eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 ✍نقش تاثیر گذار تو برای چیست ؟ *⃣ به ما فهماند که برای دفاع از ولایت👇 ✅اگر مثل ، قدرت تبیین و اقناع سازی و رفع شبهات را نداری ✅اگر مثل فرمانده سپاه نیستی و امکان حضور در عرصه ی نبرد در برابر دشمنان را نداری ✅اگر همچون توان یا امکان مدیریت در حکومت اسلامی را نداری ✅ اگر همچون فریاد مطالبه و عدالت خواهی از خواصِ بی خواصِ جامعه را سر نمیدهی و گریبانِ مسئولین جامعه را در کوتاهی هاشان نمیگیری ✅میتوانی مثل باشی در بین مردم ، خرما فروش یا نقاش و یا بنا و بقال و کارگر و کارمند و هنرمند و ... 💪 پای امام خود بایستی ، بی تفاوت نباشی و در جامعه و تاریخ اثرگذار باشی 🌗 امشب متفکرانه بسنج از کدام نوع یارِ هستی؟؟؟ 🌷🌻🌷🌻🌷🌻 @hedye110
👌 تلنگُر عليه السّلام فرمودند : روزی در كوفه از بازار آهنگران عبور می کرد . چشمش به جوانى افتاد که غش کرده بود و مردم دور او را گرفته‌ بودند . به سلمان گفتند : اى بنده ی خدا ! اين جوان بیماری دارد ؛ چه خوب است دعایی ، ذکری در گوش او بخوانى. سلمان به او نزديك شد ، تا چشم جوان به او افتاد به هوش آمد و گفت : ای بنده ی خدا ! من و کسالتی را که مردم می گویند ندارم ؛ بلکه سبب حال من این بود که از بازار آهنگران عبور می کردم و ديدم این پتك های آهنین را فرود آورده و بر آهن ها می کوبند . با دیدن این صحنه ياد سخن خداى متعال افتادم كه فرموده است : « وَ لَهُمْ مَقٰامِعُ مِنْ حَدِيدٍ براى ملائکه ی عذاب پتك هایى از آهن وجود دارد . » * از ترس خداى متعال بیهوش افتادم . سلمان - بعد از شنیدن ماجرا - آن جوان را برای انتخاب کرد و شيرينى او در راه خداى متعال در دلش افتاد . لذا هميشه با او بود تا اينكه آن جوان بيمار شد و به حال و جان دادن افتاد . سلمان آمد ، کنار سرش نشست و گفت : « یا مَلَكَ اَلْمَوْتِ اُرْفُقْ بِأَخِي ... » اى با برادر من به نرمی و مدارا رفتار كن . گفت : اى بنده ی خدا ! من با هر با ملايمت و رفتار مي كنم. سوره حج ، آیه ی 21 📚منبع : رجال کشی ، ج 1 ، ص 18 امالی مفید ، ج 1 ، ص 136 🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @hedye110