eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
اسكندر و ديو هنگامى كه (اسكندر)، به عنوان فرماندار كل يونان انتخاب شد، از همه طبقات براى تبريك نزد او آمدند، اما (ديوژن ) حكيم معرف نزد او نيامد. اسكندر خودش به ديدار او رفت ؛ و شعار ديوژن قناعت و استغناء و آزادمنشى و قطع و استغناء و آزاد منشى و قطع طمع از مردم بود. او در برابر آفتاب دراز كشيده بود، وقتى احساس كرد كه افراد فراوانى ، به طرف او مى آيند كمى برخاست و چشمان خود را به اسكندر كه با جلال و شكوه پيش مى آمد خيره كرد، ولى هيچ فرقى ميان اسكندر و يك مرد عادى كه به سراغ او مى آمد نگذاشت ، و شعار بى نيازى و بى اعتنايى را همچنان حفظ كرد. اسكندر به او سلام كرد و گفت : اگر از من تقاضايى دارى بگو! ديوژن گفت : يك تقاضا بيشتر ندارم . من دارم از آفتاب استفاده مى كنم و تو اكنون جلو آفتاب را گرفته اى ، كمى آن طرف تر بايست ! اين سخن در نظر همراهان اسكندر خيلى ابلهانه آمد و با خود گفتند: عجب مرد ابلهى است كه از چنين فرصتى استفاده نمى كند! اما اسكندر كه خود را در برابر مناعت طبع و استغناى نفس ديوژن حقير ديد، سخت در انديشه فرو رفت . پس از آن كه به راه افتاد. به همراهان خود كه حكيم را مسخره مى كردند گفت : به راستى اگر اسكندر نبودم ، دلم مى خواست ديوژن باشم . 🌺🌺🌺🍃🍃 @hedye110
همه ی اینها حرف های تکراری ست... بارها نوشته ایم... بارها درجاهای مختلف خوانده ایم... چقدر در گوشمان اینها را گفته اند... خسته شده ام از این همه تکرار... تکرار حرف هایی که باید عمل شوند، ولی جایشان می شود؛همان پشت گوش... 🌺🌺🌺🍃🍃🍃 @hedye110
من_چقدر_محتاجم... محتاج یک نگاه... محتاج یک تلنگر ناب... محتاج یک عشق واقعی... عشق به حضرت عشق... خدایا.... از این تکرارها به تو پناه می برم... 🌺🌺🍃🍃 @hedye110
پست هایم را که مرور میکنم... آنجاست که می فهمم... چقدرعقب هستم... خودم از حرف هایم... خدایا ما را به کاروان عشق ملحق کن... آمین.. 🌺🌺🍃🍃 @hedye110
نماز با عجله برای کار؟! هرگاه در نمازت عجله کردی  و خواستی زود آن را به پایان برسانی بیاد بیاور  همه آنچه که میخواهی بعد از نماز به آنها برسی  و همه آنچه که میترسی از دست بدهی ; به دست آن ذاتی است که در مقابلش ایستاده ای به یاد نمازهای عارفانه و عاشقانه شهدا محتاج دعاهای خیرتان در  لحظات ناب عبودیت و بندگی 🌺🌺🍃🍃 @hedye110
درخواستی.attheme
46.3K
درخواستی تم حضرت آقا 🆔 @aksneveshteheitaa
خدایا مرا پیرو او(پیامبر)گردان تا به جایی که در روز قیامت تو را در حالی دیدار کنم که از من خشنود باشی و گناهانم را نادیده گیری.سلام علیکم.صبح شما بخیر🌳🌳🌳🌳
فرازی از صلوات شعبانیه
خدایا درود فرست بر محمد ص وآلش درود بسیاری که موجب خوشنودی ایشان گردد. 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆فرازی از صلوات شعبانیه امام سجادع.
