❤️❤️☘☘
@hedye110
#آخرین_عروس
#صفحه_دوازدهم
بعد از لحظاتى، محمّد(ص) رو به عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى عيسى! جانشين تو، شمعون دخترى به نام مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم خواستگارى كنم".
محمّد(ص) با دست اشاره به جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است. مليكا نگاه مى كند جوانى را مى بيند كه صورتش چون ماه مى درخشد. اين جوان، امام يازدهم شيعيان و نام او "حسن" است.
محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون! سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت مليكا را به عقد ازدواج فرزند محمّد در مى آورى؟".
اشك شوق در چشمان شمعون حلقه مى زند و بعد نگاهى به دخترش مليكا مى كند و مى گويد: "آرى، با كمال افتخار قبول مى كنم".
محمّد(ص) از جا برمى خيزد و بر بالاى منبرى از نور قرار مى گيرد و خطبه عقد را مى خواند: "بسم الله الرّحمن الرّحيم; امشب مليكا، دختر شمعون را به ازدواج يازدهمين امام بعد از خود، حسن در آوردم. شاهدان اين ازدواج، عيسى و شمعون و حواريّون و على و فاطمه و همه خاندان من هستند".
وقتى سخن محمّد(ص) تمام مى شود همه به يكديگر تبريك مى گويند و همه جا غرق نور مى شود.
🌹 #مسابقه
❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃
❇️ #کانال_کمال_بندگی
https://eitaa.com/hedye110
#همسر_دوست_داشتنی
#صفحه_دوازدهم
چه خبر شده است؟
چرا عرش خدا به لرزه در آمده است؟
چرا اين همه فرشته از آسمان به زمين مى آيند.
فكر مى كنم تعدا آنها نود هزار فرشته باشد.
آن طرف را نگاه كن ! فرشتگان به آن سمت مى روند.
بيا ما هم آنجا برويم ببينيم چه خبر است؟
پيامبر مى خواهد بر جنازه اى نماز بخواند و اين فرشتگان براى خواندنِ نماز ميّت آمده اند.
"سعد بن معاذ" از دنيا رفته است.
حالا معلوم شد كه اين همه فرشته به احترام او آمده اند.
چرا رسول خدا پابرهنه شده است؟
او مى خواهد با پاى برهنه در اين مراسم حضور پيدا كند.
معلوم مى شود سعد، آدم خيلى خوبى بوده كه پيامبر بدون عبا و با پاى برهنه در تشييع جنازه او شركت مى كند.
اين سعد چه مقامى داشته كه عرش خدا در مرگ او به لرزه در آمده است؟
خوشا به حالت اى سعد !
من تا به حال نشنيده ام كه رسول خدا اين طورى احترام جنازه اى را بگيرد.
پيامبر گاه سمت راست جنازه را مى گيرد و گاه به سمت چپ جنازه مى رود.
بيا علّت اين كار را از پيامبر سؤال كنيم.
آن حضرت چنين جواب مى دهد:
دست من در دست جبرئيل است، هر كجا كه جبرئيل مى رود، من نيز همراه او مى روم !
پيكر سعد را نزديك قبر مى برند.
پيامبر وارد قبر مى شود و جنازه سعد را داخل قبر مى گذارد و سنگ لحد را مى چيند و قبر سعد را مى پوشاند.
به راستى چه كسى تا به حال، سعادت داشته است كه پيامبر پيكر او را داخل قبر بگذارد؟
آن خانم را نگاه كن كه آرام آرام كنار قبر پسرش مى آيد.
او مادر سعد است.
همه كنار مى روند و او مى آيد و كنار قبر پسرش سعد مى نشيند.
او با چشم خود ديده است كه پيامبر در تشييع جنازه پسرش سنگ تمام گذاشته است و براى همين بى اختيار مى گويد:
پسرم، بهشت گوارايت باد !
پيامبر به مادر سعد مى گويد:
مادر سعد ! صبر كن!
