eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن در کوچه ها دیده چه چیزی را نمیدانم، ولی هی می پرد از خواب و میگوید: نزن نامرد. @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
سلام الله ⇦ قسمـــ③ـــمت↫حبیــــبه ۞ حبيبه، يعنى زنى محبوب و دوست داشتنى، زنى كه او را دوست داشته باشند.«حبيبة حبيب اللَّه »، يعنى پيامبر صلوات الله علیها كه حبيب خداوند است، فاطمه ى زهرا سلام الله علیها را دوست مى دارد. ۞ امام صادق عليه السلام فرمودند: ... @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
کوچه به غمِ بِنتِ نبی حاکی شد هتاکی شد و چادر او خاکی شد از بس که عدوی بی حیا سنگین زد سیلی به روی فاطمه حکاکی شد @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
س ⇦ قسمـــ③ـــمت↫حبیــــبه ۞ حبيبه، يعنى زنى محبوب و دوست داشتنى، زنى كه او را دوست داشته باشند.«حبيبة حبيب اللَّه »، يعنى پيامبر صلوات الله علیها كه حبيب خداوند است، فاطمه ى زهرا سلام الله علیها را دوست مى دارد. ۞ امام صادق عليه السلام فرمودند: ... @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت ای کاش مدینه در و دیوار نداشت فریاد دل محسن زهــرا این بود ای کاش در سوخته مسمار نداشت @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
به نگاهِ مادرانه ... هوسی مُدام دارم ... همه یِ وجود خود را ز مدینه وام دارم برو ای نسیمِ رحمت، سفری به کویِ زهرا و بگو که من از اینجا به شما سلام دارم @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
"باز این چه شورش است" که در خانه ی علیست؟ این سوز گریه های غریبانه ی علیست "کای مونس شکسته دلان حال ما ببین" در آتش اینکه سوخته پروانه ی علیست "آن در که جبرئیل امین بود خادمش" آتش گرفته قاتل ریحانه ی علیست "خورشید آسمان و زمین" کنج بستر است این خانه بعد فاطمه ویرانه ی علیست خاتون خانه ای که در آن سوخت خانمش از این به بعد، دختر دردانه ی علیست حیدر چرا به شانه ی دیوار سر نهد؟ "سرهای قدسیان همه بر" شانه ی علیست باز این چه نوحه و چه عزا و چه شیون است؟ این جان حیدر است که در حال رفتن است دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست؟ در را که دید فاتح خیبر، زمین نشست جان علی! تو گوشه ی بستر چه می کنی؟ پر می زنی و با دل حیدر چه می کنی؟! ای پاسخ سلام بدون جواب من چادر به چهره ات نکش ای آفتاب من از کار من همیشه گره باز کرده ای تنها تو در به روی علی باز کرده ای هی زل نزن به این در و دیوار رو به رو یا گریه کن سبک بشوی یا سخن بگو باشد قبول همسفر من! برو ولی... از حق خود گذشته ام اصلا، برو ولی... احساس های دخترمان پس چه می شود؟ تکلیف آن قرار مقدس چه می شود؟ زهرا قرار بود، سپر من شوم نه تو! مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو! حرف از فراق بین تو و من نبود که! اصلا قرار زود پریدن نبود که! آتش گرفت بال تو و من گداختم بانو سه ماه با غم و اشک تو ساختم دیگر بخند تشنه ی قدری تبسمم تابوت هم بخواهی اگر، چشم خانمم آن روز روی قلب علی خورد میخ در بدجور آبروی مرا برد میخ در آن ذوالفقار خیبر و خندق شکسته بود بانو حلال کن که علی دست بسته بود با ضربه ی لگد شده همدست میخ در کار تو را به فضه کشاندست میخ در ای چاه، بعد فاطمه با اشک من بجوش دیوار، در عزای جوانم سیه بپوش ای آسمان به ناله ی شبهای من بساز آه ای زمین تو با تن زهرای من بساز @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