بگو تاتیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت !
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت !
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند ..
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت!❤️🩹((:
تو را پایین کشیدند از سر منبر ..💔
که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت ..؟ (:
درون خانه هم محرم نمیبینی ؛ تحمل کن !
که می خواهند، ای تنها ترین! تنها تر از اینت !...💔
تو غم های بزرگی در میان کوچه ها دیدی ..💔
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت ..
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی ؛...
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت !💔
سر راهت می آمد آنکه نامش را نخواهم برد ..
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت !😭💔
برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی ..
که زینب (سلام الله) آمده با چادر مادر به تسکینت !✨((:
به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت !...💔
چه می شد مثل مادر نیمهٔ شب بود تدفینت ..
•
.
یه جا هم تو روضه ها هست که میگه:
بعد تشییع امام حسن (علیه السلام) ، حضرت عباس (علیه السلام) وارد خونه شدند. سرشونو گذاشتن روی دیوار ، شروع کردن به گریه کردن !...
حضرت زینب (سلام الله) که حال برادرشونو دیدن ، فرمودند: برادر؛ این چه گریه کردن است؟ چه شده؟
حضرت عباس (علیه السلام) عرضه داشتن: خانم جان؛ شمشیر حیدری دارم! بازوی علوی دارم! اما جلوی چشمام بدن برادر من رو تیرباران کردن!💔 کاش این تیرها به بدن من مےخورد!...
خدا هم دعای علمدارِ ارباب (علیه السلام) رو مستجاب کردن ..! ((:
وقتے ارباب ، پیکر برادرشون رو در آغوش گرفتن ؛ نه یک تیر ، نه دو تیر که چهارصد تیر روی بدنشون بود!😭💔
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت !...💔 چه می شد مثل مادر نیمهٔ شب بود تدفینت ..
صدایت می زند اینک یتیمت از دل خیمه ؛
که او را راهی میدان کنی با دست آمینت ..!✨((: