🌷🌷🍃
آنانکه میخواهند خوب زندگی کنند باید به حقیقت نزدیک شوند زیرا پس از نیل به این مقام است که میتوان از غم و اندوه جهان دستکشید......
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق.......
#قسمت_سی_ویکم.........
عمرسعد با دلى پر از غوغا به خانه اش مى رود. از يك طرف مى داند كه جنگ با امام حسين(ع) چيزى جز آتش جهنّم براى او نخواهد داشت، امّا از طرف ديگر، عشق به رياست دنيا او را وسوسه مى كند.
به راستى، عمرسعد كدام يك از اين دو را انتخاب خواهد كرد؟ آيا در اين لحظه حسّاس تاريخ، عشق به رياست پيروز خواهد شد يا وجدان؟
او در حياط خانه اش قدم مى زند و با خود مى گويد: "خدايا، چه كنم؟ كدام راه را انتخاب كنم؟ اى حسين، آخر اين چه وقت آمدن به كوفه بود؟ چند روز ديگر صبر مى كردى تا من از كوفه مى رفتم، آن وقت مى آمدى، امّا چه كنم كه راه رياست و حكومت بر ايران از كربلا مى گذرد. اگر ايران را بخواهم بايد به كربلا بروم و با حسين بجنگم. اگر بهشت را بخواهم بايد از آرزوى حكومت ايران چشم بپوشم".
نگاه كن! همه دوستان عمرسعد براى مشورت دعوت شده اند. آيا آن جوان را مى شناسى كه زودتر از همه به خانه عمرسعد آمده است؟ اسم او حَمزه است. او پسرِ خواهرِ عمرسعد است.
عمرسعد جريان را براى دوستان خود تعريف مى كند و از آنها مى خواهد تا او را راهنمايى كنند. اوّلين كسى كه سخن مى گويد پسر خواهر اوست كه مى گويد: "تو را به خدا قسم مى دهم مبادا به جنگ با حسين بروى. با اين كار گناه بزرگى را مرتكب مى شوى. مبادا فريفته حكومت چند روزه دنيا بشوى. بترس از اينكه در روز قيامت به ديدار خدا بروى در حالى كه گناه كشتن حسين به گردن تو باشد".
عمرسعد اين سخن را مى پسندد و مى گويد: "اى پسر خواهرم! من كه سخن ابن زياد را قبول نكردم. اينكه گفتم به من يك روز مهلت بده براى اين بود كه از اين كار شانه خالى كنم".
دوست قديمى اش ابن يَسار نيز، مى گويد: "اى عمرسعد! خدا به تو خير دهد. كار درستى كردى كه سخن ابن زياد را قبول نكردى".
همه كسانى كه در خانه عمرسعد هستند او را از جنگ با امام حسين(ع) بر حذر مى دارند. كم كم مهمانان خانه او را ترك مى كنند و از اينكه عمرسعد سخن آنها را قبول كرده است، خوشحال هستند.
شب فرا مى رسد. همه مردم شهر در خواب اند; امّا خواب به چشم عمرسعد نمى رود و در حياط خانه راه مى رود و با خود سخن مى گويد: "خدايا، با عشق حكومت رى چه كنم؟" و گاه خود را در جايگاه اميرى مى بيند كه دور تا دور او، سكّه هاى سرخ طلا برق مى زند.
او در خيال خود مى بيند كه مردم ايران او را امير خطاب مى كنند و در مقابلش كمر خم مى كنند، امّا اگر به كربلا نرود بايد تا آخر عمر در خانه بنشيند.
به راستى، من چگونه مخارج زندگى خود را تأمين كنم؟ آيا خدا راضى است كه زن و بچه من گرسنه باشند؟ آيا من نبايد به فكر آينده زن و بچّه خود باشم.
💕🍃💕🍃🍃💕🍃💕🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
https://eitaa.com/hebye110
✨الهـی..
🌸ای نفست هم نفـس بیکسان
✨جز تـو کسی نیست کَس بیکسان
🌸بیکَسَم و هم نفـس مـن تویی
✨رو بہ ڪه آرم ڪه کَس مـن تویی
🌸بـا توڪل بہ اسـم اعظمـت
✨روزمـان را آغـاز میکنیـم
🌸بہ نـام تـو
✨ڪه زیبـاترین تکرار روزگار منی
🌸شڪر بـرای نگاه نوازشگرت
✨ڪه هـر صبـح
🌸بدرقه آغـازم بسـوی توسـت
🍃بِسـمِ الله الرَّحمـن الرَّحیـم🍃
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
@hedye110
ممنونم از دوستانی که به کانال لطف دارند و با نظراتشون و حسن توجهی که دارن مارو دلگرم میکنن🌹🌹🌹🌹
@kamali220
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق.......
#قسمت_سی_ودوم........
آرى! شيطان صحنه فقر را اين گونه برايش مجسّم مى كند كه اگر تو به كربلا نروى بايد براى نان شبِ زن و بچه ات، منتظر صدقه مردم باشى.
