#هفتشهرعشق
#نهمینمسابقه
#صفحهنود
نافِع بن هلال از خيمه بيرون مى آيد، او مى خواهد قدرى قدم بزند.
ناگهان در دل شب، سايه اى به چشمش مى آيد. خدايا، او كيست؟ نكند دشمن است و قصد شومى دارد. نافع شمشير مى كشد و آهسته آهسته نزديك مى شود. چه مى بينم؟ در زير نور ماه، چقدر آشنا به چشم مى آيد:
ــ كيستى اى مرد و چه مى كنى؟
ــ نافع، من هستم، حسين!
ــ مولاى من، فدايت شوم. در دل اين تاريكى كجا مى رويد. نكند دشمن به شما آسيبى برساند.
ــ آمده ام تا ميدان نبرد را بررسى كنم و ببينم كه فردا دشمن از كجا حمله خواهد كرد.
آرى! امام حسين(ع) مى خواهد براى فردا برنامه ريزى كند و نيروهاى خود را آرايش نظامى بدهد. بايد از ميدان رزم باخبر باشد. نافع همراه امام مى رود و كارِ شناسايى ميدان رزم، انجام مى شود. اكنون وقت آن است كه به سوى خيمه ها بازگردند.
امام حسين(ع) دست نافع را مى گيرد و به او مى فرمايد:
ــ فردا روزى است كه همه ياران من كشته خواهند شد.
ــ راست مى گويى. فردا وعده خدا فرا مى رسد.
ــ اكنون شب است و تاريكى و جز من و تو هيچ كس اين جا نيست. آنجا را نگاه كن! نقطه كور ميدان است، هر كس از اين جا برود هيچ كس او را نمى بيند; اينك بيا و جان خود را نجات بده، من بيعت خود را از تو برداشتم، برو.
عرق سردى بر پيشانى نافع مى نشيند و اندوهى غريب به دلش چنگ مى زند. پاهايش سست مى شود و روى زمين مى افتد.
ناگهان صداى گريه اش سكوت شب را مى شكند.
ــ چرا گريه مى كنى. فرصت را غنيمت بشمار و جان خود را نجات بده.
ــ اى فرزند پيامبر! به رفتنم مى خوانى؟ من كجا بروم؟ تا جانم را فدايت نكنم، هرگز از تو جدا نخواهم شد. شهادت در راه تو افتخارى است بزرگ.
امام دست بر سر نافع مى كشد و او را از زمين بلند مى كند و با هم به سوى خيمه ها مى روند. آنها به خيمه زينب(س) مى رسند. امام وارد خيمه خواهر مى شود و نافع كنار خيمه منتظر امام مى ماند.
صدايى به گوش نافع مى رسد كه دلش را به درد مى آورد. اين زينب(س) است كه با برادر سخن مى گويد: "برادر! نكند فردا، يارانت تو را تنها بگذارند؟".
نافع، تاب نمى آورد و اشك در چشم هاى او حلقه مى زند. عجب! عمّه سادات در اضطراب است.
چنين شتابان كجا مى روى؟ صبر كن من هم مى خواهم با تو بيايم. آنجا، خيمه حبيب بن مظاهر، بزرگ اين قوم است.
نافع وارد خيمه مى شود. حبيب در گوشه خيمه مشغول خواندن قرآن است. نافع، سلام مى كند و مى گويد: "اى حبيب! برخيز! دختر على نگران فرداست؟ برخيز بايد به او آرامش و اعتماد بدهيم، برخيز حبيب!".
حبيب از جا برمى خيزد و با شتاب به خيمه دوستانش مى رود. همه را خبر مى دهد و از آنها مى خواهد تا شمشيرهاى خود را بردارند و بيايند.
مى خواهى چه كنى اى حبيب؟
همه در صف هاى منظم دور حبيب جمع شده اند. به سوى خيمه زينب()مى رويم. ايشان و همه زنانى كه در خيمه ها بودند، متوجّه مى شوند كه خبرى شده است. آنها سراسيمه از خيمه ها بيرون مى آيند. ياران حسين(ع) به صف ايستاده اند:
ــ سلام، اى دختر على! سلام اى يادگار فاطمه! نگاه كن، شمشيرهايمان در دستانمان است. ما همگى قسم خورده ايم كه آنها را بر زمين نگذاريم و با دشمن شما مبارزه كنيم.
