بی خبر رفتی نگفتی دخترت دق می کند ..
خواب بودم ناگهان آتش به دامانم رسید!💔
حرم میسوخت ..💔
طفلی داد میزد که عمه! دامنم آتش گرفته ..
به سوی تو .. نگاهِ دخترت بود :)
که تیغ و نیزه روی حنجرت بود! 😭💔
به مقتل دیده های دخترش بود ..
که تیغ دشنه روی حنجرش بود ..
غم تو آتشی بر جان ما زد ...
یکی آتش به جان خیمه ها زد!💔
یکی انگشت و هم انگشترت برد ..
یکی راس تو را بر نیزه ها زد 😭💔
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله