⭕️ حدیث تکان دهنده درباره آخرالزمان
💖 نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
✔️ زمانی خواهد آمد که نگه داشتن دین مانند نگه داشتن گلولهی آتش در دست است.😯
يأتي على الناس زمان الصابر منهم على دينه كالقابض على الجمرة.
مستدرک، ج12، ص33
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
کتاب گناهان کبیره، جلد اول - صفحه 12
مفلس حقیقی
: رسول خدا صلّی اللّه به اصحاب خود فرمود: آیا می دانید مفلس کیست؟ گفتند: مفلس نزد ما کسی است که نه درهم دارد و نه مال و نه متاع. حضرت فرمود: «جز این نیست که مفلس از امت من، کسی است که با داشتن نماز و روزه و زکات و حج، می آید روز قیامت کسی که به او فحش داده و دیگری می آید که آن شخص مالش را خورده و دیگری می آید که خونش را ریخته و دیگری می آید که او را زده است. پس از حسنات آن شخص گرفته و به هریک از صاحبان حق باندازه حقشان داده می شود و اگر پیش از آنکه صاحبان حق به حق خود برسند، حسناتش تمام شود، از گناهان صاحبان حق برداشته می شود و بر او می اندازند، آنگاه او را بجهنم می افکنند» ١.
موارد حبس حقوق
بدهی
: دین مال کلی است که بر ذمه شخص برای دیگری، به سببی از اسباب ثابت شده. مانند قرض گرفتن که قرض گیرنده مبلغی را که گرفته بر ذمه اش ثابت است که در وجه طلبکار بپردازد. و مانند جنسی را که به معامله سلف (پیش فروش) فروخته که ذمه فروشنده به آن جنس مشغول است که سر موعد به مشتری بپردازد. و مانند ثمن (پول) در معاملۀ نسیه ای که جنس را گرفته باید پولش را به فروشنده بپردازد. یا مانند مال الاجاره که مستأجر به صاحب ملک مدیون است. و مهر زن که بر عهدۀ شوهر می باشد، و مانند نفقه زوجه دائمه، و انواع ضمانها که در کتب فقهی ذکر شده است. و فروعاتش بسیار است که به مناسبت بحث به بعضی از مسائل مهم آن اشاره می شود:
بدهی با مدت و بی مدت
: بدهی دو قسم است: حالی یعنی دینی که مدت ندارد یا اگر داشته باشد تمام شده است. و مؤجل یعنی بدهی مدت دار-در دین مدت دار، بستانکار حق مطالبۀ بدهی خود را پیش از تمام شدن مدت ندارد. بلی هرگاه شخص
پاورقی:
) -قال النبی صلّی اللّه علیه و آله لاصحابه أ تدرون من المفلس قالوا المفلس فینا من لا درهم و لا مال و لا متاع له قال ص ان المفلس من امتی من اتی یوم القیمة بصلاة و صیام و زکوة و حج و یأتی قد شتم هذا و اکل مال هذا و هتک دم هذا و ضرب هذا فیؤتی هذا من حسناته و هذا من حسناته فان فنیت حسناتة قبل ان یقضی ما علیه اخذ من خطایاه فطرحت علیه ثم یطرح فی النار (جلد ٣ بحار الانوار) .
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
#تاریخ_انبیاء_
#حضرت_داوود
زهد و پارسايي داوود (ع)
حضرت داود (ع) / زهد و پارسايي داوود (ع)
با اين كه داوود - عليه السلام - داراي حكومت و امكانات وسيع بود، همواره به طور ساده ميزيست، و حريم پارسايي را رعايت ميكرد، حضرت علي - عليه السلام - در يكي از خطبههايش از پارسايي داوود - عليه السلام - ياد كرده و ميفرمايد: «او صاحب صداي خوش، و خواننده بهشت است، با دست خود زنبيلهايي از ليف خرما ميبافت و به همنشينانش ميفرمود: كداميك از شما در فروش اين زنبيلها مرا كمك ميكند؟ او از پول آن زنبيلها نان جوين تهيه ميكرد و ميخورد.»
