5eaeac9e687b316bf6586cf9_4623005825546236307.mp3
14.06M
🍃💙🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷💙🍃
🍃🌸🎼 آوای بسیار زیبای دریا دریا دویده ام از پِیِ تو.
🍃🌸کاری از استاد علیرضا افتخاری
@hedye110
💢پلیسی که عکس حجله شهادت گرفته بود
🔹خیلی با هم رفیق بودیم و هر وقت فرصتی دست می داد با هم کشتی می گرفتیم . البته او احترامم را داشت و کمرم را به خاک نمی زد ، چون من عمویش بودم .با این وجود خدمت توی هنگ مرزی ارومیه او را عوض کرده بود .
🔹آخرین مرخصی یک عکس آورد و داد به مادربزرگش : « من شهید می شم . این عکس رو هم گرفتم برای روی قبرم !» . مادرم که خیلی عصبانی شده بود دعوایش کرد . قبلا هم این حرف را از او شنیده بودم . گفته بود: « آرزومه شهید بشم »یا « به دلم اومده شهید میشم » و همین طور هم شد.
🔹یاسر متولد ماه رمضان 74 بود و چند روز بعد از حرفی که به مادر بزرگ زده بود در ماه مبارک رمضان 94 شهید شد . ما هم همان عکس را برای روی مزار شهید انتخاب کردیم !
🔹شهید مدافع وطن #یاسر_سلیمی از کارکنان مرزبانی ناجا چهارم تیرماه 1394 در پیرانشهر آذربایجان غربی منطقه مرزی نالوس به شهادت رسید.
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مجیده نگراوی شیرزنی که با چوب دستی بعثی ها را اسیر کرد؛ به رحمت خدا رفت
🔹رهبر انقلاب در سفرشان به خوزستان از این زن شجاع، قدردانی کردند.
@hedye110
❣کمال بندگی❣
#منبر_کوتاه_ ✅جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ 👌آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوب
یه بار دیگه با تامل بیشتری بخونش
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه و پند آموز🌼
✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
❤️❤️❤️🍃🍃🍃
@ hedye110
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
یا علی موسی الرضا ، مولا .. مولا ..
گفتند بلا بلا بلا ، گفتم چشم
از روزِ الست با رضا ، گفتم چشم
من آمده بودم به ولایت برسم
گفتی اَنا من شروطها ، گفتم چشم
دیدم دلِ خسته در به در می گردد
دنبالِ بهانۀ سفر می گردد
برگشتمُ خاکِ طوس را بوسیدم
هر چیز به اصلِ خویش بر می گردد
ای شمس شموس عشق و امید تویی
آن جلوه که از خدا توان دید تویی
بردار حجاب از رُخ ماه بگو
یک شرط زِ شرط هایِ توحید تویی
گفتند بلا بلا بلا ، گفتم چشم
از روزِ الست با رضا ، گفتم چشم
من آمده بودم به ولایت برسم
گفتی انا من شروطها ، گفتم چشم
🌸چهارشنبه های امام رضائی🌸
🎁🎁🎁🎁🎁
@hedye110
✅تلنگر
✍حواسمان به چروک هایِ دور چشم مادرانمان
و لرزش دست های پدرانمان باشد. حواسمان به تٙر شدنر های گاه و بیگـاهِ چشم هایِ کم سو و دلتنگیِ شان باشد. حواسمان باشد آن ها خیلی زود پیــر می شوند و خیلی زودتر از آنـچه فکـرش را می کنیـم از کنارمان می رونـد. حواسمان باشد به دلگیـریِ غروب هایِ تنهاییِ شان... حواسمـان باشد که آن ها تمامِ عمـر حواسشان به مـا به آرام قد کشیدنمان، نیاز ها و نازهایمان بوده است. آن ها یک روز آنقدر پیـر میشوند که حتی اسم هایمان را هم فراموش می کنند.
حواسمان به گرانترین و
بی همتا ترین عشق هایِ زندگیمان
به بابا به مامان ها خیلی باشـد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠 @hedye110
به این کانال هم سری بزنید..
کانال دلنوشته و حدیث مکمل کانال کمال بندگی است🌹🌹👇👇
@delneveshte_hadis110