و آنگاه نگاهى به آسمان مى كند.
چه خبر شده است؟
پيامبر دارد زمزمه اى مى كند.
گوش كن !
خدايا ! آيا مثل سعد بايد فشار قبر ببيند؟
بعد رو به مادر سعد مى كند و مى گويد:
الآن، سعد فشار قبر دارد.
به راستى، چه شده است؟
سعد و فشار قبر؟ چرا بايد سعد با آن مقام اين گونه فشار قبر ببيند؟
آيا موافقى اين سؤال را از پيامبر بپرسيم؟
جواب پيامبر اين است:
سعد با خانواده اش بد اخلاق بود و اين فشار قبر به خاطر آن بود.
آرى، درست است كه سعد، مقام بزرگى نزد پيامبر داشت، امّا همه كارهاى خدا روى حساب و كتاب است !
سعد همه خوبى ها را داشت ولى با همسر خود بد اخلاق بود و براى همين بايد فشار قبر ببيند.
ما بايد خيلى مواظب باشيم كه مبادا با بد اخلاقى در خانه به سرنوشتى دچار شويم كه سعد گرفتار شد.
#همسر_دوست_داشتنی
#برگ_دوازدهم
#کانال_کمال_بندگی
💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#خطبه_غدیر......
#صفحه_دوازدهم
بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام
، وَيُضْحِكُ وَيُبْكي، (وَيُدْني وَ يُقْصي) وَيَمْنَعُ وَ يُعْطي، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ. يُولِجُ الَّليْلَ فِي النَّهارِ وَيُولِجُ النَّهارَ في الَّليْلِ، لاإِلاهَ إِلّا هُوَالْعَزيزُ الْغَفّارُ.
بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد. بازدارد و عطا كند. او راست پادشاهي و ستايش. به دست تواني اوست تمام نيكي. و هموست بر هر چيز توانا. شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودي جز او نيست، گران مايه و آمرزنده.
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
❤️❤️❤️🍃🍃🍃
🌹 #همه_جا
🌹 #جارمیزنم
🌹 #فقط_حیدر
🌹 #امیرالمومنین
🌹 #مولام
🌹 #علیست
🎁 #مسابقه_ویژه_غدیر
🎁🎁🎁🎁
@hedye110
#لطفا_لبخند_بزنید😊
#صفحه_دوازدهم
آيا مى دانيد كه حالات چهره شما، مى تواند نقش مهمى در احساسات و عواطف شما داشته باشد؟
شواهد علمى زيادى وجود دارد كه ثابت مى كند اگر شما در چهره خود حالت لبخند ايجاد كنيد بعد از مدتى، احساس شادى در روان شما ايجاد خواهد شد و به عكس، اگر در چهره خود حالت غم ايجاد كنيد ديرى نمى پايد كه احساس غم و ناراحتى وجود شما را فرا مى گيرد.
"وينبوم" كه يكى از فيزيولوژيست هاى مشهور جهان است اعتقاد دارد كه هرگاه ما به چهره خود، حالتهاى مختلفى (از لبخند، غم، ترس و...) بدهيم در مغز ما هورمون هاى خاصى ترشّح مى شود و هر كدام از آن هورمون ها مى تواند اثر خاصى بر جسم ما بگذارد.
عضله هاى صورت انسان كه براى لبخند زدن يا نشان دادن خشم به كار گرفته مى شوند، با سيستم عصبى كه در مغز وجود دارند، در ارتباط هستند.
هنگامى كه پيام هاى عضله هاى صورت، توسط سيستم عصبى دريافت مى شوند اين سيستم عصبى به ترشّح هورمون هاى مختلفى مى پردازد; براى مثال لبخند زدن باعث ترشّح هورمون هاى مثبت در بدن مى شود.
