#تشنه_تر_از_دریا
#فصل_سوم
عبّاس بر اسب سوار مى شود و همراه بيست نفر از ياران به سوى سپاه كوفه حركت مى كند. او پسر على(ع) است، شير بيشه ايمان است، مى غرّد و مى تازد. او مى داند چگونه اين سپاه بزرگ را متوقّف كند، او از دشمن نمى هراسد، عشقى بزرگ در قلب اوست، او به راه خود ايمان دارد، با اراده اى راسخ و شجاعتى عجيب به قلب سپاه مى تازد. او مستقيم به سوى عمرسعد مى رود.
صداى عبّاس در صحراى كربلا مى پيچد. بيش از سى هزار نفر، يك مرتبه، در جاى خود متوقّف مى شوند: "شما را چه شده است؟ از اين آشوب و هجوم چه مى خواهيد؟".
سپاه كوفه وقتى مى بينند عبّاس اين گونه پيش مى آيد، مى ترسند، سپاهى كه به عشق پول و جايزه به ميدان آمده است زود رنگ مى بازد و زود ترس بر دلشان مى نشيند، عمرسعد دستور مى دهد سپاه متوقّف شود.
عمرسعد در پاسخ مى گويد: "سخن ما اين است كه يا با يزيد بيعت كنيد و ولايت او را بپذيريد يا آماده جنگ باشيد".
عبّاس جواب مى دهد: "صبر كنيد تا پيام شما را به حسين(ع) برسانم و جواب بياورم".
اكنون عبّاس به سوى حسين(ع) برمى گردد و يارانش در مقابل لشكر مى ايستند. عبّاس به سوى خيمه ها مى رود.
من به اين نكته فكر مى كنم، عبّاس(ع) جوابى به عمرسعد نمى دهد، او مى داند حسين(ع) هرگز بيعت با يزيد را نمى پذيرد، امّا از پيش خود جوابى نمى دهد، او نزد حسين(ع) باز مى گردد تا جواب را از او بگيرد، اين نهايت ادب و احترام است.
عبّاس نزد حسين(ع) مى آيد و سخن عمرسعد را بازگو مى كند، حسين(ع)مى گويد: "عبّاسم! به سوى اين سپاه برو و از آن ها بخواه تا يك شب به ما فرصت بدهند. ما مى خواهيم شبى ديگر با خداى خويش راز و نياز كنيم و نماز بخوانيم. خدا خودش مى داند كه من چقدر نماز و سخن گفتن با او را دوست دارم".
عبّاس به سرعت باز مى گردد. همه نگاه ها به سوى اوست. به راستى، او چه پيامى آورده است؟
او در مقابل سپاه كوفه مى ايستد و مى گويد: "مولايم حسين از شما مى خواهد كه امشب را به ما فرصت دهيد".
سكوت همه جا را فرا مى گيرد. پسر پيامبر يك شب از آنان فرصت مى خواهد!
عمرسعد با فرماندهان خود مشورت مى كند و سپس دستور عقب نشينى مى دهد. آنان قرار مى گذارند كه فردا صبح زود، جنگ را آغاز كنند. فردا روز عاشوراست، با طلوع آفتاب جنگ آغاز خواهد شد. وقتى سپاه كوفه به اردوگاه خود بازمى گردند، عبّاس و همراهانش نيز به سوى خيمه ها باز مى گردند.
#تشنه_تر_از_دریا
#قمر_منیر_بنی_هاشم
#کانال_کمال_بندگی
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
🌹 #هدیه_ای_به_شما
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef