✅روزی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی(ره) را برای صرف شام دعوت می کنند.
اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند.
آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد و هیچ گونه بحثی صورت نگیرد، آنها نیز می پذیرند.
پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود، می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت :
قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد!
اما باز آنها گفتند :
پس قرار بر این شد که از آن جایی که تمام حضّار در جلسه، حافظ حدیث بودند برای متبرک شدن جلسه، هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد.
آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید.
علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید.
همه قبول کردند.
سپس علامه امینی فرمود :
📋قال رسول الله(ص) : مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) فرموه است : هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.(۱)
سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تایید کردند.
سپس گفت :
حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم!
بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهراء(س) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت؟!!
اگر می شناخت، امام زمان فاطمه(س) چه کسی بود؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند :
اگر بگوییم نمی شناخت، پس باید بگوییم که فاطمه(س) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد؟!!
و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده؟
در حالی که بخاری (از سرشناس ترین علمای اهل سنت) گفته :
📋《فَاطِمَةُ(س) مَاتَت وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیهِمَا》
♦️فاطمه(س) در حالی از دنیا رفت که از ابوبکر و عمر غضبناک بود.(۲)
و چون حضار مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (ع) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۴۶
۲)صحیح بخاری، ج۶، ص۱۴۵
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
🌷پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
برترین مقام در پیشگاه خدا در روز قیامت برای کسی است که بیش از همه برای ارشاد و خیر خواهی مردم گام بردارد.
📗كافى ج۲ ص۲۰۸
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
نظام تقديم 99.mp3
7.38M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه بیست و ششم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی #بسیار_جالب 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند
#حجت_الاسلام_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم ) با بیان زیبا و رسای خود آن را بیان کرده
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
دوستانی که نمیتونند طاقت بیارند لطفا این فایل رو گوش نکنند...
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
کمال بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
💠افزایش نعمت ها
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
💧حضرت عیسی(ع) روزی در سیر و سیاحت خود، مردی نابینا را دید که علاوه بر کوری، به بیماری جذام و برص مبتلاست و بدنش از دو طرف فلج است و زمین گیر می باشد و در عین حال مکرّر می گوید: خدا را شکر که مرا از بسیاری از بیماری ها حفظ نموده.
💧عیسی(ع) به او گفت:
«تو به کدام بلا گرفتار نیستی که چنین شکر می کنی؟»
💧نابینا گفت: من از آن کس که مانند من معرفت به خدا ندارد، بهترم. از این رو شاکر خدا هستم.
💧حضرت عیسی(ع) فرمود: «راست گفتی. دست خود را به من بده!»
💧او دستش را به عیسی (ع) داد. ناگهان به اعجاز عیسی(ع) از همه بیماری ها آزاد شد و زیباترین شکل را پیدا کرد و از آن پس رفیق عیسی (ع) بود.
💧آری. شکر نعمت، نعمتت افزون کند...
📚 #مجموعه_کشکول
📗 #سیره_نیکان
#اخلاق_اسلامی
💐💐💐💐🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#حدیث✨
✍امام کاظم (ع) فرمودند :
آنچه باعث از بين رفتن دين ميشود ترک ما و فاصله گرفتن از ماست، به راستي که بدبختترين بدبخت از شما، کسي است که به آنچه از ما خبر ميدهد، در باطن خود، تکذيب نمايد، (يعني:) ما را در صورت ظاهر تصديق مينمايد، ولي در باطن خودش ما را تکذيب مينمايد.
📚اختصاص شیخ مفید۸۸
القطره مناقب امام کاظم (ع)
🌹🌹 #کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
دل ویرانه عمارت کردن
خوشتر از کاخ برافراختن است
#پروین_اعتصامی
─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─
🆔 @hedye110
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
آقاجون یک نگاه ساده تو
میشه پایانی رو دل واپسیها
تو یه احساس بیپایان و امنی
پناهی تو هجوم بیکسیها
🔰دوستانتان را مهمان کنید
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#امانت
امانت دارى ام سلمه
موقعى كه على عليه السلام تصميم گرفت كه به عراق براى اقامت برود، نامه ها وصيتنامه خود را به (ام سلمه ) سپرد، و هنگامى كه امام حسن عليه السلام به مدينه برگشت آنها را به وى برگردانيد.
وقتى كه امام حسين عليه السلام عازم عراق شد، نامه و وصيت خود را به ام سلمه سپرد و فرمود: هر گاه بزرگترين فرزندم آمد و اينها را مطالبه كرد به او بده . پس از شهادت امام حسين عليه السلام امام سجاد به مدينه بازگشت و سپرده ها را به وى برگردانيد.
(عمر پسر ام سلمه ) مى گويد: مادرم گفت : روزى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام به خانه من تشريف آورد و پوست گوسفندى طلب كرد؛ در پوست مطالبى نوشت و به من داد و فرمود: هر كه با اين نشانه ها از تو اين امانت را طلب كرد به وى بسپار.
روزگارى گذشت و پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رحلت كردند تا زمان خلافت اميرالمؤ منين كسى طلب اين امانت را نكرد، تا روزى كه مردم با على عليه السلام بيعت كردند.
من (پسر ام سلمه ) در ميان جمعيت روز بيعت نشستم پس از آنكه على عليه السلام از منبر فرود آمد مرا ديد و فرمود: برو از مادرت اجازه بگير، مى خواهم او را ملاقات كنم من نزد مادرم رفتم و جريان را گفتم مادرم گفت : منتظر چنين روزى بودم .امام وارد شد و فرمود: ام سلمه آن امانت را با اين نشانه ها به من بده . مادرم برخاست از ميان صندوقى ، صندوق كوچكى بيرون آورد و آن امانت را به وى سپرد، سپس به من گفت : فرزندم دست از على عليه السلام بر مدار كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله امامى جز او سراغ ندارم .
💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
#آمال
شيره فروش و حجاج
روزى (حجاج بن يوسف ثقفى ) خونخوار (و وزير عبدالملك بن مروان خليفه عباسى ) در بازار گردشى مى كرد. شير فروشى را مشاهده كرد كه با خود صحبت مى كند. به گوشه اى ايستاد و به گفته هايش گوش داد كه مى گفت :
اين شير را مى فروشم ، در آمدش فلان مقدار خواهد شد. استفاده آن را با در آمدهاى آينده روى هم مى گذارم تا به قيمت گوسفندى برسد، يك ميش تهيه مى كنم هم از شيرش بهره مى برم و بقيه در آمد آن سرمايه تازه اى مى شود بعد از چند سال سرمايه دارى خواهم شد و گاو و گوسفند و ملك خواهم داشت .
آنگاه (دختر حجاج بن يوسف ) را خواستگارى مى كنم ، پس از ازدواج با او شخص با اهميتى مى شوم . اگر روزى دختر حجاج از اطاعتم سرپيچى كند با همين لگد چنان مى زنم كه دنده هايش خورد شود؛ همين كه پايش را بلند كرد به ظرف شير خورد و همه آن به زمين ريخت .
حجاج جلو آمد و به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازيانه بر بدنش بزنند.
شير فروش پرسيد: براى چه مرا بى تقصير مى زنيد؟! حجاج گفت : مگر نگفتى اگر دختر مرا مى گرفتى چنان لگد مى زدى كه پهلويش بشكند، اينك به كيفر آن لگد بايد صد تازيانه بخورى .
💞💞💞💞💞💞🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
مولانا
🆔 #کانال_کمال_بندگی
@hedye110