#تلنگر
💕خیلـی #نـگو مـن #گناهکارم .
هِـی نگو من گـنـاهکارم. این را #ادامه نَـده تـا خودت هم به این #یقین بـرسـی.
روی #صفات خوب و #کارهای خوبت کـار کن تا روی #اونها به یقـیـن بـرسی
✍#معصیت را به یقـین نرسان.
ایمان را به #شـڪ تبدیـل نـکـن.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#تلنگر
💕دیدی #وقتی دچار #سرماخوردگی هستی نه عطر گلها رو می فهمی و نه مزه #غذاهای خوشمزه...
#ویروس گناه هم باعث میشه ما عطر #عبادت رو نفهمیم و مزه #لذیذ ترین خوراک روح که #نمازه رو نچشیم😔
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#هفتشهرعشق
#دوازدههمینمسابقه
#صفحهصدچهلهفتم
اسيران هنوز در خرابه شام هستند و يزيد سرمست از پيروزى، هر روز سرِ امام حسين(ع) را جلوى خود مى گذارد و به شراب خورى و عيش و نوش مى پردازد.
امروز از كشور روم، نماينده اى براى ديدن يزيد مى آيد. او پيام مهمى را براى يزيد آورده است.
نماينده روم وارد قصر مى شود. يزيد از روى تخت خود برمى خيزد و نماينده كشور روم را به بالاى مجلس دعوت مى كند. او كنار يزيد مى نشيند و يزيد جام شرابى به او تعارف مى كند.
نماينده روم مى بيند كه قصر يزيد، زينت شده است، صداى ساز و آواز مى آيد و رقاصان مى خوانند و مى نوازند. گويى مجلس عروسى است. چه خبر شده كه يزيد اين قدر خوشحال و شاد است؟ ناگهان چشم او به سر بريده اى مى افتد كه روبروى يزيد است:
ــ اين سر كيست كه در مقابل توست؟
ــ تو چه كار به اين كارها دارى؟
ــ اى يزيد! وقتى به روم برگردم، بايد هر آنچه در اين سفر ديده ام را براى پادشاه روم گزارش كنم. من بايد بدانم چه شده كه تو اين قدر خوشحالى؟
ــ اين، سرِ حسين، پسر فاطمه است.
ــ فاطمه كيست؟
ــ دختر پيامبر اسلام.
نماينده روم تعجّب مى كند و با عصبانيت از جاى خود برمى خيزد و مى گويد: "اى يزيد! واى بر تو، واى بر اين دين دارى تو".
يزيد با تعجّب به او نگاه مى كند. فرستاده روم كه مسيحى است، پس او را چه مى شود؟
نماينده كشور روم به سخن خود ادامه مى دهد: "اى يزيد! بين من و حضرت داوود، ده ها واسطه وجود دارد، امّا مسيحيان خاك پاى مرا براى تبرك برمى دارند و مى گويند تو از نسل داوود پيامبر هستى. ولى تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى و جشن مى گيرى؟ تو چگونه مسلمانى هستى؟! اى يزيد! پيامبر ما، حضرت عيسى(ع) هرگز ازدواج نكرد و فرزندى نيز نداشت و يادگارى از پيامبر ما باقى نمانده است، امّا وقتى حضرت عيسى(ع) مى خواست به مسافرت برود سوار بر درازگوشى مى شد، ما مسيحيان، نعل آن درازگوش را در يك كليسا نصب كرده ايم. مردم هر سال از راه دور و نزديك به آن كليسا مى روند و گرد آن طواف مى كنند و آن نعل را مى بوسند. ما مسيحيان اين گونه به پيامبر خود احترام مى گذاريم و تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى؟".
يزيد بسيار ناراحت مى شود و با خود فكر مى كند كه اگر اين نماينده به كشور روم بازگردد، آبروى يزيد را خواهد ريخت. پس فرياد مى زند: "اين مسيحى را به قتل برسانيد".
