eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🌹 يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
سرم را پایین میاندازم و با شرمندگی ، کنار میکشم و چادرم را زیر گلویم محکم میکنم :+ببخشید،سلام مانی،میخندد و داخل میشود. :_این شاگرد سوپری تون،داشت خریدارو میآورد تو ، گفتم بده من خودم میبرم.. کیسه ها را بالا میآورد و دوباره با خنده میگوید :_حالا این همه پرتقال؟! با تشکر کیسه ها را از دستش میگیرم و روی پیشخوان میگذارم. رو به مانی برمیگردم :+آقامانی بشینین براتون چایی بیارم. مانی کمی آستین کتِ سرمه ای اش را بالا میدهد و نگاهی به ساعت مچی اش میکند. :_نه خیلی دیره دیگه..من میرم پایین،لطفا به مسیح بگو سریع بیاد بریم. تیز نگاهش میکنم. :+نه آقامانی،مسیح امروز شرکت نمیاد. مانی با تعجب چشمانش را گرد میکند. :_نمیاد؟یعنی چی نمیاد؟ با دستانم اشاره میکنم کمی آرامتر صحبت کند. :+نمیتونه بیاد...یه کم ناخوشاحواله،خوابیده.. نگران قدمی به سمتم برمیدارد. :_چی شده؟ :+سرماخورده... :_ای بابا...باشه،بیزحمت سوئیچ ماشینو بیار من خودم برم،تا همین الانشم خیلی دیر کردم،باید سریع برسم شرکت.. با شرمندگی میگویم :+ببخشید آقامانی،ماشینتون مونده جلو در خونه ی آقاآرش اینا... شانه بالا میاندازد که یعنی متوجه نمیشود. آرام میگویم :+رفتیم خونه ی آرش اینا..بعد من و مهوش با هم حرف میزدیم،یهو صدای شکستن اومد..دیدم،مسیح یقه ی آرش رو گرفته.نمیدونین آقامانی،نزدیک بود از ترس، زهره ترک بشم... بعد اومدیم بیرون،مسیح انقدر حالش بد بود،من جرئت نکردم بگم ماشین اینجاست..احساس کردم اون لحظه به هوای آزاد نیاز داره.. مانی زهرخندی میزند :_پس بازم زبون تند و نیش و کنایه های آرش کار دستمون داد... رفتار آرش،مثل همیشه است...ولی از مسیح تعجب میکنم،همیشه به حرفای آرش،بی‌اهمیت بود و نهایتا پوزخند میزد..آرش چی گفت که مسیح،منفجر شد؟ اینبار،من شانه بالا میاندازم:واقعا نمیدانم... مانی،آهی میکشد. :_میتونم حدس بزنم..فراموشش کن،مهم نیست.حالا مسیح چطوره؟ :+دستش سه تا بخیه خورد.خودشم بد نیست.. 🌷🌷🌷🌷🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣دیدی‌میپرسن‌چه‌آیه‌ای‌بیشتردوست‌داری؟ 🤷‍♂حالا واست جذاب نیست که بدونی کدوم آیات رو پیامبر(ص) هرشب میخوند؟! حضرت‌علی(ع)فرمودند:هرگاه پیامبراکرم(ص) برای نماز شب بر می‌خاست، نخست مسواک میزد و سپس به آسمان نگاه میکرد و آیات۱۹۰ تا۱۹۴سوره آل‌عمران را زمزمه میکرد آل عمران، آیه۱۹۰ تا ۱۹۴ ☝️ 🌱 🌱 ••●❥💐✧💐❥●•• @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو کلام حرف حساب از خدا 😍👇 🦋وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ 🌺🌿ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ که به ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ مردم داده ایم ﻣﺪﻭﺯ ، [ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ] ﺷﻜﻮﻓﻪ [ ﺑﻲ ﻣﻴﻮﻩ ﻭ ﺯﻳﻮﺭ ﻭ ﺯﻳﻨﺖ ] ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﻴﻢ ، ﻭ ﺭﺯﻕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ .(١٣١) 🦋وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ 🌺🌿ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯ ; ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺯﻗﻲ ﻧﻤﻰ ﻃﻠﺒﻴﻢ ، ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﻴﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ .(١٣٢) سوره طه🌿             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
مداحی آنلاین - عاقبت بخیری - استاد عالی.mp3
4.08M
♨️عاقبت بخیری 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌴 🌴 🌴 آيا مى دانى مسلم در خانه چه كسى است؟ خانه مُختار. آيا او را مى شناسى؟ مختار ثَقَفى كه نام او در تاريخ به عنوان قهرمانى بزرگ ثبت شده است. (همان مختار كه چند سال بعد از شهادت امام حسين(ع) قيام كرد و انتقام خون آن حضرت و يارانش را گرفت). آيا شما مى دانيد چرا مسلم خانه مختار را براى اقامت خود انتخاب نموده است؟! اين خبر به گوش همه مى رسد: مسلم به خانه مختار مى رود. اينجاست كه عدّه اى از بزرگان شهر متعجّب مى شوند كه چرا مسلم به خانه آنها نمى آيد؟! مگر شهر در اختيار نيروهاى يزيد نيست؟ مگر نُعمان بن بَشير به عنوان امير كوفه، از طرف يزيد در اين شهر حكومت نمى كند؟ سربازان امير كوفه در ابتدا مى خواستند مانع ورود مسلم به شهر بشوند; امّا وقتى اين استقبال پر شور مردم را ديدند، نتوانستند هيچ كارى بكنند. آيا ممكن است امير كوفه، دستور دستگيرى مسلم را بدهد؟ مسلم به كوفه آمده تا مقدّمات سفر امام حسين(ع) را فراهم كند; براى همين بايد با دقّت براى اين هدف خود برنامه ريزى كند. آيا خبر دارى كه مختار، داماد امير كوفه است؟! به نُعمان (امير كوفه) خبر رسيد كه مسلم به خانه دختر تو رفته است. آيا نُعمان با سربازانش به خانه دختر خود حمله خواهد كرد؟! مسلم با اين كار، دشمن خود را خلع سلاح نمود. اكنون مردم با خيال راحت و آزادانه به ديدار مسلم مى روند. امير كوفه هم نمى تواند مردم را از رفتن به خانه داماد خود منع كند. نگاه كن! مردم، گروه گروه براى ديدن مسلم به خانه مختار مى روند. من و تو، كى به ديدن مسلم خواهيم رفت؟ <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>
از دیشب مدام تبش بالا و پایین میشه...ولی خب،دوره نقاهتش باید بگذره. مانی با تعجب دستش را بالا میآورد. :_صبر کن،صبر کن... دستش؟؟بخیه؟؟ سر تکان میدهم. :+فنجون تو دستش شکسته بود.. مانی،گیج شده. با تعجب نگاهم میکند :_نمیفهمم..یعنی فنجون رو تو دستش شکونده؟؟ سرم را کمی خم میکنم.. :+اینطور به نظر میاد. مانی کلافه،دستش را از بالا تا پایین صورتش میکشد. :_من... باید مسیح رو ببینم.. سر تکان میدهم. :+باشه،شما برین،منم سوپ پختم،یه کاسه میریزم براش میارم. مانی میگوید :_پرستار شدی خانم وکیل! لبخند میزنم،بیجان.. خسته.. :+از دیروز عصر تا حالا هیچی نخورده. مانی به طرف اتاق مسیح میرود. برمیگردد. :_از دیروز،صبح! :+چی؟ :_از بعد صبحونه ی دیروز هیچی نخورده..تو شرکت،نهار نخورد...گفت بدون نیکی،هیچی از گلوم پایین نمیره.. مانی منتظر واکنشم نمی ماند. ِ سرم را پایین میاندازم.لبخندی،کل صورتم را زیر چتر لطافتش میگیرد. میخندم،پر انرژی،شاداب... خون زیر پوست صورتم میدود و گونه هایم گر میگیرند. با پشت انگشتانم،روی لپهای اناری ام دست میکشم. آرام با خودم میگویم:بدون من،هیچی از گلوش پایین نمیره..هیچی... هیچی... دوباره لبخند میزنم،لبخند روی لبخند! کاسه ی گل گلی را از کابینت درمیآورم و به سمت اجاق میروم. باید جان بگیری...زودتر باید سر پا شوی.. برای فردا،برایت برنامه ها دارم! *مسیح* چند تقه به در ميخورد. به خیال اینکه نیکی است،از جایم بلند نمیشوم. چشمانم را میبندم تا خیال کند خوابیده ام. رویایی که دیدم،همه ی آرزویم بود.اما فقط در حد یک رویا،برآورده شد! دهانم گس شده و گوشت تلخی،اخلاقم را بد کرده. ظرفیت روبه رو شدن با نیکی را ندارم. میترسم،یک کاری دست خودم بدهم. در به آرامی باز میشود و صدای قدمهای کسی میآید. صدای پای نیکی نیست. نیکی قدمهایش را کوتاه برمیدارد. اما این صدای قدمها،بلند هستند و با فاصله ی طولانی.. کسی کنارم مینشیند،تخت کمی پایین میرود و دستی روی بازویم مینشیند. صدای مانی را میشناسم که مرا به نام میخواند. :_مسیح چشمانم را سریع باز میکنم.انگار در غربت،چشمم به یک آشنا بیفتد! بلند میشوم و مینشینم. :+مانی... :_چی کار کردی با خودت؟ :+خوبم من.. مانی دستش را روی پیشانی ام میگذارد. :_اوف،هنوز که تب داری. دستش را میگیرم و آرام پایین میآورم. :+میگم خوبم مانی!خوب شد اومدی،الان لباسام رو میپوشم بریم.. میخواهم بلند شوم که مانی،دست روی شانه ام میگذارد. :_آخ نه!تو رو جون هرکی دوس داری من رو با نیکی طرف نکن..چنان محکم گفت امروز مسیح هیچجا نمیاد که من ترسیدم! 💖💖💖💖💖💖 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن را که تویی درمان درمانده نخواهد شد بیچارۀ عشق تو بیچاره نخواهد شد خـدایا 🙏 امشب نگاهی از تو کافیست، تا حال و روز همه عزیزانم روبراه شود نگاهت را از ما دریغ نکن آمیـــن امشب برای همه اونایی که چشم‌انتظار هستن و التماس دعا دارن، دعا کنیم شب خوش دوستان✨🌸 🌙⭐️✨💐🌷🌴   @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ 🍃بہ نام او ڪه... 🌼رحمان و رحیم است 🍃بہ احسان عادت 🌼وخُلقِ ڪریم است سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 🌹🌷❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷   @hedye110
سید ما مولای ما ، دعا کن برای ما من زنده ام به عشق تو ، یا صاحب الزمان             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110