زره بافي حضرت داوود - عليه السلام -
امام صادق - عليه السلام - فرمود: خداوند به حضرت داوود - عليه السلام - وحي كرد:
«نِعْمَ الْعَبْدُ اَنْتَ اِلّا اَنّكَ تأكُلُ مِنْ بيتِ المالِ؛ تو نيكو بندهاي هستي، جز اين كه هزينه زندگي خود را از بيت المال تأمين ميكني.»
حضرت داوود - عليه السلام - چهل روز گريه كرد، و از خداوند خواست كه وسيلهاي براي او فراهم سازد كه از بيت المال مصرف نكند، خداوند آهن را بر او نرم كرد، او هر روز با آهن يك زره ميساخت و آن را ميفروخت، به طوري كه در سال 360 زره بافت، و از بيت المال بينياز گرديد.»
❤️#داستانهای_قرآنی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
شهادت ام البنین مادر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام تسلیت
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
خنده حلال 😃😃
روحانی و ظریف و عراقچی در هواپیمای دولت نشسته بودند و به سفر استانی میرفتند.
روحانی میگوید: «بیایید یک تراول چک 100 هزار تومانی را از این بالا به پایین بیندازیم تا یکی پیدایش کند و خوشحال شود.»
ظریف پیشنهاد میکند که دو تراول 50 هزار تومانی از پنجره بیرون بیندازند تا دو نفر خوشحال شوند.
اما عراقچی مخالفت میکند و با هیجان میگوید:
«بهتر است 100 قطعه اسکناس هزار تومانی بیرون بریزیم تا 100 نفر خوشحال شوند».
در همین لحظه خلبان از داخل کابین فریاد میزند:
«اگر همین حالا این بحث مسخره را تمام نکنید، هر سه نفرتان را پایین میاندازم تا 80 میلیون نفر خوشحال شوند.»
😂😂😂
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
نظام تقديم 80.mp3
8.19M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هفتم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
دوستانی که نمیتونند طاقت بیارند لطفا این فایل رو گوش نکنند...
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
از تمام دوستانی که به کانال خودشون لطف دارن و با لطف خودشون برای بهتر شدن کانال به ما دلگرمی میدهند صمیمانه سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹
@kamali220
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مجلس اراده کنه، پوست رئیس جمهور رو میکنه
♦️البته نه این مجلس که بی خیال و وکیل الدوله هست. فقط ۱۵ روز مانده است تا انتخابات مجلس.
#درست_انتخاب_کنیم
#استاد_رائفی_پور
#مجلس_انقلابی
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
#ڪـــــلامشهـــــید
شهــید ابراهیــم همـت:
🌼همیــشه باید مشغــول یڪ ڪلمه
باشیـــم و آن #عشــــــــــق است!
اگر عاشقانه با ڪار پیش بیایی به
طور قطـــع بریدن و عمل زدگـی و
خستگـی برایت مفـــهومی پــــیدا
نمیــڪند.
#شهدایی
🆔 @hedye110
نظام تقديم 79.mp3
4.72M
❤️ #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه ششم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی بر طبق کسانی که خاطره مرگ را تجربه کرده اند
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
دوستانی که نمیتونند طاقت بیارند لطفا این فایل رو گوش نکنند...
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
❣کمال بندگی❣
❤️ #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ 🔇 جلسه ششم صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆 کتابی بر طبق کسانی که خاطره
سلام دوستان عزیزم با عرض پوزش به اشتباه به جای جلسه ی ششم جلسه هفتم برسی کتاب آن سوی مرگ رو گذاشته بودم که توفیق اجباری برای شما عزیزان شد که امروز هم جلسه ی ششم و هم هفتم رو گوش کنید🌹🌹🌹🌹
@kamali220
#کتاب_هفت_شهر_عشق
#قسمت_صد_بیست_یک
اكنون ابن زياد پشيمان است كه چرا با زينب سخن گفته است تا اين گونه خوار و حقير شود.
چه كسى باور مى كرد كه ابن زياد اين گونه شكست بخورد. او خيال مى كرد با زنى مصيبت زده روبرو شده است كه كارى جز گريه و زارى نمى تواند بكند.
در اين هنگام امام سجّاد(ع) را در حالى كه زنجير به دست و پايش بسته اند، وارد مجلس مى كنند.