نماينده كشور روم رو به يزيد مى كند و مى گويد: "اى يزيد، من ديشب پيامبر شما را در خواب ديدم كه مرا به بهشت مژده داد و من از اين خواب متحيّر بودم. اكنون تعبير خوابم روشن شد. به درستى كه من به سوى بهشت مى روم، "اشهد أنْ لا اله الا الله و أشهد أنّ محمّداً رسول الله".
همسفرم! نگاه كن!
او به سوى سر امام حسين(ع) مى رود. سر را برمى دارد و به سينه مى چسباند، مى بويد و مى بوسد و اشك مى ريزد. يزيد فرياد مى زند: "هر چه زودتر كارش را تمام كنيد".
مأموران گردن او را مى زنند در حالى كه او هنوز سرِ امام حسين(ع) را در سينه دارد.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#امامحسینعلیهالسلام
#دوازدههمینمسابقه
#ویژهیماهمبارکرمضان
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 من چیکار کنم غیبت نکنم؟ چیکار کنم نمازم به تاخیر نیفته؟ چیکار کنم گناه نکنم؟
👈🏻 این سوالها غلطه!
🔻یه سوال دیگهای رو باید هر شب از خودت بپرسی ...
🎤 استاد_پناهیان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗞 یه مشکلی برام پیش اومده...
از کجا بفهمم این بلاست؟
یا اینکه #امتحان خداست برای رشد من؟
میخوام بدونم خیالم راحت بشه ...✋🏼
🎞#استاد_پناهیان
#منبر_مجازی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
خاطرات شهید
#حبیب_الله_جوانمردے
سن شهادت: 16 سال
اهل شهرستان بهبهان
#قسمت7⃣
کارگری
🍃تو مسیر هر روز من و حبیب الله خانه ای قرار داشت که بسیار قدیمی و درب و داغان بود. اصلا نمی شد توی آن زندگی کرد. افرادش بی سرپرست و یتیم بودند و به زور می توانستند یک غذای بخور و نمیری برای خودشان فراهم کنند. لباس هایشان هم که همه اش از رنگ و رو رفته و وصله دار بود. یک روز که منو و حبیب الله از آنجا می گذشتیم دیدیم یکی دو کارگر در آن خانه مشغول کار و بنایی هستند. حبیب الله می دانست که آن خانواده برای مرمت خانه شان اصلا پول درست حسابی ندارند.
🍃حبیب الله گفت بیا بریم کنار این کارگرها کار کنیم، تا ترمیم خونه زودتر تمام شود و پول کمتری براشون بیفتد. شروع کردیم آجرها را روی هم چیدن تا ببریم برای کارگرها. تو همین حین یکی از اعضای خانواده آمد بیرون و نهیب زد برید بیرون. ماندم حبیب الله چه جوری می خواهد جواب آن جوان را بدهد تا از کمک کردن ما نسبت به خانواده اش احساس خجالت و شرمندگی نکند. حبیب الله گفت: «من و رفیقم با هم مسابقه گذاشتیم که کداممون تو کار و بنایی از اون دیگری زرنگ تر و فرزتره. می خواهیم ببینیم کدوممون برنده میشیم.» جوان یک لحظه ماند چه بگوید. شرمنده شد.
🍃من و حبیب الله محکم چسبیدیم به کار. آن کارگرها تعجب کرده بودند چه جوری این دو تا بچه حاضر شدند بدون پول کار کنند. شش روز آنجا کار کردیم. یک روز بنا سر یک مسئله با ما لج کرد و نگذاشت آنجا کار کنیم. حبیب الله چنان ناراحت شد که نگو و نپرس. دلش شکست. رفت پیش آن جوان و شروع کرد به التماس کردن که بیا با بنا صحبت کن تا بگذارد ما اینجا کار کنیم. آن جوان مات و متحیر ماندن بود که چرا حبیب الله برای مجانی کار کردن دارد اینطور به او التماس می کند. بعد از اتمام کار هم آن جوان هیچ وقت از قصد و نیت ما در این مدت خبر نشد.