شب چهارشنبه بود، فرعون در قصر خويش خوابيده بود. نسيم خنكى از رود نيل مىوزيد. آسمان، ابرى و تيره شد، گويا رعد و برقى در راه بود. فرعون در خواب ديد كه آتشى از سوى سرزمين فلسطين به مصر آمد. اين آتش وارد قصر شد و همه جا را سوزاند و ويران كرد. صداى رعد و برق در همه جا پيچيد، فرعون از خواب پريد. او خيلى ترسيده بود. وقتى صبح شد فرعون دستور داد تا همه كسانى كه تعبيرِ خواب مى كردند به قصر بيايند. فرعون خواب خود را براى آنها تعريف كرد. تعبير خواب براى همه روشن بود; امّا كسى جرأت نداشت آن را بگويد. همه به هم نگاه مى كردند. سرانجام يكى از آنها نزديك فرعون رفت. فرعون با تندى به او نگاه كرد فرياد زد: ــ تعبير خواب من چيست؟ ــ قبله عالم! خواب شما از آينده اى پريشان خبر مى دهد، آيا شما ناراحت نمى شويد آن را بگويم؟ ــ زود بگو بدانم از خواب من چه مى فهمى؟ ــ به زودى در قوم بنى اسرائيل (كه در مصر زندگى مى كنند) پسرى به دنيا مى آيد كه تاج و تخت شما را نابود مى كند. سكوت همه جا را فرا گرفت. عرق سردى بر پيشانى فرعون نشست. او به فكر چاره بود. جلسه مهمّى در روز چهارشنبه تشكيل شد، بزرگان مصر در اين جلسه حضور پيدا كردند. همه در مورد اين موضوع نظر دادند. سرانجام اين بخشنامه در دو بند صادر شد: الف . همه نوزادان پسر كه قبلاً به دنيا آمده اند به قتل برسند. ب . شكم هاى زنان حامله پاره شده و نوزاد آنها اگر پسر باشد، كشته شود. مأموران حكومتى به خانه هاى بنى اسرائيل ريختند و با بى رحمى زياد دستور فرعون را اجرا نمودند. چه خون هايى كه بر روى زمين ريخته شد! باور كردن آن سخت است كه در آن هنگام، هفتاد هزار نوزاد پسر كشته شدند. خداوند به بنى اسرائيل وعده داده بود كه به زودى موسى(ع)ظهور مى كند و آنها را از ظلم و ستم فرعون نجات مى دهد; امّا آنها از همه جا نااميد شدند، فكر مى كردند كه موسى(ع) هم كشته شده است. ولى وعده خدا هيچ وقت تخلّف ندارد. خدا براى تولّد موسى(ع) برنامه ويژه اى داشت. شايد شنيده باشى كه نام مادرِ موسى(ع)، "يوكابد" بود. يوكابد تا آن شبى كه موسى(ع) را به دنيا آورد خودش هم از حامله بودنش خبر نداشت!! تعجّب نكن! آن خدايى كه عيسى(ع) را بدون پدر آفريد، مى تواند كارى كند كه يوكابد هم متوجّه حامله بودن خودش نشود، خدا بر هر كارى تواناست! سرانجام موسى(ع) به دنيا آمد و فقط سه نفر از تولّد او با خبر شدند: پدر، مادر و خواهرش. 🌷🌷🌷🌷🍀🍀🍀🍀🍀 🌹🌹 https://eitaa.com/hedye110 @hedye110۰
طنز خنده @hedye110
على عليه السلام برادر پيامبر صلى الله عليه و آله يكى از كارها بسيار مهمى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از پنج يا هشت ماه به مدينه آمدند انجام دادند آن بود كه عقد برادرى ميان مهاجر و انصار منعقد كردند. (عبدالله بن عباس ) گفت : چون آيه (انما المؤ منون اخوة : همانا مؤ منان با يكديگر برادرند.) نازل شد رسول خدا بين جميع مسلمانان برادرى را به عنوان يك اصل برقرار كردند، و هر دو نفر را با يكديگر برادر نمودند. ابابكر را با عمر، عثمان را با عبدالرحمان و... برادر نمودند، به مقدار مقام و مرتبه و تناسب افراد بين آنها برادرى را تعيين كردند. (اميرالمؤ منين عليه السلام بر روى خاك دراز كشيده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند نزدش و فرمودند: يا ابا تراب بپاخيز، كه ترا با كسى برادرى ندارم والله كه ترا براى خود ذخيره كردم. ❤️❤️🍃🍃🍃 @hedye110