ابن زياد تعجّب مى كند. رو به نيروهاى خود مى كند و مى پرسد: "چگونه شده كه از نسل حسين، اين جوان باقى مانده است؟".
عمرسعد مى گويد كه او بيمارى سختى دارد و به زودى از شدّت بيمارى مى ميرد. امام سجّاد(ع) را با آن حالت در مقابل ابن زياد نگاه مى دارند. ابن زياد از نام او سؤال مى كند، به او مى گويند كه اسم اين جوان على است.
او خطاب به امام سجّاد(ع) مى گويد:
ــ مگر خدا، على، پسر حسين را در كربلا نكشت؟
ــ من برادرى به نام على داشتم كه خدا او را نكشت، بلكه مردم او را كشتند.
ابن زياد مى خواهد كشته شدن على اكبر را به خدا نسبت بدهد. او سپاهى را كه به كربلا اعزام كرده بود به نام سپاه خدا نام نهاده و اين گونه تبليغات كرده بود كه رضايت خدا در اين است كه حسين و يارانش كشته شوند تا اسلام باقى بماند. ولى امام سجّاد(ع) با شجاعت تمام در مقابل اين سخن ابن زياد موضع مى گيرد و واقعيّت را روشن مى سازد كه اين مردم بودند كه حسينو يارانش را شهيد كردند.
جواب امام سجّاد(ع) كوتاه ولى بسيار دندان شكن است. ابن زياد عصبانى مى شود و بار ديگر خون در رگش به جوش مى آيد و فرياد مى زند: "چگونه جرأت مى كنى روى حرف من حرف بزنى".
در همين حالت دستور قتل امام سجّاد(ع) را مى دهد. او مى خواهد از نسل حسين، هيچ كس در دنيا باقى نماند. ناگهان شير زن تاريخ، زينب(س) برمى خيزد و به سرعت امام سجّاد(ع) را در آغوش مى كشد و فرياد مى زند: "اگر مى خواهى پسر برادرم را بكشى بايد اوّل مرا بكشى. آيا خون هاى زيادى كه از ما ريخته اى برايت بس نيست؟".
صداى گريه و ناله از همه جاى قصر بلند مى شود. امام سجّاد(ع) به زينب(س)مى گويد: "عمه جان، اجازه بده تا جواب او را بدهم".
آن گاه مى گويد: "آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ مگر نمى دانى كه شهادت براى ما افتخار است".
نگاه كن! چگونه عمّه تنها يادگار برادر خود را در آغوش گرفته است. ابن زياد نگاهى به اطراف مى كند و درمى يابد كه كشتن زينب(س) و امام سجّاد(ع) ممكن است براى حكومت او بسيار گران تمام شود، زيرا مردم كوفه آتشى زير خاكستر دارند وممكن است آشوبى بر پا كنند.
از طرف ديگر، ابن زياد گمان مى كند كه امام سجّاد(ع) چند روز ديگر به خاطر اين بيمارى از دنيا خواهد رفت. براى همين، از كشتن امام منصرف مى شود.
❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
💞 زنان خیلی حساس اند .
💞 خیلی ظریف اند .
💞 با کمترین بی توجهی ، می شکنند .
💞 زنان چون درختی هستند
💞 که تشنه محبت و توجه شما هستند
💞 خودت را نبین
👈 که خشن ، پر قدرت و با صلابتی
💞 زنی را ببین ؛
💞 که در اثر کمبود عشق و محبت ،
👈 مثل شیشه ، می شکند .
👈 و مثل گل ، زود پر پر می شود .
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
🌹امیرالمومنین حضرت علی (ع):
چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند:
👌مال برای خرج کردن در
احتياجات زندگی نه برای نگهداری
👌علم برای عمل کردن به آن
نه جدال و کشمکش و بحث
👌 انسان برای بندگی و اطاعت
از خدا نه خوشگذرانی و معصيت
👌دنيا برای جمع آوری توشه آخرت
نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا
📙منبع: نصايح صفحه ۱۷۹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
••••
" [ تـــو ] "
{ هزار سال است منتظرے
و من هنوز جای سرباز ؛
سربارت بوده ام ...!