📚کتاب حبیب خدا ، صفحه 44 الی 46
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@hedye110
#سلام_امام_زمانم
مولاےمهربان و تو اےعشق من سلام
عجل ولیڪ الفرج آقاے من سـلام❤️
بحق مادر و عمه سادات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸شاعر: حسین منزوی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿💚﷽ 💚🌿
🍃💐☀️سلاااام دوستان خوب و الهی
🍃🌸💫روزتون بخیر و بشادی
🍃🌷🌸🤲خدایا دلهای ما را به یکدیگر نزدیک بفرما
🍃🌷🌸🤲و امتی متحد از ما بساز
🍃💐🍀☀️تا دستانِ حمایتگر تو را در زندگی خود احساس کنیم
🍃💐🤲آمین یا رب العالمین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====💠🔶🌹🔷💠====>
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ بهترین ها در قرآن (7⃣)
✅💐 بهترین دین
💐✨ بهترین دین و آیین، پیروی از دین و آیین کسی که خداوند او را برای دوستی ِ خود انتخاب کرده است.
💐✨ در آیه 125 سوره نساء، دین و آیین حضرت ابراهیم (ع) که یگانه پرستی بود، به عنوان بهترین دین معرفی میشود:
💐💫 وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا (آیه 125 سوره نساء)
دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود، انتخاب کرد.
✅💐 برترين آيين، پيروى از دين ابراهيم است.
✅💐 بهترين الگوهاى مردم كسانى هستند كه خداوند آنان را براى خود برگزيده است.
#بهترین
#بهترین_دین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_صدنودهفتم
:_الو سلام فاطمه..
:+سالم عز یزدلم،خوبی؟
:_قربونت برم.. خانم دکتر سرم درد میکنه...
:+عه،چرا عزیزدلم؟
:_هیچی ولش کن،تو خوبی؟
:+من خوبم ولی نگرانت شدم ...
:_خوبم خواهری،چه خبرا؟
:+خداروشکر،فدات بشم نیکی با زحمتای ما چطوری؟
:_چه زحمتی این حرفا چیه؟امانتی مادربزرگت با احترام به صحافی منتقل شد...
:+وای دستت درد نکنه،بین این همه دردسر خودت،این قرآن مادربزرگ منم اذیتت کرد...
:_نه بابا این حرفا چیه؟صحافی سرراه بود دیگه،منم بردمش...
بلند میشوم و سینی فنجان های خالی را به طرف آشپزخانه میبرم.
:+خلاصه شرمنده خواهر... نمی دونی اگه مادربزرگ ببینن چقدر خوشحال میشن... حالا گفت
کی تحویلش میده؟
شیر آب را باز میکنم و فنجان اول را میشویم.
:_قول داد کارش رو یه ماهه تموم میکنه..
فنجان را وارونه داخل آبچکان میگذارم.
فنجان دوم را زیر شیر آب میگیرم.
:+وای چقدر خوب...
:_آره خیلی... من رو قولش حساب کردم.. یه ماه یعنی تقریبا تا عید حل میشه...
فنجان دوم را کنار فنجان اول میگذارم و فنجان سوم را برمیدارمـ.
:+الهی قربونت برم نمیدونی نیکی چقدر خوشحالم..
:_وای فاطمه،از دل من خبر نداری... خیلی ذوق دارم.. ولی امیدوارم سرقولش بمونه...
:+آره منم همینطور...بازم یه دنیا مرسی خواهرجونی.. جبران کنم ان شاءالله.. کاری نداری؟
:_نه عزیزم... خداحافظ..
:+خداحافظ..
شیر آب را میبندم تا گوشی را از زیر سرم دربیاورم.
موبایل را روی کابینت میگذارم و دوباره آب را باز میکنم و فنجان سوم را میشویم.
اب را میبندم و برمیگردم که ناگهان مسیح را جلوی آشپزخانه میبینم.
حوله ی دست و صورتش را روی شانه اش انداخته و دستش مشت شده..
نمیدانم چرا برق خشم، و یا حتی غم در چشمانش میدرخشد.
:_پسرعمو...چرا اینجا وایسادین؟
هیچ نمیگوید...
