eitaa logo
حسینیه‌امام‌حسن‌مجتبی(علیه‌السلام)
105 دنبال‌کننده
277 عکس
110 ویدیو
1 فایل
یانور ؛ ‌ حضرت ابالفضلی ها ، امام حسنی ترند .🌒 کھ : عباس (ع) علَمش ، علَمِ حسن (ع) ھ !💚(: • محصلِ مکتبِ نگاھِ عَلی بنِ الحُسین عَلیهِ السَّلام .💛✨ • به یاد سید جواد ذاکر ، و شهید حسین امیرعبداللهیان🌷 ‌ 🤍. نذر لبخند حضرت مادر سلام الله !🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
این جماعت به سرش نیت بد دارد تا خواهرم راهے دروازھ ساعات کند ..!💔
ملجاء خون ها ؛ روضه شام یادتونه ..؟ (:
حسینیه‌امام‌حسن‌مجتبی(علیه‌السلام)
ملجاء خون ها ؛ روضه شام یادتونه ..؟ (:
- مردم لباس پاره‌ی ما خنده دار نیست!💔 کاخ غرور کاذبتان پایدار نیست!✋🏻
آخ... سادات من رو ببخشن! امام زمانم من رو ببخشن!✋🏻💔
رفقا بیت ، بیت آخرھ ! هر چے توان دارین بذارین برای همین یه بیت ! برای غصه امام حسین (؏) ! برای آخرین درد روی دل ارباب !💔 راحت ازش نگذرین .. بذار دلت خوب درک کنه این یه بیت چے گفته ! ((:
علمدار ِ من ؛ این لشکریان رحم ندارند ! کاش میشد کفنے بر تو مهیا بکنم !💔
صلےالله‌علیڪ‌یا‌اباعبدالله !❤️
حرف آخر روضه و حاجت و التماس ؛ باشه همون درد و دل با آقا و یاعلے چله زیارت حضرت عباس (؏) !💕✨ ان‌شاءالله اربعین همین جمع ، کربلا !❤️((:
یادمون نرھ .. مهدی ِ فاطمه (عج) تو جمعمون بودن !💚(: یه سلام بدیم به آقا ..؟✋🏻✨
ـــ 🌸 ــ ـ صَلَّـی اللهُ عَلَیْـكَ یـا صَـاحِب العَصـرِ وَ الزَّمَـان؛ اَلسَّـلامُ عَلَیکَ یـا خَلیفَةَ الرَّحمنِ، اَلسَّـلامُ عَلَیکَ یاشَریکَ القُرانِ ،یـا اِمـامَ الاِنسِ وَ الجَان عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللهُ مَخرَجَهُ؛ وَ رَزَقَنَا الله رُؤیَتَه وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ !✨
ان شاءالله که به دل نشسته باشه و .. بشه قدمے برای نزدیک شدن به اباعبدالله و .. به امام ِ غریبمون !💚((:
⊹ قبول باشه رفقا ..🌱 التماس دعا❤️(: ⊹ سخنے اگر بود 📨 𓄳 https://abzarek.ir/service-p/msg/659940
‹بہ‌نام‌خدای‌ِامام‌حسن'؏💚✨›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 ؛ ولے ببین گدات ، فقط تو رو دارھ❤️(: ـــــــــــــــــــــ ـــــ - '؏✨
‹بہ‌نام‌خدای‌ِامام‌حسن'؏💚✨›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دله دیگه ! یهو هوایۍ میشه 💚(: با اذن آقا امام حسن'؏ ... یه چند خط روضه بخونیم؟ - بسم اللّھ✨
امام حسین'؏ وارد خیمه شدن ... دید زین‌العابدین'؏ در تب دارھ میسوزھ ، حضرت حالش خیلی بدھ ، حضرتِ زینبۜ دارھ پرستارۍ میڪنه ...
تا ابۍعبدالله'؏ واردِ خیمه شد ، شروع ڪرد امام زین‌العابدین'؏ با بابا صحبت ڪرد:
ابۍعبدالله'؏ فرمود: عباسم رو ڪنارِ علقمه شهید ڪردن، دستاش رو از بدن جدا ڪردن 😭💔!
گفت: بابا! از برادرم علےاڪبر'؏ چه خبر؟ یڪی یڪی اسم شھـدارو آورد ...
ابۍعبدالله گفت: عزیزِ دلم ، خیالت رو راحت ڪنم !💔(: به جز من و تو ؛ مردۍ توۍِ خیمه‌ها نموندھ ...
تا این حرف رو زد زین‌العابدین'؏ فرمود: عمه جان! شمشیرم رو بدھ ... من زندھ باشم بخواد آسیبۍ به ولےِّ خدا برسه؟💔
حضرت زین‌العابدین'؏ رو آرام ڪرد (:
اۍ بهترین ذریّه من ، اۍ جــــانشینِ مــن ، تو باید این زن و بچه رو سرپرستے ڪنۍ ، تو باید اینھـا رو تا شام وڪوفه ببرۍ 😭💔!