فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیادهروی اربعین و بداخلاقی
⭕️ توصیه مهم استاد فاطمی نیا (ره) به زائران اربعین
🔰 اگه کربلا بری، اربعین بری، حج بری و ... ولی کظم غیظ نکنی باختی!
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸
هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن.
التماس دعای فرج.🌹
🦋🌹💖
@hedye110
از کرملین تا بریکس، رئیسی ثابت کرد اون چیزی که عزت آفرینه تعظیم در برابر خداست ، نه کدخدا !
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
#سلام_امام_زمانم
ماه زهرا، دلم کرده هوای رخ تو
این تمنای همه خلق جهان است، بیا✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان #سلامتی_مولا_صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
@hedye110
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #یک_فنجان_چای_باخدا °○❂
#قسمت_صد_نوزده
دلدادگانی که از همه جای دنیا به سمتِ منبعی معلوم میدویدند..
یکی برهنه.. دیگری با چند کودک.. آن یکی سینه کشان.. گروهی صلیب به گردن و تعدادی یهودی پوش..
ومن میماند که حسین، امام شیعیان است یا پیشوایِ یهودیان و مسیحیان؟؟؟
انگار اشتباهی رخ داده بود و کسی باید یاد آوریشان میکرد که حسین کیست..
گام به گام اهل عراق به استقبال میآمدند و قوت روزانه شان را دست و دلبازانه عرضه ی میهمانِ حسین میکردند..
و به چشم دیدم التماسهایِ پیرزنِ عرب را به زائران، برایِ پذیرایی در خانه اش..
این همه بی رنگی از کجا میآمد؟؟
چرا دنیا نمیخواست این اسلام را ببیند و محمد (ص) را خلاصه میکرد در پرچمی سیاه که سر میبرید و ظالمانه کودک میکشت..
من خدا را در لباسِ مشکی رنگ زائران.. پاهایِ برهنه و تاول زده شان.. آذوقه های چیده شد در طبق اخلاصِ مهمانوازانِ عرب و چایِ پررنگ و شیرین عراقی دیدم..
حقا که چای هایِ غلیظ و تیره رنگ اینجا دیار، طعم خدا میداد..
گاهی غرور بیخ گلویم را فشار میداد که ایرانیم. که این خاک امنیتش را بعد از خدا و صاحبش حسین، مدیونِ حسام و دوستانِ ایرانی اش است.. و چقدر قنج میرفتم دلم.

امیرمهدی مدام از طریق تلفن جویایِ حال و موقیت مکانی مان بودو به دانیال فشار میآورد تا در موکبهایِ بعدی سوارِ ماشین بشویم، اما کو گوشِ شنوا..
شبها در موکبهایی که به وسیله ی کاروان شناسایی میشد اتراق میکردمو بعد از کمی استراحت، راه رفتن پیش میگرفتیم.
حال و هوای عجیبی همه را مست خود کرده بود.
گاهی درد و تهوع بر معده ام چنگ میزد و من با تمام قدرت رو به رویش می ایستادم.. قصد من تسلیم و عقب نشینی نبود. و دانیال در این بین کلافه حرص میخورد ونگرانی خرجم میکرد.
بالاخره بعد از سه روز انتظار، چشم مان به جمالِ تربت حسین (ع) روشن شد و نفس گرفتم عطر خاکش را..
در هتل مورد نظر اسکان داده شدیم و بعد از غسل زیارت عزم حرم کردیم.
پا به زمین بیرونِ هتل که گذاشتم، زیارت را محال دیدم.
مگر میشد از بین این همه پا، حتی چشمت به ضریحش روشن شود؟؟
دانیال از بین جمعیت دستم را کشید وگفت که به دنبالش بروم.. شاید بتواند مسیری برایِ زیارت بیابد.
و منِ ناامید دست که هیچ، دل دادم به امیدِ راه یابیِ برادر..
روی به رویِ میدانی که یک مشک وسطش قرار داشت ایستادیم ( اینجا کجاست؟؟ )
دانیال نگاهی به اطراف انداخت ( میدون مشک.. حرم حضرت عباس اون طرفه.. نگاه کن..)
عباس.. مردی که نمیتوانستم درکش کنم..
اسمش که می آمد حسی از ترس و امنیت در وجودم میپیچید..
عینیت پیدا کردنِ واژه ی جذبه..