دانشمندان آمريكايى كه در زمينه لبخند تحقيق مى كردند به اين نتيجه رسيدند كه هنگام لبخند زدن، تغييراتى در سيستم هاى بدن به وجود مى آيد كه براى سلامتى ما بسيار مفيد مى باشند.26
آنها به اين نكته تأكيد كرده اند كه لبخند زدن (بيش از آنكه يك حالت اجتماعى دلپذير باشد)، نقش بسيار بزرگى در سلامتى ما دارد و مانع مبتلا شدن ما به بيمارى هاى مختلف مى شود.
امروزه اين نظريه كه بسيارى از بيمارى ها بر اثر احساساتى مثل ترس و نفرت، پيشرفت مى كند، مورد قبول پزشكان قرار گرفته است.
هنگامى كه هورمون هاى ناشى از فشار روانى به طور دائم و به مقدار زياد در بدن ما توليد شود، سيستم دفاعى بدن ما نمى تواند وظيفه خود را به خوبى انجام دهد و زمينه مبتلا شدن به انواع بيمارى ها فراهم مى آيد.
امروزه ثابت شده است كه افراد شاد، بسيار كمتر از افرادى كه دائماً نگران هستند، بيمار مى شوند و كسانى كه مى توانند در هر شرايطى لبخند به لب داشته باشند به خودشان كمك بزرگى مى كنند و آرامش و آسودگى خاطر را براى خود فراهم مى كنند.
آيا تا به حال فكر كرده ايد كه چرا هميشه لبخند زدن با شادى و نشاط همراه است؟
وينبوم (محقق فرانسوى)، در تحقيقات خود به اين سؤال جواب داده است. او مى گويد:
لبخند، باعث افزايش جريان خون در مغز مى شود و همين امر موجب سرخوشى و سلامتى ما مى شود و عملكردهاى خلاقانه مغز ما را فعال مى كند.
در حالى كه افسرده حالى و چهره افسرده، باعث كاهش جريان خون به مغز مى گردد و در دراز مدت به سلامتى بدن ما آسيب مى رساند.
بنابراين افرادى كه همواره با حالتى افسرده و غمگين در جامعه ظاهر مى شوند خودشان باعث آن مى شوند تا جريان خون به مغزشان، دچار كاهش شود و اين به معنى آن است كه مغز آنها به اندازه كافى تغذيه نشده و كاركرد مطلوبى نخواهد داشت.
من فكر مى كنم ديگر براى شما واضح و روشن شد كه اگر در دستورات اسلامى لبخند به عنوان صدقه معرفى شده (و مى تواند روزى را زياد كند، و هفتاد نوع بلا را از ما دور كند)، به چه علتى مى باشد.
آرى، وقتى شما همواره لبخند به لب داشته باشيد، جريان خون كافى به مغز شما مى رسد و اين باعث مى شود شما بتوانيد بهتر فكر كنيد و براى رونق كسب و كار خويش روشهاى تازه اى را به كار گيريد و به اين وسيله روزى شما زياد شود.
اگر شما همواره لبخند به لب داشته باشيد مغز سالمى خواهيد داشت و معلوم است كه اگر غذاى كافى به مغز شما نرسد همه بدن شما دچار مشكل خواهد شد.
اكنون علم ثابت كرده است كه قيافه اخمو داشتن موجب گرسنگى مغز مى شود و لبخند موجب سلامتى آن مى گردد و به همين دليل است كه اگر ما همواره گل لبخند به چهره داشته باشيم از بسيارى از بيمارى ها در أمان خواهيم بود.
محققان به اين نتيجه رسيده اند كه اگر افراد لبخند بزنند احساس شادى بيشترى مى كنند و براى همين توصيه مى كنند كه بهتر است ما اوّل لبخند بزنيم و منتظر شادى باشيم نه اينكه منتظر بمانيم تا احساس شادى در ما بوجود آيد و بعد لبخند بزنيم.
