🔰داستان کوتاه پند آموز
🛑 کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند .
در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت.
شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
📚غررالحكم، ج۲، ص۵۲
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
‼️مشڪݪ اونجاسٺ
ڪہ انتشار فیلم هاے مستہجن حݪاݪہ ...🔞😕
🔻ولے بہ خدا و مذهب ڪہ میرسہ ...
میشہ بدون ذڪر منبع حرام! 🚫
⁉️ ... براے زیاد شدن ممبر ڪاناݪ ڪار میڪنیم یا زیاد شدن ݪشڪر امام زمان (عج)؟🥀
⚠️ واقعاً بہ ڪجا چنین شٺابان...؟
@hedye110
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
مى دانم كه دوست دارى "فدك" را بيشتر بشناسى، زيرا تو با اين نام آشنا هستى و مى خواهى از رازهاى آن باخبر شوى.
قصّه فدك، قصّه ديروز نيست، قصّه تمام روزهاى شيعه است. فدك، پرچمى است كه خدا براى فاطمه(س) برافراشته است.
اين كتاب مى خواهد براى تو از فدك بگويد; همان سرزمينِ ياسى كه براى هميشه زنده و جاويد است.
قصّه فدك با قصّه خيبر گره خورده است. آماده باش تا با هم به مدينه سفر كنيم و همراه پيامبر به سوى سرزمين خيبر برويم.
در آنجا معجزه بزرگ مولايمان على (ع) را مى بينيم كه چگونه قلعه خيبر را فتح مى كند، پس از آن به سوى سرزمين فدك مى رويم تا بوىِ گل ياس را با تمام وجودمان حس كنيم. سپس به مدينه برمى گرديم تا مهمان خانه فاطمه (س) بشويم و اين سخن خدا را بشنويم: "فدك از آنِ فاطمه است".
ما دفترِ تاريخ را باز مى كنيم و در ميان 212 كتاب تحقيقى ـ عربى به جستجوى حقيقت مى پردازيم.
با من همراه باش! زيرا تنها سرمايه من همراهى توست، رفيق!
هروز برگی از این کتاب رو با هم ورق میزنیم🌹
🌹🌹🌹🌹🌻🌹🌹🌹🌹
#سرزمین_یاس
#قصه_فدک
#قصه_تمام_روزهای_شیعه
#فدک_پرچم_خدا
#برای_مادرمان_زهراسلام_الله
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#سرزمین_یاس
#برگ_اول
ــ راست مى گويى! آيا خودت اين حرف را شنيدى؟
ــ آرى، يهوديان خيبر در حال جمع كردن نيرو هستند و به زودى به اين شهر هجوم خواهند آورد.
ــ تو اين خبر را از كجا به دست آوردى؟
ــ من از سرزمين شام مى آيم. در بين راه از صحرانشينان اين خبر را شنيدم.
اين گفتگوى من با يكى از مردم مدينه است. او از حمله يهوديان خيلى ترسيده است. شما كه غريبه نيستيد، خود من هم كمى ترس دارم. اين هم از شانسِ من بود كه هنوز نيامده، بايد خبر حمله را بشنوم!
بعد از مدّت ها چشم انتظارى به مدينه آمدم. حالا كه خدا اين سفر را قسمتم كرد، نمى دانم آيا خواهم توانست دوباره به ايران عزيز برگردم يا نه؟
راستى، مرا ببخشيد، يادم رفت بگويم: الآن در ماه محرم سال هفتم هجرى هستم. من از تو مى خواهم در اين كتاب همسفر من باشى. من به سفرى تاريخى آمده ام.
اختيار با توست. مى توانى در همان حال و هواىِ خودت بمانى، كتاب را ببندى و مرا تنها بگذارى.
مثل اين كه نمى خواهى دل مرا بشكنى. قربان مرام تو رفيقِ خوب!
راستش را بخواهى من خيلى دعا كردم تا همسفرى مثل تو پيدا كنم. حالا كه آمدى، آيا موافقى با هم به مسجد پيامبر برويم؟
ما بايد هر چه زودتر خبر حمله يهود را به پيامبر بدهيم. پيامبر بايد براى مقابله با اين حمله تصميمى بگيرند.
به سوى مسجد مى رويم، از در اصلى مسجد وارد مى شويم و كنار ستونى مى نشينيم.
تا اذان ظهر فرصت زيادى نمانده است. آيا آن جوان را مى بينى كه آنجا ايستاده است؟ او بلال است، مؤذّن پيامبر.