فقط این بار به وضوح میبینم که پلک چپش میپرد.
:_راستش پسرعمو... من فکر میکنم یه کم تند..
صدای آرام و از قعر چاهش،میان کلامم میدود.
:+من سر قولم هستم...
:_چی؟
سرش را پایین انداخته... دوباره بلند میکند.
عصبی در چشمانم زل میزند.
رگ برجسته ی گلویش،نگرانم میکند...
بی حرف به طرف مبل میرود،دست میاندازد و کش را از روی دسته ی مبل برمیدارد.
کلافه دست در موهای خیس و بهم ریخته اش میکند وبلند نفس میکشد.
چشمانش را میبندد و باز میکند
:+سر قول یه ماهه ام هستم....
قبل از اینکه به خودم بیایم،قبل از اینکه چیزی بگویم،حتی قبل از اینکه فرصت فکرکردن
بدهد،در را باز میکند و سریع از خانه بیرون میرود.
خشکم زده...
مات و مبهوت مانده ام..
رفت...
واقعا رفت...
مسیح رفت...
💧💧💧💧💧💧
🌹به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
انسان شناسی ۶۳.mp3
12.33M
#انسان_شناسی
🔺من چه کسی هستم؟
من چه کسی نیستم؟
جنسِ من از چیست؟
🔺جنس فرشتگان از چیست؟
جنس موجودات دیگر، از چیست؟
تفاوت من با بقیهی نظام خلقت در چیست؟
#استاد_شجاعی
#دکتر_دینانی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#حدیث_نور
امام هادی علیه السلام به مردی از اهالی ری که به زیارت امام حسین (ع) رفته بود فرمودند:
✨اگر قبر عبد العظیم را در شهر خود زیارت کنی، چنان است که گویی امام حسین ع را زیارت کرده ای✨
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_ع_تسلیت_باد
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند:
همانا در روز قيامت بندگان به مقدار عقل و درک و شعورشان مجازات می شوند.✨
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعتراف اپوزیسیون و خارج نشینها به پاکدستی و باهوشی امام خامنهای
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#هفتشهرعشق
#دوازدههمینمسابقه
#صفحهصدچهلهشتم
به يزيد خبر مى رسد كه بعضى از مردم شام با ديدن كاروان اسيران و آگاهى به برخى از واقعيت ها، نظرشان در مورد او عوض شده و در پى آن هستند كه واقعيت را بفهمند.
پس زمان آن رسيده است كه يزيد براى فريب دادن و خام كردن آنها كارى بكند. فكرى به ذهن او مى رسد. او به يكى از سخنرانان شام پول خوبى مى دهد و از او مى خواهد كه يك متن سخنرانى بسيار عالى تهيه كند و در آن، تا آنجا كه مى تواند به خوبى هاى معاويه و يزيد بپردازد و حضرت على و امام حسين(ع) را لعن و نفرين كند و از او خواسته مى شود تا روز جمعه وقتى مردم براى نماز جمعه مى آيند، آنجا سخنرانى كند.
در شهر اعلام مى كنند كه روز جمعه يزيد به مسجد مى آيد و همه مردم بايد بيايند.
روز جمعه فرا مى رسد. در مسجد جاى سوزن انداختن نيست، همه مردم شام جمع شده اند.
يزيد دستور مى دهد تا امام سجّاد(ع) را هم به مسجد بياورند. او مى خواهد به حساب خود يك ضربه روحى به امام سجّاد(ع) بزند و عزّت و اقتدار خود را به آنها نشان بدهد.
سخنران بالاى منبر مى رود و به مدح و ثناى معاويه و يزيد مى پردازد، اينكه معاويه همانى بود كه اسلام را از خطر نابودى نجات داد و...، همچنان ادامه مى دهد تا آنجا كه به ناسزا گفتن به حضرت على و امام حسين(ع) مى رسد.
ناگهان فريادى در مسجد بلند مى شود: "واى بر تو، كه به خاطر خوشحالى يزيد، آتش جهنم را براى خود خريدى!".