ــ اى جوانمردان! فردا از حريم دختران پيامبر دفاع كنيد.
همه ياران با شنيدن سخن حبيب اشك مى ريزند.
قلب زينب(ع) آرام شده و به وفادارى شما يقين كرده است. اكنون به سوى خيمه هاى خود باز گرديد! ديگر چيزى تا اذان صبح نمانده است. كم كم شب عاشورا به پايان نزديك مى شود.
آنجا را نگاه كن! سياهى هايى را مى بينم كه به سوى خيمه ها مى آيند. خدايا، آنها كيستند؟
ــ ما آمده ايم تا حسينى شويم. آيا امام ما را قبول مى كند؟ ما تاكنون در سپاه ظلمت بوديم و اكنون توبه كرده ايم و مى خواهيم در سپاه روشنى قرار بگيريم. ما از سر شب تا حالا به خواب نرفته ايم. دنبال فرصت مناسبى بوديم تا بتوانيم خود را به شما برسانيم. زيرا عمرسعد نگهبانان زيادى را در ميان سپاه خود قرار داده است تا مبادا كسى به شما بپيوندد.
ــ خوش آمديد!
امام با لبخند دلنشينى از آنها استقبال مى كند.
خوشا به حالتان كه در آخرين لحظه ها، به اردوگاه سعادت پيوستيد. اين توبه كنندگان در ساعت هاى پايانى شب و قبل از آنكه هوا كاملا روشن شود به اردوگاه امام مى پيوندند. هر كدام از آنها كه مى آيند، قلب زينب(س) را شاد مى كنند.
بعضى از آنها نيز، از كسانى هستند كه براى گرفتن جايزه به جنگ آمده بودند، امّا يكباره دلشان منقلب شد و حسينى شدند.
و به راستى كه هيچ چيز، بهتر از عاقبت به خيرى نيست.
اين شيشه سبز چيست كه در دست آن فرشته است؟
براى چه او به زمين آمده است؟ او آمده تا خون سرخ حسين(ع) را در اين شيشه سبز قرار دهد. امام حسين(ع) مهمان جدّش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است.
اين پيامبر است كه با حسينش سخن مى گويد: "فرزندم! تو شهيد آل محمّد هستى! تمام اهل آسمان منتظر آمدن
تواند و تو به زودى كنار من خواهى بود. پس به سوى من بشتاب كه چشم انتظار توام".
آن فرشته مأمور است تا خون مظلوم و پاك تو را به آسمان ببرد.
چرا كه خون تو، خون خداست. تو ثارالله هستى!
امام از اين خواب شيرين بيدار مى شود. او بار ديگر آغوش گرم پيامبر را در خواب احساس مى كند.
امروز دشمنان مى خواهند اسلام را نابود كنند، امّا تو با قيام خود دين جدّت را پاس مى دارى.
تو با خون خود اسلام را زنده مى كنى و اگر حماسه سرخ تو نباشد، اثرى از اسلام باقى نخواهد ماند. خون سرخ تو، رمز بقاى اسلام است.
آرى! تو خون خدايى! السلام عليك يا ثارالله!
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#محرم
#امامحسینعلیهالسلام
#دههمینمسابقه
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۲_۰۱_۱۶_۱۷_۱۵_۴۷_۶۸۱.mp3
2.99M
🎼حتما گوش کنید و لذت ببرید
اگر اشکی ریختید برای همه دعا کنید
🍃#پیشنهاد_ویژه_دانلود
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا،
کمک کن دیرتر برنجم،
زودتر ببخشم،
کمتر قضاوت کنم
و بیشتر فرصت دهم ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
🌷🌻☘🇮🇷🇮🇷
هل من ناصر ینصر صاحب الزمان؟
من بگردم گردِ آن یاری که میگردد پِی اَم
اللهم عجل لولیک الفرج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ مؤمن آل فرعون در قرآن (9⃣)
✅💐 محوریت سخنان مؤمن آل فرعون
💐✨ مؤمن آل فرعون در نهایت توسط فرعون و فرعونیان به صلیب کشیده شد و نتیجه تفویض کارش به خدا، حفظ دین و ایمانش از مکر و حیله فرعونیان بود:
💐💫 فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ ۚ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ---فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (آیات 44 و 45 سوره غافر)
پس به زودی [درستیِ] آنچه را [که امروز درباره عذاب اسراف کاران] میگویم [و شما باور نمیکنید] متوجّه خواهید شد، و من کارم را به خدا وا میگذارم؛ زیرا خدا به بندگان بیناست. ---(قوم به جای آنکه پند مؤمن آل فرعون را بشنوند قصد آزارش کردند) پس خدا از شر و مکر فرعونیان او را محفوظ داشت و عذاب سخت آل فرعون را فرا گرفت (و همه به دریای هلاک غرق شدند).
