4_5974123573990655319.mp3
1.73M
🔸ترتیل صفحه 109 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام رست
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
#کتابدا🪴
#قسمتسیصدنودپنجم🪴
🌿﷽🌿
مطمئن بودم اگر ماشینش جا داشت ما را سوار می کرد، اما
خوشبختانه جا نداشت. تا آنها دور نشدند ما در همان جهت حرکت
کردیم. وقتی مطمئن شدیم که رفته اند و دیگر ما را از توی آینه
نمی بینند، عقب گرد کردیم و در حالی که میخندیدیم، به طرف
اسکله دویدیم......
زهره می گفت: خوبه تکاورهای اتاق جنگ اینجا
نبودند وگرنه می گفتند این همون جهان آراست که حرفش را می
زدید. می گفتید او دستور داده هرجا رفتید بگوید خیانت باعث
سقوط خرمشهر شد؟! پس حاال چرا به حرفش گوش نمی کنید؟
نمی دانم کدام یکی از دخترها جواب داد: جهان آرا و پاسدارها
خودشون تو منطقه اند به ما می گویند نیایید، انگار منطقه فقط
برای ما جا ندارد
برگشتیم اسکله، توی آن شلوغی که مرتب ماشین ها نیرو می
آوردند، یک ساعت گوشه ایی ایستادیم و به جنب و جوش و
هیاهوی نیروها نگاه کردیم. می ترسیدیم کاری بکنیم یا حرفی
بزنیم، بیرون مان کنند. هوا خیلی گرم شده و کله هایمان داغ کرده
بود و کف پاهایمان میسوخت. بالاخره تکاورها با یک ماشین
پیکاب سفید رنگ سررسیدند. با ذوق به طرفشان دویدیم، اما با
شنیدن اینکه نتوانسته اند برای ما امریه بگیرند، حال مان گرفته شد.
گفتند: قرار است درباره اقدام کنند. چون از هشت، نه نفر گروه
فقط به پنج نفرشان امریه داده بودند. صباح ساختمانی که از آنجا
افراد صاحب امریه را برای پرواز با هلیکوبترها هماهنگ می
کردند، نشان داد و گفت: اصلا خودمون وارد عمل می شیم
تکاورها گفتند: نه شما کاری نکنید ما مأموریت داریم به نیرو
دریایی خرمشهر برویم و اسناد و مدارک را از آنجا خارج کنیم. ما
اسم شما را هم به لیست خودمان اضافه کرده ایم
چون اگر بگوید امدادگر هستید از شما حکم می خواهند. شما اینجا
نمانید. بروید و بعدازظهر برگردید تا آن موقع ما حتما امریه می
گیریم
صباح می گفت: برنگردیم. بمانیم حتما یک آشنا پیدا می کنیم
کارمان را راه بیندازد.
با هم کل کل کردیم و بالاخره برگشتیم کمپ. ناهار عدسی داشتیم،
خوردیم و خوابیدیم و عصر تندی آفتاب که رفت، دوباره خودمان
را به اسکله رساندیم. پنج نفر از تکاورهای گروه آقا بدی با پرواز
ظهر رفته بودند و خود آقا بدی با یک نفر دیگر هنوز به دنبال
گرفتن ریه بقیه گروه بودند. این ها را دو نفر از تکاورهای گروه
که باقی مانده بودند، برایمان گفتند مین طور که ایستاده بودیم،
متوجه شدیم تکاورهایی هم که روز قبل در اتاق جنگ با ما درگیر
شده بودند، وارد اسکله شدند، با دیدن ما این دو تکاوری را که
قرار بود ما همراه شان برویم، کناری کشیدند و آنها را به حرف
گرفتند. صدای حرف زدن شان را نمی شنیدیم. از حالت چهره های
این دو نفر و نگاه های متعجب شان فهمیدم که تکاورهای تازه
وارد دارند
زیرآب ما را می زنند. به بچه ها گفتم اینا دارند چقولی ما رو میکنن
زهره با نگرانی گفت: نکته حرف های اونا را قبول کنند و ما رو
نبرند گفتم: این چه حرفیه؟ مگه آقا بدی و دوستانش اولین باره که
ما رو می بینند؟ اینا از قبل ما می شناسند. تازه اگه قراره با
حرفهای صد من یه غاز اینا برای ما امریه نگیرند، همون بهتر که
نگیرند. اگه خدا بخواد به هر وسیله ایی که شده ما می رویم آبادان....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
~🕊
🌿بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همهتشنهوگرسنهبودند.#شهیدکارور هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد.
در همین لحظه، بچّهها #کارور را دیدند که با قدمهای استوار به طرف تپّههای بازی دراز میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. تکبیره الاحرام را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
#شهید_محمدرضا_کارور♥️🕊
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
همیشه میگفت:
بانوی دو عالم مزار نداره؛
اگه شهید شدیم
باید خجالت بکشیم
مزار داشته باشیم...
شهید شد و پیکرش برنگشت ...💔
#شهید_میثم_نظری
#یادشهداکمترازشهادتنیست
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خادمی در حرم هم کار سختیه
اما اگر یه روزی بخوام خادم بشم
دوست دارم جای این بنده خدا باشم☺️
هم ماشین بازی هم خادمی🚓
ماشین شستشو و جاروی کف حرم💦
کلی وقت وایسادم تا صدای
زنگ ساعت حرم را هم بشنوید🔔
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
لاالهالاالله ۱٠.mp3
23.52M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۱٠
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
هر چیزی
هر عملی
هر نیتی و ...
روز قیامت وزن دارد و در ترازوی آنجا وزن میشود ؛ جز #لاالهالاالله
• این جمله یعنی چه؟
• مگر لااله الا الله هم "وزن کردنی" است؟
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 چرا اصلاً پولم، برکت نداره !
زحمتام به موفقیت نمیرسه!
#استوری | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۲۱ از مبحث خیر و برکت
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
🚩آه از غمی که تازه شود با غمی دیگر‼️
📌این عزیزانی ک شهید شدن عاقبت بخیر شدن و رفتن بهشت
وظیفه ماهایی ک ادعای انقلابی بودن داریم هر لحظه ک میگذره و هر تعداد ک کمتر میشه سخت تر و سنگین تر میشه
ان شاء الله ک ماهم ثابت قدم بمونیم و عاقبت بخیر شیم
عصر آخرالزمان عصر غربال و بلاست
عصر سختی و آزمایش های سهمگینِ
و یادتون باشه ، شب هرچه به انتها نزدیک تر بشه ، تیره و تار تر ، سیاه تر ، تاریک تر و مخوف تر میشه
✅ولی مهم فرج و طلوع نور آخرشه
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
خبرنگار تونسی: نصرالله شیعه شهید شد و عده ای از سعودیها شادی کردند، السنوار سنی شهید شد و برخی از سعودی ها باز هم خوشحال شدند. خب به ما بگو دین پدرت چیست؟ نکند از یهودیان خیبر باشد در حالی که ما نمیدانیم؟
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از زنانی که در زمان #ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت می کند به این دنیا ...
تماشای این فیلم رو از دست ندید.
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□■
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
#دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