اين كيست كه چنين سخن مى گويد؟ همه نگاه ها به طرف صاحب صدا برمى گردد.
همه مردم، زندانى يزيد، امام سجّاد(ع) را به هم نشان مى دهند. اوست كه سخن مى گويد: "اى يزيد! آيا به من اجازه مى دهى بالاى اين چوب ها بروم و سخنانى بگويم كه خشنودى خدا در آن است".
يزيد قبول نمى كند، امّا مردم اصرار مى كنند و مى گويند: "اجازه بدهيد او به منبر برود تا حرف او را بشنويم".
آرى! اين طبيعت انسان است كه از حرف هاى تكرارى خسته مى شود. سال هاست كه مردم سخنرانى هاى تكرارى را شنيده اند، آنها مى خواهند حرف تازه اى بشنوند.
يزيد به اطرافيان خود مى گويد: "اگر اين جوان، بالاى منبر برود، آبروى مرا خواهد ريخت" و همچنان با خواسته مردم موافق نيست.
مردم اصرار مى كنند و عدّه اى مى گويند: "اين جوان كه رنج سفر و داغ پدر و برادر ديده است نمى تواند سخنرانى كند، پس اجازه بده بالاى منبر برود، چون او وقتى اين همه جمعيّت را ببيند يك كلمه نيز، نمى تواند بگويد".
از هر گوشه مسجد صدا بلند مى شود: "اى يزيد! بگذار اين جوان به منبر برود. چرا مى ترسى؟ تو كه كار خطايى نكرده اى! مگر نمى گويى كه اينها از دين خارج شده اند و مگر نمى گويى كه اينها فاسق اند، پس بگذار او نيز سخن بگويد كه كيستند و از كجا آمده اند".
آرى! بيشتر مردم شام از واقعيّت خبر ندارند و تبليغات يزيد كارى كرده است كه همه خيال مى كنند عدّه اى بى دين عليه اسلام و حكومت اسلامى شورش كرده اند و يزيد آنها را كشته است.
در اين هنگام، كسانى كه تحت تأثير كاروان اسيران قرار گرفته بودند، فرصت را غنيمت مى شمارند.
آنها اصرار و پافشارى مى كنند تا فرزند حسين(ع) به منبر برود.
بدين ترتيب، جوّ مسجد به گونه اى مى شود كه يزيد به ناچار اجازه مى دهد امام سجّاد(ع) سخنرانى كند، امّا يزيد بسيار پشيمان است و با خود مى گويد: "عجب اشتباهى كردم كه اين مجلس را برپا كردم"، ولى پشيمانى ديگر سودى ندارد.
مسجد سراسر سكوت است و امام آماده مى شود تا سخنرانى تاريخى خود را شروع كند:
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#امامحسینعلیهالسلام
#دوازدههمینمسابقه
#ویژهیماهمبارکرمضان
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#هفتشهرعشق
#دوازدههمینمسابقه
#صفحهصدچهلنهم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بهترين درود و سلام ها را به پيامبر خدا مى فرستم.
هر كس مرا مى شناسد، كه مى شناسد، امّا هر كس كه مرا نمى شناسد بداند كه من فرزند مكّه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم.
من فرزند آن كسى هستم كه در آسمان ها به معراج رفت و فرشتگان آسمان ها، پشت سر او نماز خواندند.
من فرزند محمّد مصطفى(صلى الله عليه وآله) هستم. من فرزند كسى هستم كه با دو شمشير در ركاب پيامبر جنگ مى كرد و دو بار با پيامبر بيعت كرد.
من پسر كسى هستم كه در جنگ بَدْر و حُنين با دشمنان جنگيد و هرگز به خدا شرك نورزيد.
من پسر كسى هستم كه چون پيامبر به رسالت مبعوث شد، او زودتر از همه به پيامبر ايمان آورد.
او كه جوانمرد، بزرگوار و شكيبا بود و همواره در حال نماز بود.
همان كه مانند شيرى شجاع در جنگ ها شمشير مى زد و اسلام مديون شجاعت اوست.