دانیال دستم را در مشتش گرفت و فشرد. خیره به مشکِ پر آب، خواست دلم را به زبان آوردم (نمیشه یه جوری بریم تو حرم نه..؟؟ خیلی شلوغه..)
صدایش بلند شد ( من میبرمت.. اما این رسمش نبودا بانو..)
نفسم از شوق بند آمد. به سمتش برگشتم. امیرمهدیِ من بود. با لباسی نیمه نظامی و موهایی بهم ریخته..
اینجا چقدر زود آرزوها برآورده میشد..
اشک امان را بریده بود و او با لبخند نگاهم میکرد ( قشنگ دقمون دادی تا رسیدی.. )
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#به_استقبال_اربعین(۵):👇
⚫️اموالتان را بفروشید و بروید کربلا 👈🏻امام صادق (ع)فرمودند: اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حسین بن علی (ع) است، آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می جنگیدند و اموال خود را فروخته و به زيارت آن جناب می رفتند. پس مبادا در رفتنِ به زيارت آن جناب بی رغبت باشيد، زیرا خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان به شمار آورد.
📚کامل الزیارات، ص۸۷
🌷پیرمرد عراقی تعریف میکرد: در جریان
انتفاضه شیعیان عراق در سال1991 میلادی، عدهای از ماها را در کربلا دستگیر کردند و به بیابانی بردند و بر روی تپهای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین، داماد صدام و مأمور حمله به حرم امام حسین (ع) در آنجا بود، همه را روی ریگها نشاندند. کامل حسین جلو آمد ویک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شماها طرفدار امام حسین (ع) هستید یا طرفدار صدام حسین؟... کسی جواب نداد!... بار دوم گفت: هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند... کسی بلند نشد! ناگاه یک جوان ۱۶ ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست. او رفت در مقابل همه ایستاد. بار دیگر کامل حسین گفت: هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود. کسی جرأت نکرد بلند شود. کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان شانزده ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین!؟ جوانی دیگر بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین او را نیز به شهادت رساند. و بعد از آن هر چه گفت: کدام یک از شماها طرفدار امام حسین (ع) هستید؟ کسی جواب نداد. لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند. شب در خواب امام حسین (ع) را دیدم, که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان شانزده ساله را آوردند. حضرت فرمودند: کنار شهداء دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود: او را در ضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام میان این دو شهید تفاوت قائل شدند! لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم!؟... حضرت فرمودند: جوان اولی نمیدانست سرنوشتش چه میشود. ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد، لذا جزء شهداء دفن شد. ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد، گفتم: در ضریح دفنش نمایند
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبدالله》
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌷شیر سامرا: سفر زیارتی اربعین را هیچ وقت ترک نکنید..، شهید مدافع حرم مهدی نوروزی👈 همسرش در مورد توصیههای شهید نسبت به شرکت در پیاده روی اربعین میگوید: آقامهدی همیشه به بنده میگفت که سفر زیارتی امام حسین(ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن! حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع اربعین شهادت امام حسین (ع) خود را به کربلا برسان. حتی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدمات سفر کربلا را مهیا کن و این سفر را ترک نکن و این شاخصترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر اربعین به بنده میگفت.
#شهید_مهدی_نوروزی
#هر_زائر_اربعین_نایب_یک_شهید
#روضه_امام_سجاد
🍃یکی ازاصحاب خاصه حضرت سجاد(ع) درمدینه مجلسی روضه ای را فراهم می بیند و امام چهارم (ع) را دعوت می کند، روضه خوان ابیاتی می خواند وهمه شروع به گریه و زاری می کردند. درآخر مجلس روضه دیده اند امام چهارم نعلین ها(کفش)های شرکت کنندگان را با تحت حنک خود تمیز میکند و در پیش پای آنها جفت می فرمایند و در حق شان دعا می کنند. 📚البکاء لِلحسیـن ص۳۷۴
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴🏴
✨آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
🌿 در حدیث آمدهاست تمامی چشمهاروز قيامت
گريان است، به جز سه چشم:
🔹 چشمی که...
👈🏻نامحرم را ندیده باشد.
🔹چشمی که...
👈🏻 در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. « #سحرها از خواب برمیخیزد ، #نماز_شب می خواند ، و...چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست.
🔹 چشمی که...
👈🏻در دل شب، از ترس خدا گريه کند.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🏴🏴🏴🏴