وقتتون بخیر 🌹🌹ممنونم از لطفتون....خیلی ها راجع به اینکه تو کانالهامون صلوات گذاشتیم خیلی ما رو مورد لطف خودشون قرار دادند و برای ما دعاهای قشنگی کردند قدر دان لطف شما عزیزان هستیم...این صلوات ها ان شاءالله تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه خواهد داشت.... باز هم در این شبهای عزیز از شما عزیزان تقاضا داریم مارو دعا بفرمائید 🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
┄┅─✵💝✵─┅┄ با توکل به اسم الله آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بـــر محمـد و آل محمــــد (ص) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم سلام صبح زیباتون بخیر 🦋🌹💖 @hedye110
چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم❤️ خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو وحید محمدی فرج مولا صلواتـــــــ               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. خدایا، مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نور خودت ای روشنی بخش دلهای عارفان. 🦋🌹 @hedye110
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ آداب استغفار در قرآن (5⃣) ✅💐 اقرار به ولایت خداوند 💐✨ در برخی آیات دیگر مانند آیه 286 سوره بقره و یا آیه 155 سوره اعراف، اقرار به ولایت خداوند، یکی دیگر از مقدمات استغفار ذکر شده است. 💐✨ در اين كه حضرت موسى (ع) یک ميقات يا چند ميقات داشته و مرگ و هلاكت در ميقات، به خاطر تقاضاى ديدار خدا بوده يا گوساله‌پرستى مردم، گفتگوهايى است كه در فهم آیه نقشی نداشته و از آن چشم می‌پوشیم. 💐✨ ياران موسى (ع) با ديدن آن همه معجزات، باز هم تقاضاى ديدن خدا يا شنيدن صداى خدا را داشتند، درحالیكه آن هفتاد نفر، برگزيده‌ از ميان هفتصد نفر بودند كه به كوه طور رفته و گرفتار قهر الهى شدند، زيرا كسى كه معجزه‌اى ديد، نبايد بهانه بياورد. 💐✨ در آیه 155 سوره اعراف، حضرت موسی (ع) پس از این اتفاق، با اقرار به ولایت خداوند، از خداوند طلب استغفار می‌کند: 💐💫 وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ ۖ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ ۖ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۖ وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ (آیه 155 سوره اعراف) موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر می‌خواستی، می توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه می‌سازی؛ و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت می‌کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی! ✅💐 وقتى برگزيدگان پيامبرى همچون موسى (ع) چنين از كار درآيند، چگونه مى‌توان گفت: مردم عادّى، امام را برگزينند؟! ✅💐 حضرت مهدى (ع) در پاسخ كسى كه پرسيد چرا مردم حقّ انتخاب امام را ندارند؟ فرمودند: حضرت موسى كه هفتاد نفر را انتخاب كرد معلوم شد لايق نبودند، پس وقتى انتخاب شدگان پيامبرى مثل موسى منحرف شدند، انتخاب‌شدگان مردم‌ چه وضعى خواهند داشت!               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
