#قصه_معراج
#صفحه_پنج
پيامبر از مكه تا بيت المقدس را با "براق" آمده است اما اكنون كه مى خواهد به آسمان ها عروج كند خدا مَحْمل و كجاوه اى از نور را براى پيامبرمى فرستد تا آن حضرت بر آن سوار شود و سفر خود را ادامه دهد.
اين مَحْمل نورانى را نگاه كن كه به چهل رنگ مختلف مى باشد، رنگ هاى زرد و قرمز و سفيد و...
آيا زينت ها و جواهرات بهشتى را بر روى اين مَحْمل مى بينى؟
سفر به سوى آسمان اول آغاز مى شود.
چرا همه فرشتگان اين آسمان به سجده افتاده اند؟
صداى آنان را مى شنوى؟
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ
اين نور چقدر به نور خداى ما شباهت دارد !
اين سخن فرشتگان آسمان اول است.
جبرئيل فرياد مى زند:
الله اكبر، الله اكبر !
اينجاست كه همه فرشتگان، سكوت اختيار مى كنند...
فرشتگان كه متوجّه شدند حضرت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)، مهمان آنان شده است، غرق شادى مى شوند و گروه گروه نزد پيامبر مى آيند و گرد او حلقه مى زنند.
و همه آنها به پيامبر خوش آمد مى گويند.
آنان مشغول گفتگو با پيامبر مى شوند.
من گوش مى كنم تا سخن آنها را با پيامبر بشنوم:
سلام ما را به برادرت برسان !
آيا مى دانى منظور فرشتگان چيست؟
آرى، آنها در مورد حضرت على(ع) سخن مى گويند.
پيامبر از فرشتگان سؤال مى كند:
مگر شما او را مى شناسيد؟
و آنان جواب مى دهند:
ما چگونه او را نشناسيم در حالى كه خداوند در مورد شما و او از ما پيمان گرفته است؟
ما چگونه او را نشناسيم در حالى كه ما همواره، بر شما و او صلوات و درود مى فرستيم؟
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی ====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====