✅💐 امام صادق (ع) مىفرمايد:
فرعونيان مؤمن آل فرعون را كشتند و مراد از «فَوَقاهُ اللَّهُ» اين است كه خداوند دين او را حفظ كرد.
#مؤمن_آل_فرعون
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_هفتادهفتم
:_قضیه؟؟؟
:+مهنــــــدس! سیاوش رو میگم.
ناخودآگاه آه میکشم
:_هیچی...همون چیزایی که میدونی...فقط...
صدای فاطمه،رنگ خوشحالی میگیرد
:+فقط چی؟
امید در رگ هایم جریان مییابد
:_فک کنم قرار خواستگاری رو گذاشتن..
فاطمه جیغ میکشد،مجبور میشوم موبایل را از گوشم دور کنم.
:_چته دختر؟گوشم سوخت!
:+قرار خواستگاری گذاشتن اونوق تو میگی هیچی...واقعا که
:_اولا گفتم فک کنم...نصفه نیمه از حرفای مامان و بابا شنیدم... اینکه هردوتاشون ناراحت
بودن و سگرمه هاشون تو هم بود... بعدم وقتی از قبل میدونم قراره چی بشه،چرا بیخودی خودمو
گول بزنم ؟
:+از قدیم گفتن از این ستون به اون ستون فرجه ، غصه ی چی رو میخوری آخه؟
:_چی بگم؟ هرچی خدا بخواد ...
:+اوهوم،به خودش توکل کن.. وقتت رو نمیگیرم،برو به کارت برس..فقط اگه خبری شد بهم بگو.
:_حتما....مرسی که به فکرمی
:+قربانت،خداحافظ
:_خداحافظ.
موبایل را روی میز میگذارم و به صفحه ی لپ تاب،خیره میشوم.
بیهدف آنقدر به مانیتور نگاه میکنم تا قطره اشکی از چشمم میچکد. نگاهم را از صفحه میگیرم.
سرم را روی دستانم میگذارم. مغزم کار نمیکند...
حتی به چیز خاصی هم فکر نمیکنم...
نمیتوانم ادامه بدهم...این همه فکر و خیال مرا از پا درمیآورد...
لپ تاب را میبندم و بلند میشوم.
چراغ را خاموش میکنم و روی تخت میافتم. فکر و خیال از هر طرف به مغزم هجوم میآورد.
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔴گریه ابلیس در عصر عاشورا😱
پدر آیت الله سید محمدتقی #مدرسی نقل میکند:عصر #عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که #ابلیس سرکرده آنان، به سر و صورت میزند و میگرید.گفتند: امروز که تو باید #خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟ گفت: اشتباه بزرگی کردم که این #جماعت را واداشتم که حسین را بکشند. گفتند:چطور؟ مگر تو نمیخواستی این جمع به ظاهر #مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟ گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته #غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز میشود هرکس به نحوی خود را در #دستگاه امام حسین علیه السلام جای میدهد و از شفاعت او #بهره مند میگردد.
📚 کتاب کعبه ام (نویسنده سعید روح افزا صفحه ۱۲۷)
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️غیبت کردن⛔️
🔴 میدونستیدچهل روز اعمال انسان میره تو نامه اعمال اون کسی که ازش غیبت کردیم...
♦️♦️زمان کلیپ : ۴۶ ثانیه
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