*نیکی* عجب پیشنهاد مسخره ای.. الان وقت گشت و گذار است؟ بین دو برادر دیوانه ی آریا گیر افتاده ام.... یکی فریاد میکشد و صدای خشنش را به رخم میکشد،دیگری بذر محبت میپاشد و قصد مهربانی دارد! الحق که دیوانه اند... زیر لب استغفار میکنم و به خودم نهیبـ میزنم که حواسم به فکر هایم باشد... در کمد را باز میکنم،آنقدر کلافه ام که حوصله ی لباس پوشیدن را ندارم. اولین پالتویی که روی رگال میبینم،برمیدارم. مانتو کرم و روسری صور تی ام را برمیدارم. نگاهی به صورتم در آینه میاندازم. زیر چشم هایم گود افتاده... سر تکان میدهم تا دیگر فکر نکنم،حوصله ی فکر کردن را ندارم... چادرم را سر میکنم و کیفم را برمیدارم. باید از فاطمه خواهش کنم یک روز برای خرید چادر،همراهی ام کند. این روزها،رسما یک بانوی چادری ام! و این احساس،آرامش را در رگ هایم جاری میکند. از اتاق بیرون میروم،مسیح و مانی کنار یکدیگر روی مبل نشسته اند و مسیح،در فکر فرو رفته. نگاهِ ناراحتم را از مسیح میگیرم :_آقامانی من آماده ام. نگاهم میکنند. سرم را پایین میاندازم. بلند میشوند. مانی با لبخند ساختگی میگوید :قول میدم خوش بگذره چیزی نمیگویم،مانی از کجا میداند امروز من و برادرش... نفسمـ را بیرون میدهم. نباید فکر کنم،حتی از یادآوری اش اعصابم بهم میریزد. از خانه بیرون میرویم. مثل همان شب،سوارـماشین مانی میشویم و راهی خیابان ها. به مغازه های اطراف نگاه میکنم،به تکاپو و تلاش ها و دویدن هایشان... بوی عید را از همین فاصله میشود حس کرد. سال گذشته اصلا فکرش را هم نمیکردم،که امسال متأهل باشم و فردی مثل مسیح،سایه وار در زندگی ام. آه میکشم و نگاهی به دست چپم میاندازم. چشمانم جای خالی حلقه را میکاوند. تازه به یاد میآورم،دعوایمان از همین جا شروع شد.. از حلقه ای که موقع وضوگرفتن، جا گذاشتمش.. صدای مسیح در سرم میپیچد،چقدر ترسناک شده بود.. (من حق دارم،اینجا خونه ی منه تو هم زن منی.. هر غلطی دلم بخواد توش میکنم(... آرنجم را کنار شیشه میگذارم و انگشت اشاره ام را بین لب هایم. چقدر جمله اش میتواند مرا بترساند... اگر بخواهد... نه... امکان ندارد... اگر قصد چنین چیزی.... نفسم را باصدا بیرون میدهم. انگار با دو مسیح روبه رویم. مسیحی که سر میزـنهار نشسته بود،با عشق از نهج البالغه برایش میگفتم و او گوش میکرد...مسیحی که هیچ وقت صبحانه نمیخورد و به خاطرـمن... یا مسیحی که فریاد میکشید و اصرار داشت بداند چرا ماجرای تأهلم را کسی نمیداند... آخ آقای شریفی،ظهر وقت زنگ زدن بود؟ اصلا چرا با شماره ی پرستو ؟ سکوت ماشین را صدای زنگ موبایل میشکند. از دنیای فکر و خیال بیرون میآیم. مانی با تلفن حرف میزند،نگاهم را از پنجره به آدم ها میخ میکنم. نم نم باران،سنگ فرش عابرپیاده را خیس میکند. شیشه را پایین میکشم و دستم را تا مچ زیر باران میگیرم. صدای مسیح میآید،بدون اینکه برگردد :+شیشه رو بده بالا،سرما میخوری... نفس عمیقی میکشم و شیشه را بالا میبرم. مانی هم چنان با تلفن مشغول است:آخه الان نمیشه که..باشه.. ببینم چی کارـمیکنم... 🌹به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹   ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
انسان شناسی_۴۵.mp3
11.79M
۴۵ 💥گاهی آدمیزاد در لباس ایمان، کفری در اعماق وجودش دارد، که تا زمانش نرسید، آنرا ظاهر نمی‌سازد! یک اتفاق لازم است که ؛ این کفر را از اعماق وجود کسی، حرکت داده، و به سطح ظهور برساند! ✖️ ریشه‌ی این کفرها، که در هرکدام از ما ممکن است وجود داشته باشد، کدام است؟ ✖️اتفاقی که سبب بروز آنها می‌شود، کدام است؟               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
