6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•~🕊
چه بۍحرم چه با حرم
میگیرهدستموسلطانڪرم【🫰😍】
#استورے
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
°•~🕊 چه بۍحرم چه با حرم میگیرهدستموسلطانڪرم【🫰😍】 #استورے
•
گَمانمَبَرڪهحَسَنبےضَریحوبےحَرَماَست؛
ڪَریمِآلعَباهَرچہهَست،مےبَخشَد ...!【🕊💚】
میگفت تو حرم،
بھ صاحب علم :
عزیزدلم!✨
نازت خریدنیــھ !🤍((:
تمامِ نماز، با هر سبحان الله بغضش را قورت داد... . سلام را که داد، چون کودکی که آغوش امنی را باز دیده، سر به مهر گذاشت و در گوشِ سجاده گریست... .
تمامِ کلامش در یک بیت خلاصه میشد: من خود بلایِ خویشم! از خود کجا گریزم...؟
ناگهان در کنجی از خیالاتش، کنارِ سجاده، آقایش را دید! علمدار درست کنارش نشسته بودند زمانی که در دل و جانش ذکر «یاعلی (ع)» جان گرفته بود...!
اینبار اشکهایش طرح لبخند داشتند... .
نفس عمیقی کشید! میخواست با مدد علمدار، یاعلی (ع) بگوید! زبان که چرخاند، آقایش را دید که سر به آسمان بلند کردهاند تا از خدا، قوت و معرفت برایش طلب کنند... .
یاعلی (ع) را که گفت، نگاه رضایت و لبخند آقایش را دید و جانش آرام شد... .
سر از سجده بلند کرد؛ چشمِ سر، علمدار را نمیدید، اما... قلبش، جایی در نزدیکیِ جانش، علمدار را میدید که ایستادهاند، مراقبش هستند و لبخند میزنند...!🤍🌸
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
تمامِ نماز، با هر سبحان الله بغضش را قورت داد... . سلام را که داد، چون کودکی که آغوش امنی را باز دید
gereftaram-abalfazl-final.mp3
6.91M
این دنیا که جایِ خود...
من با نامِ علمدار از شبِ اول قبر هم، دل آسوده ام...! ((:
شبهای جمعه وقتی آرام زیرلب زمزمه میکنی، «سلام الله و سلام ملائکة المقربین...» احساس میکنی، علمدار، جایی در آسمان کربلا، آنگاه که دارند کارهای مهمانیِ شبهای جمعه را هماهنگ میکنند تا همه چیز بابِ میلِ ارباب، امام حسین علیه السلام پیش برود؛ یک لحظه برمیگشتهاند و نگاهت میکنند...
لبخندی زدهاند و میگویند: «آمدی؟ منتظرت بودم...!»
و یک گوشهی کار را هم دست تو میدهند!
نه اینکه خیال کنید کار روی زمین مانده بود، نه...!
علمدار منتظر بودند تا بیاییم که مبادا شبِ جمعه را از دست بدهیم...
فرشتگان صف به صف در خدمت علمدارند ولی...
آقا، آن یک کار را میگذارند کنار و هر چه فرشتگان بگویند که ما هستیم! عهده دار میشویم؛ علمدار سمتِ ما مینگرند و میگویند: نه... میآید!🤍🌸
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
مولاعلی (علیهالسلام)💛:
الدَّهْرُ انْزَلَنِی ثُمَّ انْزَلَنِی ثم انْزَلَنِی حَتَّى یُقال: معاویة وَ عَلی...
روزگار، مرتبه مرا پایین آورد، پایین آورد، پایین آورد به حدی که میگویند: معاویه و علی...
برای غربتِ مولا،💔 ز جا برخیزید؛ یاعلی (ع)!🕊✨