الله اكبر!
صداىِ اذان بلال است، حالا ديگر پيامبر به مسجد مى آيد. بلند شو! پيامبر وارد مسجد مى شود. نسيم مىوزد و بوى گل محمّدى همه جا را پر كرده است. تو به چهره پيامبر مى نگرى. آفتاب را به تماشا نشسته اى!
پيامبر به همه سلام مى كند و در محراب قرار مى گيرد و نماز بر پا مى شود. همراه ديگران به پيامبر اقتدا مى كنيم، نمازى كه ما را به معراج مى برد.
نماز كه تمام مى شود من منتظر مى مانم تا مسجد خلوت شود و خبر حمله يهود را به پيامبر بگويم; امّا مى بينم كه يك نفر از جا برمى خيزد و با صداى بلند مى گويد: "اى رسول خدا! يهوديان خيبر براى جنگ با ما آماده مى شوند، آنها با قبيله هاى مختلف در حال گفتگو هستند، آنها مى خواهند با لشكر بزرگى به جنگ ما بيايند".
مثل اين كه خيلى ها از حمله يهود باخبر شده اند. بعضى از مردم با شنيدن اين خبر خيلى ترسيده اند. آخر مسلمانان چگونه خواهند توانست در مقابل يهود مقاومت كنند؟
رو به من مى كنى و مى گويى:
ــ اين يهوديان خيبر كيستند؟ سرزمين خيبر كجاست؟
ــ نمى دانم.
ــ چرا آنها مى خواهند به مدينه حمله كنند؟
ــ نمى دانم.
ــ تو ديگر چه نويسنده اى هستى!
ــ من كه از همان اوّل گفتم: چند روزى بيشتر نيست كه اينجا آمده ام.
نگاهى به اطراف مى كنى. زيرِ آن درخت خرما پيرمردى را مى بينى. از من مى خواهى تا پيش او برويم و از او بخواهيم تا در مورد سرزمين خيبر براى ما توضيح دهد.
با هم به سوى درخت خرما مى رويم. به پيرمرد سلام مى كنيم و كنارش مى نشينيم. منتظر هستى تا من سؤال كنم:
ــ پدر جان! آيا شما امروز ظهر در مسجد پيامبر بودى؟
ــ آرى.
ــ پس تو هم خبر حمله اهل خيبر را شنيده اى؟
ــ آرى. خدا خودش شرّ آنها را از سر ما كوتاه كند.
ــ آيا مى شود براى ما در مورد آنها سخن بگوييد!
پيرمرد قبول مى كند و شروع مى كند كه از گذشته هاى دور سخن بگويد:
خيلى سال ها قبل، يهوديان در شام زندگى مى كردند، آنها در كتاب آسمانى خود خوانده بودند كه آخرين پيامبر خدا در سرزمين حجاز ظهور خواهد كرد. براى همين آنها از شام به اين سرزمين مهاجرت كردند. آنها مى خواستند اوّلين كسانى باشند كه به آن پيامبر ايمان مى آورند.
عدّه اى از آنها در همين مدينه كه آن روزها "يثرب" نام داشت ساكن شدند، گروهى هم در "خيبر" كه آب و هواى بهترى نسبت به اينجا دارد منزل كردند.
آنها در آن سرزمين، هفت قلعه محكم ساختند تا از حمله هاى عرب هاى بيابانگرد در امان باشند و به همين جهت آن سرزمين خيبر نام گرفت.
🔶🔶🔶🔶🌻🔶🔶🔶🔶
#سرزمین_یاس
#قصه_فدک
#قصه_تمام_روزهای_شیعه
#فدک_پرچم_خدا
#برای_مادرمان_زهراسلام_الله
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#سخن_بزرگان 🕊
° بعضیا ميگن: بابا دلت پاک باشه!
° جواب از قرآن ؛
اون کسی که تو رو خلق کرده ،
اگر دل پاک براش کافی بود
فقط میگفت " آمنوا "
در حالیکه گفته :
« آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات »
یعنی هم دلت پاک باشه ،
هم کارت درست باشه ...
° اگرتخمه کدو رو بشکنی
و مغزش رو بکاری سبز نمیشه.
پوستش رو هم بکاری سبز نمیشه.
مغز و پوست باید با هم باشه.
♡هم دل ؛ هم عمل !
#آیت_الله_مجتهدی 🕊
💐💐💐💐💐💐
@hedye110