eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️عن ابی جعفرٍ الباقر «علیه السلام» فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ ( امالی ، صفحه 326 . ) ❇️ ( درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: ) بهترین چیزی که دوست می دارید به شما بگویند، آن را برای برادر و خواهر مؤمن تان بگویید. مایلید به شما احترام کنند، سلام کنند، نصیحت کنند، خیر خواهی کنند، راهنمایی کنند، این ها را انسان میخواهد. 🔵 همین چیزهایی را که مایلید با شما رفتار شود، همین را به برادران مؤمن تان،خواهران مؤمن تان تحویل بدهید و بگویید. دوست ندارید به شما اهانت کنند، دشنام بدهند، غیبت شما را بکنند، نام شما را بصورت خفیف ببرند،اینها را نسبت به برادر مؤمن تان انجام ندهید! 🔹[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی تاریخ 6 / 02/ 1394 ] ❤️ ❤️ ✅ 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @hedye110
✨﷽✨ 🌼همراهی در سفر ✍امیرالمؤمنین، علي(عليه السلام) در زمان حكومت خود در خارج از شهر كوفه با مرد غير مسلماني رفيق شد. آن حضرت را نمي شناخت ، پرسيد: «قصد كجا داري؟» فرمود: «كوفه مي روم.» سر دوراهي كه رسيدند، مرد ذمّي از آن حضرت جدا شده و به راه خود رفت. چند قدمي نرفته بود كه برخلاف انتظار مشاهده كرد مسافر كوفه راه خود را ترك گفته و به راه او مي آيد. پرسيد: مگر قصد كوفه نداري ؟ فرمود: چرا! گفت : راه كوفه آن طرف است . فرمود: مي دانم ! سوال كرد: پس چرا از راه خود منحرف شده اي؟ علي(عليه السلام) فرمود: «براي اين كه مصاحبت و رفاقت به خوبي پايان پذيرد، لازم است در موقع جدا شدن از رفيق راه خود چند قدم او را بدرقه نمايد. اين دستوري است كه پيامبر گرامي ما(عليه السلام) به ما آموخته است.» مرد غيرمسلمان كه تحت تاثير اين تكريم و احترام صادقانه و غيرمنتظره ، قرار گرفته بود، با تعجب پرسيد: «آيا پيامبر شما به شما چنين دستوري داده است؟» فرمود: «بلي !» گفت : «آنان كه به پيروي پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) قيام كردند و قدم به جاي قدم او گذاردند، مجذوب همين تعاليم اخلاقي و افعال كريمه او شدند.» سپس از راهي كه ميخواست برود، منصرف شود و با علي(عليه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت و درباره اسلام با آن حضرت گفت و گو كرد و سرانجام مسلمان شد. 📚سفينة البحار، واژه «خلق»، ص 416 ‌‌‌‌🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 @hedye110
✍جوان به پیرمردگفت: خوشبخت خواهم شد؟ خواستگارم به خاطر من پدر و مادرش را پس زد پیرمرد گفت: خوشبخت نمیشوی کسی که چشم بر زحمت پدر و مادر بست بخاطر تو روزی چشم بر تو هم خواهد بست بخاطر دیگری ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @hedye110
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار کی اتفاق مجال سلام ما افتد؟ السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الإمامُ الرَّئوف @hedye110 🎁🎁🎁🎁🎁
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸برای دیدارت می‌خوام از همه دنیا بگذرم 💐 یا رضا(ع) زندگیمو بدهکارم به تو @hedye110 🎁🎁🎁🎁
