🔴🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸😀🦋😀
#داستانک
🔹تازه با هم رفیق شده بودیم. 😌☺️خیلی با محبت و بی غل و غش بود.❤️ با اینکه از حجابش خوشم میومد،🌺 اما تنبلی می کردم #چادر روی سرم باشه. یه روز که برای درس خوندن📙📘 اومده بود خونه ما🏠، همراه خودش چند تا شکلات با بسته بندی های زیبا هم آورده بود.🍬🍬 دو تا از اون ها رو به من داد. خودش هم یکی از شکلات ها رو باز کرد و گذاشت وسط بشقاب.
🔸چند لحظه ای از درس خواندن مان📙📗 نگذشته بود که دو تا مگس مزاحم سر و کله شون پیدا شد و یک راست رفتند سراغ شکلاتی که بدون بسته بندی بود. من😊 تلاش کردم مگس ها را فراری بدهم ولی کوثر خیلی آرام گفت: 🙁
👈 "تقصیر خودشه. تا خودش رو نپوشونه، مگسا ولش نمی کنن."
🔺فهمیدم که می خواهد غیر مستقیم به من #درس_حجاب بدهد✨
و بگوید : مگس ها کاری ندارند که تو به خاطر تنبلی حجاب نداری و یا برای خوشگلی بی حجابی میکنی.
آن ها کارشان مزاحمت است.😝
♡°•اِمــام خـوبـےها•°♡
امروز بابام گفت پاشو برو کولرو روشن کن
همینطور که پشمام ریخته بود داشتم دکمه روشنش رو میزدم که دیدم روشن نمیشه برگشتم دیدم بابام داره میخنده و میگه اوسگلت کردم برق قطعه بیا بشین…😐😂
حالا میفهمم چرا بهشت زیر پای مادرانه😂😂
سه تا یارو میرن دزدی، صابخونه بیدار میشه و هر کدوم میرن تو یه گونی قایم میشن!
صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره!
به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره!
به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..
دوباره محکمتر لگد میزنه … باز صدا نمیده !
دفعه سوم که لگد میزنه ، یارو با عصبانیت میاد بیرون میگه:
بابااا … آرده ، آرد !… آرد صدا نداره میفهمی؟؟
😂😂😂
«💜🌸»
#چادرانه
چــــادرمـ🦋
تـ👑ــاج بهشتیــ☘ـست کـﮧ بر
سـ🧕ــر
دارم
یادگاریسـ🥰ـت کــﮧ از حضرت
مـ♥️ــادر دارم
تـیـ🏹ـرها بر دل دشمـ💣ـن زده با هر
تـ🪢ـارش
مـن محال است کـﮧ آنرا ز سرم
بـ🙃ـردارم
↷