کسر همین یک نقطه،
تعادل دنیا را به هم میریزد ...}
#اللهمعجللولیڪالفرج ❥
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن سنگ پای قزوین بعد از دیدن این صحبتها گفته حاجی! من جلوی تو پشمک حاج عبدالله هم نیستم!😅😂
#انتخابات
#درست_انتخاب_کنیم
#روحانی
😅 #کانال_کمال_بندگی
@hedye110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
🎯هشداری از #علامه_حسن_زاده
🙈حرکت می کنید اما اثر ندارد، بعد از 60 سال به کجا رسیدید⁉️
#خودسازی
#خودشناسی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#قراره_عاشقی
آقا به کرامت شما چشم به راهیم
سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز
میگفت: غم نسترنای ضامن آهو
ماییم و دل زار و همان پنجره سبز
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
🔴کمیاب تر از #گوگرد_سرخ در آخرالزمان
✨رسول الله صلى الله عليه و آله:
هر گاه ديديد كه قرآن ها، جامه اى زيبا بر تن كرده اند و مساجد، زينت يافته اند و مناره ها، قد برافراشته اند و قرآن، با ساز و آواز خوانده مى شود و مسجدها، گذرگاه قرار گرفته اند،
#مؤمن در آن روزگار، از گوگرد سرخ، كمياب تر خواهد بود.
آرى مساجدشان آذين بندى و جسمشان پاكيزه ؛ ليكن دل هايشان از مُردار، بدبوتر است.
📙روضة الواعظين، ص۳۷۰
💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
4_270538606995571405.mp3
1.22M
#دعای_عهد
آغاز روز با دعای عهد👆
التماس دعا
🙏🙏🙏🙏🙏
https://eitaa.com/hebye110
الحق که خدای
ادبت امّ بنیـن است
حـق خیـر دهـد
والدهی محترمت را
"وفات حضرت ام البنين(س) تسليت باد"
#السلام_علیک_یا_ابوالفضل _العباس
#السلام_علیک_یا_ام_البنین
#شهادت
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 صدمین صلوات...
☑️ خاطرۀ شنیدنی سردار #باقرزاده از نذر صدصلوات برای حضرت #ام_البنین جهت رهایی یکی از نیروهای تفحص که به وسیله اشرار در عراق به اسارت درآمده بود
🏴وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " علی محمد قربانی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " #مجید_محمدی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " #عباس_کردانی " گرامی باد
#صلوات
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۱۹ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " صالح صالحی " گرامی باد
#صلوات
#پوستر_اختصاصی
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق
#قسمت_صد_بیست_دو
ابن زياد دستور مى دهد تا اسيران را كنار مسجد كوفه زندانى كنند و شب و روز عدّه اى نگهبانى دهند تا مبادا كسى براى آزاد سازى آنها اقدامى كند. سپس نامه اى براى يزيد مى فرستد تا به او خبر بدهد كه حسين كشته شده است و زنان و كودكانش اسير شده اند.534
او بايد چند روز منتظر باشد، تا دستور بعدى يزيد برسد. آيا يزيد به كشتن اسيران فرمان خواهد داد، يا آنكه آنها را به شام خواهد طلبيد.
چند روزى است كه اسيران وارد كوفه شده اند و در زندان به سر مى برند. شهر تقريباً آرام است. احساسات مردم ديگر خاموش شده است و اكنون وقت آن است كه ابن زياد همه مردم كوفه را جمع كند و پيروزى خود را به رخ آنها بكشد. او دستور مى دهد تا همه مردم براى شنيدن سخنان مهم او در مسجد جمع شوند.
مسجد پر از جمعيّت مى شود. كسانى كه براى رسيدن به پول به كربلا رفته بودند، خوشحال اند، چرا كه امروز ابن زياد جايزه ها و سكّه هاى طلا را تقسيم خواهد كرد. آرى! امروز، روز جشن و سرور و شادمانى است. امروز، روز پول است، همان سكّه هاى طلايى كه مردم را به كشتن حسين تشويق كرد.
ابن زياد وارد مسجد مى شود و به منبر مى رود و آن گاه دستى به ريش خود مى كشد و سينه خود را صاف مى كند و چنين سخن مى گويد: "سپاس خدايى را كه حقيقت را آشكار ساخت و يزيد را بر دشمنانش پيروز گرداند. ستايش خدايى را كه حسينِ دروغگو را نابود كرد".