عمرسعد يك لحظه هم آرام و قرار ندارد. مدام از اين طرف حياط به آن طرف مى رود. بيا قدرى نزديك تر برويم و ببينيم با خود چه مى گويد:
أتركُ مُلْكَ الريّ والريّ رغبةٌ***أمْ ارجعُ مذموماً بقَتلِ الحسينِ
او هم سرذوق آمده و براى خود شعر مى گويد. او مى گويد: "نمى دانم آيا حكومت رى را رها كنم يا به جنگ با حسين بروم؟ مى دانم كه در جنگ با حسين آتش جهنّم در انتظار من است، امّا چه كنم كه حكومت رى تمام عشق من است".
عمرسعد تو مى توانى بعداً توبه كنى. مگر نمى دانى كه خدا توبه كنندگان را دوست دارد، آرى! اين سخنان شيطان است.
گوش كن! اكنون عمرسعد با خود چنين مى گويد: "اگر جهنّم راست باشد، من دو سال ديگر توبه مى كنم و خداوند مهربان و بخشنده است و اگر هم جهنّم دروغ باشد من به آرزوى بزرگ خود رسيده ام".
عمرسعد سرانجام به اين نتيجه مى رسد كه به كربلا برود، امّا با حسين جنگ نكند. او به خود مى گويد كه اگر تو به كربلا بروى بهتر از اين است كه افراد جنايت كار بروند. تو به كربلا مى روى ولى با حسين درگير نمى شوى. تو با او سخن مى گويى و در نهايت، او را با ابن زياد آشتى مى دهى. تو تلاش مى كنى تا جان حسين را نجات دهى. همراه سپاه مى روى ولى هرگز دستور حمله را نمى دهى. به اين ترتيب هم ناجى جان حسين مى شوى و هم به حكومت رى مى رسى!
آرى! وقتى حسين ببيند كه ديگر در كوفه يار و ياورى ندارد، حتماً سازش مى كند. او به خاطر زن و بچه اش هم كه شده، صلح مى كند. مگر او برادر حسن نيست؟ چطور او با معاويه صلح كرد، پس حسين هم با يزيد صلح خواهد كرد و خود و خانواده اش را به كشتن نخواهد داد.
هوا كم كم روشن مى شود و عمرسعد كه با پيدا كردن اين راه حلّ، اندكى آرام شده است به خواب مى رود.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
🌹🌹🍃🍃
باید زانو زد!!!
دختری رو به من کرد و گفت : واقعا آقا ؟!
گفتم: ببخشید چی واقعا ؟!
گفت: واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد !
گفتم: بله
گفت: اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید فقط سر پایین میندازید و رد میشید !
گفتم: آره راست میگی ، سر پایین انداختن کمه !
گفت: کمه ؟ ببخشید متوجه نمیشم ؟
گفتم:
برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد حقا که سر پایین انداختن کمه ..!
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌹🍃🍃
@hedye110
✨الهـی..
🌸ای نفست هم نفـس بیکسان
✨جز تـو کسی نیست کَس بیکسان
🌸بیکَسَم و هم نفـس مـن تویی
✨رو بہ ڪه آرم ڪه کَس مـن تویی
🌸بـا توڪل بہ اسـم اعظمـت
✨روزمـان را آغـاز میکنیـم
🌸بہ نـام تـو
✨ڪه زیبـاترین تکرار روزگار منی
🌸شڪر بـرای نگاه نوازشگرت
✨ڪه هـر صبـح
🌸بدرقه آغـازم بسـوی توسـت
🍃بِسـمِ الله الرَّحمـن الرَّحیـم🍃
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
🌷🌺🌷🌺🌷
@hedye110
پندهای لقمان
1- فرزندم هیچکس و هیچ چیز را با خداوند شریک مگردان!
2- با پدرو مادرت بهترین رفتار را داشته باش!
3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!
4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار!
5- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن!
6- در برابر پیش آمدها شکیبا باش!
7- از مردم روی مگردان و با آنان بی اعتنا مباش!
8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن!
9- در راه رفتن میانه رو باش!
10- برسر دیگران فریاد مزن و آرام سخن بگو!
11- به وسیله نام ها و صفتهای خداوند او را بخوبی بشناس!
12- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن!
13- سخن به اندازه بگو!
14- حق دیگران را به خوبی اداء کن!
15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!
16- به هنگام سختی دوستان خود را آزمایش کن!
17- باسود و زیان دوست را امتحان کن!
18- با آدم های بد و نادان همنشینی مکن!
19- با دانایان و دینداران همراه باش!
20- در کسب و کار نیک جدّی باش!
🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺩﺭ ﻗﺼﺮ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ.
ﺧﻠﯿﻔﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﺎﻥ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻋﺠﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﻗﺼﺮ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﯽ ﺩﯾﺪﻡ.
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
گــاهــی وقــتها "سکـــوت" بــهترین حرف.......
و "نبـــودن" بهتریــن حضـــور اسـت ....
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@hedye110
زندگی رویا نیست، زندگی زیباییست
می توان بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@hedye110