صدايى را كه مى شنوى، صداى "صُور اسرافيل" است كه به گوش همه مى رسد و روح به جسم آنها بر مى گردد. من هم بايد از جاى خويش برخيزم، همه انسان ها زنده شده اند و از قبرهاى خود بيرون آمده اند. قيامت بر پا شده است، چه غوغايى است. نگاه كن، آيا او را مى شناسى؟ آن جوان زيبا را مى گويم كه همراه من از قبرم بيرون آمد و اكنون در مقابل من ايستاده است، نگاه كن صورتش مثل ماه مى درخشد. من كه او را نمى شناسم، شما چطور؟ ترس و وحشت، همه وجودم را فرا گرفته است، عجب روزى است امروز فرشتگانى كه هيچ گناهى ندارند سخت نگرانند، پس واى به حال من.6 چه غوغايى است، همه از هم فرار مى كنند مادر از فرزند، برادر از برادر، هر كسى به فكر خويش است ! كاش من در اينجا يك دوست و آشنايى داشتم كه به من كمك مى كرد. آتش جهنّم زبانه مى كشد و همه از شرّ آن به خدا پناه مى برند. حسابرسى آغاز مى شود; عده اى به سوى بهشت حركت كرده اند و عده اى را هم به سوى جهنّم مى برند. نام مرا مى خوانند و بايد به پاى ميزان اعمال بروم، خدايا من چه خواهم كرد؟ حركت مى كنم و به هر آشنايى كه برخورد مى كنم مى بينم كه آن چنان گرفتار است كه به من توجّهى نمى كند. حالا من چه كنم؟ در هنگام حسابرسى چه جوابى بدهم؟ نگاهم به شعله هاى آتش جهنّم مى افتد و ترس تمام وجودم را فرا مى گيرد ! اما ناگهان همان جوان زيبا كنار من مى آيد و با مهربانى تمام به من مى گويد: نترس، ناراحت نباش، من در همه جا با تو هستم ! نمى دانم اين سخن او چه بود كه چنين در دل من اثر كرد و مرا آرام ساخت; آرى نفس او نفس خدايى بود كه اين چنين باعث آرامش قلب من شد. هر كجا كه ترس وجودم را فرا مى گيرد نگاهم به آن جوان مى افتد كه همراه من است، از من دلجويى مى كند و با سخن خويش مايه آرامش من مى شود. شكر خدا، حسابرسى من تمام مى شود و برگه ورود به بهشت را به دستم مى دهند. من به سوى بهشت حركت مى كنم; اما هنوز هم مى ترسم ! براى اينكه بايد از پل صراط عبور كنم، نگاه مى كنم همان جوان زيبا را در جلوى خود مى بينم. هر كجا او برود من هم مى روم; پا جاى پاى او مى گذارم و به سلامتى از پل صراط عبور مى كنم. اين بوى خوش از كجاست كه مرا اين چنين مدهوش خود مى كند؟ مثل اينكه بوى بهشت است؟ آرى درست حدس زده ام، بوى بهشت است كه به مشامم مى رسد. نگاه كن، آن درهايى را كه مى بينى درهاى بهشت است. اينجا ديگر خاطرم جمع مى شود و با خود مى گويم، خوب است از اين جوان سؤال كنم كه تو كيستى كه با مهربانى با من برخورد كردى؟ من رو به آن دوست جوان خود مى كنم و از او مى پرسم: تو چه همراه خوبى بودى و همواره باعث شادى و سرور من شدى، آيا مى شود خودت را معرفى كنى تا من تو را بشناسم؟ آن جوان زيبا، رو به من مى كند و مى گويد: يادت هست در دنيا، برادران مؤمن خود را شاد ساختى ! من همان شادمانى اى هستم كه در دل آن مؤمنان، ايجاد كردى ! خداوند مرا به اين صورت در آورد تا در سخت ترين شرايط (لحظه خروج از قبر تا ورود به بهشت)، باعث شادمانى تو شوم. خواننده محترم، داستانى كه براى شما نقل كردم برگرفته از حديث امام صادق(ع) مى باشد. بيا تا زنده هستيم و فرصت داريم هنگامى كه دوستان مؤمن خود را مى بينيم با روى خوش و لبخند با آنان برخورد كنيم و سعى كنيم تا شادمانى را به آنان هديه كنيم. باشد كه در روز قيامت همان جوان زيبا، شادى و آرامش را به ما ارزانى بدارد. 💕💕💕💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 🌹 🌹 😊 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
تورو چه بناممم😔😔😔 روحت شاد🌸 @hedye110
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام @hedye110