ناگهان فريادى در مسجد مى پيچد: "تو و پدرت دروغگو هستيد! آيا فرزند پيامبر را مى كشى و بر بالاى منبر مى نشينى و شكر خدا مى كنى؟".
خدايا! اين كيست كه چنين جسورانه سخن مى گويد؟
چشم ها مبهوت و خيره به سوى صدا برمى گردد. پيرمردى نابينا كنار يكى از ستون هاى مسجد ايستاده است و بى پروا سخن مى گويد. آيا او را مى شناسى؟
او ابن عفيف است. سرباز حضرت على(ع)، همان كه در جنگ جَمَل در ركاب على(ع) شمشير مى زد، تا آنجا كه تير به چشم راستش خورد و در جنگ صفيّن هم چشم ديگرش را تقديم راه مولايش كرد.
او نابيناست و به همين دليل نتوانسته به كربلا برود و جانش را فداى امام حسين(ع)كند. او در اين ايّام پيرى، هر روز به مسجد كوفه مى آيد و مشغول عبادت مى شود. امروز هم او در اين مسجد مشغول نماز بود كه ناگهان با سيل جمعيّت روبرو شد و ديگر نتوانست از مسجد بيرون برود، امّا بى باكى اش به او اجازه نمى دهد كه بشنود كه به مولايش حسين(ع) اين گونه بى حرمتى مى شود.
ابن زياد فرياد مى زند:
ــ چه كسى بود كه سخن گفت، اين گستاخ بى پروا كه بود؟
ــ من بودم، اى دشمن خدا! فرزند رسول خدا را مى كشى و گمان دارى كه مسلمانى!
آن گاه روى خود را به سوى مردم كوفه مى كند كه مسجد را پر كرده اند: "چرا انتقام حسين را از اين بى دين نمى گيريد؟".
ابن زياد بر روى منبر مى ايستد. او چقدر عصبانى و غضبناك شده است. خون در رگ هاى گردن او مى جوشد و فرياد مى زند: "دستگيرش كنيد".
بعد از سخنان ابن عفيف مردم بيدار شده اند. ابن عفيف مردم را به يارى خود فرا مى خواند.
ناگهان، هفتصد نفر پير و جوان از جا برمى خيزند و دور ابن عفيف را مى گيرند، آرى! ابن عفيف شيخ قبيله اَزْد است، آنها جان خويش را فداى او خواهند نمود.
مأموران ابن زياد نمى توانند جلو بيايند. هفتصد نفر، دور ابن عفيف حلقه زده اند و او را به سوى خانه اش مى برند. بدين ترتيب، مجلس شادمانى ابن زياد به هم مى خورد و آبروى او مى ريزد و او شكست خورده و تحقير شده و البته بسيار خشمگين، به قصر برمى گردد.
او فرماندهان خود را فرا مى خواند و به آنها مى گويد: "بايد هر طورى كه شده صداى ابن عفيف را خاموش كنيد، به سوى خانه اش هجوم ببريد و او را نزد من بياوريد".
سواران به سوى خانه ابن عفيف حركت مى كنند. جوانان قبيله اَزْد دور خانه او با شمشير ايستاده اند. جنگ سختى در مى گيرد، خون است و شمشير و بدن هايى كه بر روى زمين مى افتد. ياران ابن عفيف قسم خورده اند تا زنده اند، نگذارند آسيبى به ابن عفيف برسد.
سربازان ابن زياد بسيارى از ياران ابن عفيف را مى كشند تا به خانه او مى رسند. آن گاه درِ خانه را مى شكنند و وارد خانه اش مى شوند.
دختر ابن عفيف آمدن سربازان را به پدر خبر مى دهد. ابن عفيف شمشير به دست مى گيرد:
ــ دخترم، نترس، صبور باش و استوار!
اكنون ابن عفيف به ياد روزگار جوانى خويش مى افتد كه در ركاب حضرت على(ع) شمشير مى زد. پس بار ديگر رَجَز مى خواند: "من آن كسى هستم كه در جنگ ها چه شجاعانى را به خاك و خون كشيده ام".
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110