آرى! او جدّم على بن ابى طالب است. من فرزند فاطمه هستم. فرزند بزرگْ بانوى اسلام. من، پسر دختر پيامبر شمايم.
يزيد صداىِ گريه مردم را مى شنود. آنها با دقّت به سخنان امام سجّاد(ع) گوش مى دهند.
مردم شام، به دروغ هاى معاويه و يزيد پى برده اند. آنها يك عمر حضرت على(ع) را لعن كرده اند و باور كرده بودند كه على(ع) نماز نمى خواند، امّا امروز مى فهمند اوّلين كسى كه به اسلام ايمان آورده حضرت على(ع) بوده است. او كسى بود كه همواره در راه اسلام شمشير مى زد.
صداى گريه و ناله مردم بلند است. يزيد كه از ترس به خود مى لرزد در فكر اين است كه چه خاكى بر سر بريزد. او نگران است كه نكند مردم شورش كنند و او را بكشند.
هنوز تا موقع اذان وقت زيادى مانده است، امّا يزيد براى اينكه مانع سخنرانى امام شود دستور مى دهد كه مؤذّن اذان بگويد:
ــ "الله أكبر، الله أكبر، أشهد انْ لا إله إلاّ الله".
امام مى فرمايد: "تمام وجود من به يگانگى خدا گواهى مى دهد".
ــ "أشهد أنّ محمّداً رسول الله".
امام سجّاد(ع)، عمامه از سر خود برمى دارد و رو به مؤذن مى كند: "تو را به اين محمّدى كه نامش را برده اى قسمت مى دهم تا لحظه اى صبر كنى".
سپس رو به يزيد مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد! بگو بدانم اين پيامبر خدا كه نامش در اذان برده شد، جد توست يا جد من، اگر بگويى جد تو است كه دروغ گفته اى و كافر شده اى، امّا اگر بگويى كه جد من است، پس چرا فرزند او، حسين را كشتى و دختران او را اسير كردى؟".
آن گاه اشك در چشمان امام سجّاد(ع) جمع مى شود. آرى! او به ياد مظلوميت پدر افتاده است: "اى مردم! در اين دنيا مردى را غير از من پيدا نمى كنيد كه رسول خدا جد او باشد، پس چرا يزيد پدرم حسين را شهيد كرد و ما را اسير نمود".
يزيد كه مى بيند آبرويش رفته است برمى خيزد تا نماز را اقامه كند. امام به او رو مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد! تو با اين جنايتى كه كردى، هنوز خود را مسلمان مى دانى! تو هنوز هم مى خواهى نماز بخوانى".
يزيد نماز را شروع مى كند و عدّه اى كه هنوز قلبشان در گمراهى است، به نماز مى ايستند. ولى مردم زيادى نيز، بدون خواندن نماز از مسجد خارج مى شوند.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#امامحسینعلیهالسلام
#دوازدههمینمسابقه
#ویژهیماهمبارکرمضان
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
دوستان عزیزم سلام وقتتون بخیر 🌹🌹
یه توضیحی راجع به هفت شهر عشق خدمت شما عزیزان بدم و این هم اینکه این دو قسمت رو باید پشت سرهم و با هم تو کانال قرار میدادم چون اگر صفحه ۴۹ رو بلافاصله مطالعه نمی کردید از اون شیرینی و حلاوت سخنرانی امام لذت کافی رو نمیبردید🌹🌹🌹 پس این تو صفحه ۴۸ و ۴۹ رو باهم بخونید🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آیت الله فاطمی نیا
🔸کسی که رمق نماز شب ندارد...
کانال نشر معارف استاد فاطمی نیا
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
مداحی_آنلاین_آثار_لقمه_حرام_حجت.mp3
6.22M
♨️آثار لقمه حرام
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰🎥 برای شادی در قیامت این ۴ عمل رو انجام بده
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 از خانوما میپرسن دوست دارن کدوم خانوم با کدوم پوشش همکار همسرشون بشه
جوابها قابل تامل بودن👌
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