18.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | یا عظیـــم بسم الله العلیّ العظیم! ✨ ✦ برای عبدی که می‌فهمد: ، تعظیم در برابر عظمتی است که نفس‌های او نیز، به دَمِش آن به آنش، بند است؛ ؛ غرق شدن در این عظمت بی نهایت است... و کسی که در وجودی عمیق غرق می‌شود؛ دیگر چیزی از او باقی نمی‌ماند؛ جز همان عظمتی که در آن حل شده است ...               @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
يكى از سربازان به عمرسعد مى گويد: ــ قربان، يادت نرود دستور ابن زياد را اجرا كنى؟ ــ كدام دستور؟ ــ مگر يادتان نيست كه او در نامه خود دستور داده بود تا بعد از كشتن حسين، بدن او را زير سم اسب ها پايمال كنى. ــ راست مى گويى. آرى! عمرسعد براى اينكه مطمئن شود كه به حكومت رى مى رسد، براى خوشحالى ابن زياد مى خواهد اين دستور را هم اجرا كند. در سپاه كوفه اعلام مى كنند: "چه كسى حاضر است تا بدن حسين را با اسب لگد كوب نمايد و جايزه بزرگى از ابن زياد بگيرد؟". وسوسه جايزه در دل همه مى نشيند، امّا كسى جرأت اين كار را ندارد. سرانجام ده نفر براى اين كار داوطلب مى شوند. آنجا را نگاه كن! آن نامرد، طلاهاى فاطمه ( دختر امام حسين(ع) ) را غارت مى كند. مى بينم كه او گريه مى كند. اين نامرد را مى گويم، ببين اشك در چشم دارد و طلاى دختر حسين را غارت مى كند. دختر امام حسين(ع) در بين تلاطم يتيمى و ترس رو به او مى كند و مى گويد: ــ گريه هاى تو براى چيست؟ ــ من دارم طلاى دختر رسول خدا را غارت مى كنم، آيا نبايد گريه كنم؟ ــ اگر مى دانى من دختر رسول خدا هستم، پس رهايم كن. ــ اگر من اين طلاها را نبرم، شخص ديگرى اين كار را خواهد كرد. از كار اين مردم تعجّب مى كنم. اشك در چشم دارند و بر غربت و مظلوميّت اين خاندان اشك مى ريزند، امّا بزرگ ترين ظلم ها را در حق آنها روا مى دارند. سپاه كوفه امام حسين(ع) را به خوبى مى شناختند، ولى عشق به دنيا و دنيا طلبى، در آنها به گونه اى بود كه حاضر بودند براى رسيدن به پولِ بيشتر، هر كارى بكنند. آنجا را نگاه كن! نامرد ديگرى با تندى و بى رحمى گوشواره از گوش دخترى مى كشد. خون از گوش او جارى است. تو چقدر سنگ دلى كه تنها براى يك گوشواره، اين گونه گوش ناموس خدا را پاره كرده اى. هيچ كس نيست تا از ناموس پيامبر دفاع كند؟ گويى شير زنى پيدا مى شود. آن زن كيست كه شمشير به دست گرفته است؟ او به سوى خيمه ها مى آيد و مقابل نامردان كوفه مى ايستد و فرياد مى زند: "غيرت شما كجاست؟ آيا خيمه هاى دختران رسول خدا را غارت مى كنيد؟". او زن يكى از سپاهيان كوفه است كه اكنون به يارى زينب آمده است. شوهر او مى آيد و به زور دست او را گرفته و او را به خيمه خود باز مى گرداند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خدایی که باقیست و همه چیز، غیر او فانیست شروع کارها با نام مشکل گشایت: یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ الهی به امید لطف و کرمت💚 🦋🌹💖
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الی خَیْراتِهِ ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الی الحَقّ المُبین. خدایا، در این ماه بهره ام را از برکت هایش کامل گردان و راهم را به سوی نیکی هایش هموار نما و از پذیرفتن خوبی هایش محرومم مساز، ای هدایت کننده به سوی حق آشکار. 🦋🌹💖