💕💕💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃🍃
🌹 #کانال_کمال_بندگی
🌹 #لطفاً_لبخند_بزنيد😊
🌹 #هدیه_ای_به_شما
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#تشنه_تر_از_دریا
#صفحه_دوازدهم
تو پرچم لشكر حق را در دست مى گيرى، تا زمانى كه اين پرچم در دست توست، لشكر حق پابرجاست.
چه شكوهى دارد اين پرچم وقتى در دست هاى توست!
در جنگ ها، پرچم را به دست شجاع ترين فرد لشكر مى دهند، شجاعت در چهره تو موج مى زند، تو از همه شجاع تر هستى... اين شجاعت را از كه به ارث برده اى؟
اى عبّاس! پدر تو على(ع) است!
تاريخ شجاعت او را هرگز از ياد نمى برد. اين قلم مى خواهد گوشه اى از شجاعت على(ع) را بنويسد... سال پنجم هجرى بود، جنگ خندق يا جنگ احزاب.
بت پرستان مكّه به جنگ پيامبر آمده بودند، پيامبر قبلاً دستور داده بود تا اطراف مدينه را خندق بكَنند، سپاه مكّه وقتى به مدينه رسيد، پشت خندق زمين گير شد. "ابن عبدُوُدّ" يكى از قهرمانان عرب بود، او قسم ياد كرد كه از خندق عبور كند. او سوار بر اسبش شد و از خندق عبور كرد، او مردى بود كه يك تنه با هزار سوار برابرى مى كرد.26
صداى ابن عبدُوُدّ در فضا پيچيد: "هَلْ مِنْ مُبارِز".
آيا كسى هست كه به نبرد با من بيايد؟
طنين صداى او تا دور دست مى رفت، آيا كسى هست كه با من پيكار كند؟
هيچ كس جواب او را نداد، ابن عبدُوُدّ فرياد مى زد و حريف مى طلبيد و شمشيرش را بالاى سرش مى چرخاند و مى گفت: "اى مسلمانان! مگر شما نمى گوييد كه وقتى كشته مى شويد به بهشت مى رويد؟ چرا هيچ كس نمى آيد تا او را به بهشت بفرستم؟".
مسلمانان همه سر به زير انداخته بودند، هيچ كس جوابى نمى داد.
على(ع) لحظه اى صبر كرد، شايد كس ديگرى بخواهد به اين نبرد برود. خيلى ها از او سن و سال بيشترى داشتند، على(ع)مى خواست احترام آن ها را بگيرد، امّا هر چه صبر كرد، كسى جوابى نداد، سرانجام او تصميم گرفت از جا برخيزد، صداى او در فضا پيچيد: "اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهيد من به نبرد با ابن عبدُوُدّ بروم؟"...
پيامبر رو به على(ع) كرد و گفت:
ــ يا على! آيا مى دانى كه اين مرد ابن عبدُوُدّ است؟
ــ من هم على، پسرِ ابوطالب هستم!
پيامبر وقتى اين سخن را شنيد، اشك در چشمانش حلقه زد، به راستى على(ع) چقدر زيبا جواب داد...28
على(ع) به ميدان آمد و رو به ابن عبدُوُدّ كرد و گفت: "چقدر عجله كردى و شتاب نمودى و مبارز طلبيدى، بدان من همان كسى هستم كه آمده ام تا با تو نبرد كنم".
جنگ تن به تن آغاز شد، گرد و غبار همه جا را گرفت، لحظاتى گذشت... على(ع)پيروز اين ميدان شد، او با يك ضربه ابن عبدُوُدّ را به خاك نشاند. صداى "الله اكبر" همه جا پيچيد. پيامبر رو به يارانش كرد و گفت: "ضربتِ على(ع) در امروز، نزد خدا بالاتر از عبادت جنّ و انس است.
🌸🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃
#تشنه_تر_از_دریا
#قمر_منیر_بنی_هاشم
#کانال_کمال_بندگی
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
#هدیه_ای_به_شما
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef