eitaa logo
《سربازان دیروز و امروز سرخس》
1.2هزار دنبال‌کننده
34.6هزار عکس
13.4هزار ویدیو
111 فایل
بِسْمِ اَللّٰه اَلرَحمٰن اَلرَحیم فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ : هر کس به اسلام گرویده مأموریت دارد استقامت کند ( آیه ۱۱۲ سوره هود ) سلام علیکم به نام خدا ، به یاد خدا ، برای خدا این کانال مخصوص دفتر حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس شهرستان سرخس می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
پارت هفتاد عبور از نفس🌸🌿 🌹 من اگه جای حسین بودم.دوبارکه میرفتم سوریه،مدافع حرم بودم.اونجا(سوریه) فرمانده خط بودم،توتهران آموزش میدادم،یامداح یه هیئت ثابت بودم و این همه رفیق داشتم.هیچ وقت این قدرباتواضع نبودم.یادمه حسین پیامی میداد توگروه،می گفت؛«اقا امشب اگه هستیدبریم بیرون»ماعادت کرده بودیم.ولی همچین کسی بیادتوگروهی که همه ازش کوچیکترهستن بگه آقا اگه هستیدامشب بریم بیرون.این خیلی تواضع میخواد.تومسجدمیومد بابچه هایی که پنج،شش سال ازخودش کوچیکتربودن سلفی می‌گرفت،یکی ازبچه های هیئت ما،دوتاعکس رو به من نشون داد.گفت حسین بااین بنده خداسلفی گرفته،این روهم حسین با من گرفت.بعرازهیئت،گفت(حسین)این عکس،یه روزی به دردت میخوره!گاهی اوقات می شد می رفتیم مزارشهدا ما می‌گفتیم عکس؛حسین یک ربع بیست دقیقه معطل می شد،ازماعکس می گرفت،خیلی کم پیش میومدماازش عکس بگیریم.یادم میادیه بار کلاس آموزش نظامی بود،حسین بااینکه نظامی بود و توسپاه آموزش می داد.مثل بقیه بچه ها لباس نظامی پوشید و تو صف خبردارایستاد.توپایگاه مابهش گفتیم بیا در مورد سوریه صحبت کن،گفت من نمیام.هرهفته حلقه صالحین بود،دوباره هفته بعدش بهش گفتم؛اقا بیادرمورد سوریه صحبت کن.حسین حدود یک ربع،درمورد مناطق مختلف سوریه،درمورددلایل جنگ ودسته بندی های دشمن هامون توسوریه،نحوه مقابله بااونا،خلاصه همه چالش های جنگ با تکفیری‌ها صحبت کرد؛حتی یه کلمه هم در مورد خودش حرف نزد،که چه کارهایی کرده. (دوست شهید)
پارت هفتاد و چهار نذر سلامتی🌸🌿 🌹 هر دفعه که حسین به سوریه می رفت من مبلغی روبه عنوان نذر به حسین می دادم تا بندازه داخل ضریح حضرت زینب (س).فقط تاکید می کردم که حتما در بازگشت به ایران نذر منو ادا کنه.به نوعی من گروکشی می کردم تاحسین سالم برگرده؛علاوه برپولی که برای نذربه حسین می دادم،هرباربه نام شهیدی هم نذر می کردم.برای بار اول به نیت ابجداسم خانوم حضرت زینب (س)مبلغ ۶۹هزارتومان نذرمی کردم،چون شرط کردم حتمانذر منوزمان بازگشت اداکنه حسین هم کمی مقاومت کرد و بعد قبول کرد.به نام شهید مجتبی کرمی هم نذر کرده بودم که اگرحسین برگرده،برای دخترکوچکش به نام رقیه(س)لباس هدیه کنم.لباس روخریدم و کنار گذاشتم تا وقتی که حسین،نذرم رو ادا کنم؛حسین برگشت برای باردوم که می خواست بره سوریه مبلغ ۵۰هزار تومان دادم تاتومسیر بازگشت به ضریح بندازه.حسین هم بدون هیچ مقاومتی قبول کرد و اصرار نداشت تادررفتن بندازه.این دفعه به نام شهیدالله کردم نذرکردم که اگر حسین برگرده،سالادالویه درست کنم و درهیئت منتظران پخش کنم.یک حلبی خیارشور هم خریدم و کنار گذاشتم تا به محض بازگشت حسین بااون سالاد الویه درست کنم.به اسم شهید الله کرم این خیارشور روخریده ام وبازنمی کردم تاحسین برگرده وبااون سالادالویه درست کنم حسین برگشت و همان روزگفت ،میتونی تاشب نذرت رواداکنی؟من هم به سرعت دست به کار شدم و آماده کردم.شب هم برای بسته بندی خودحسین آمد بارسوم هم۵۰هزار تومان به عنوان نذر دادم.حسین یهو گفت،ایندفعه نمیگی هاموقع برگشت تو ضریح بندازم.من موقع رفتن می ندارم.گفت اگر اصرار کنی من اصلاپول رونمی برم.به نام شهیدزبرجدی هم ندرکرده بودم.شنیده بودم خودشهیدگفته بود،هرکی به من نذرکند،نذرش ادامی شود.نذرکردم اگرحسین برگرده سرمزارشهید زبرجدی شله زرد پخش کنم.وقتی حسین شهید شد و برای مراسم ‌تدفین رفتیم.مزارشهیدزبرجدی نزدیک مزار حسین بود.بعدازمراسم به عنوان گلایه برسرمزارشهیدزبرجدی رفتم.گفتم دمت گرم خودت گفته بودی،هرکی به من نذر کنه،نذرش ادامیشه.عجب حسین سالم برگشت.بعداین موضوع روبه مامانم گفتم.مامانم گفت،همین که پیکرحسین برگشته یعنی نذرت اداشده.پیکرخیلی ازشهدا درسوریه مونده وهنوز برنگشته.مامانم گفت اون موقع که حسین شهید نشده بود،خواب دیدم که شهید زبرجدی برای ماشله زرد آورده ومیگه نذرت اداشد.مامان گفت،این عنایت شهید زبرجدی بوده که پیکرحسین برگشته! از شهید گلایه نکن.من هم نیت کردم تانذرم رواداکنم. (خواهر کوچک شهید)
پارت هشتاد و چهاررؤیای‌صادقانه🌸🌿 🌹 بیست روز از آخرین ماموریتش در سوریه می گذشت.که چندشب پشت سر هم خواب می دیدم،مراسم تشیع جنازه است و شهیدی روی دستان مردم تشیع می شود،روش پرچم انداخته شده بود؛ولی اسم شهید نوشته نشده بود،صبح‌ هابه همسرم می گفتم،چرااینقدرهرشب خواب تشیع جنازه می بینم؟بعدازشهادت حسین که فیلم و عکس های مراسم تشییع رو دیدم.متوجه شدم این جمعیت،پیکروخیابان،دقیقاشبیه جمعیت،پیکروخیابان خواب من بود که بارها دیده بودم.قبل از شهادت حسین.یکبارهم خواب دیدم شخصی به نام حسین بواس لباسی رو تاکرده و مرتب شده برای من آورد و گفت این لباس حسینه!درخواب فهمیدم که حسین بواس مدافع حرمه.ولی لباسی که آورده بود تن حسین ندیده بودم.چون از سوریه خریده بود.پرسیم این لباس مال حسینه؟گفت آره مال حسینه.صبح از خواب بیدار شدم و در اینترنت جستجو کردم دیدم شهید بواس از شهدای چالوس بود و در خانطومان به شهادت رسیده بود.بعدازشهادت حسین وقتی ساک حسین رو آوردن،دقیقالباس هایی که شهید برای من آورده بود در ساک حسین بود. (مادرشهید)