ما لشگریان حیدر کراریـــــــــــــم
با خامنهای قول و قراری داریــم
تا روز قرار دولتِ دوســـت، مُدام
آتش شده، بر سر ستم مــیباریم
@heiatommolaemmeh
⊱━═━❥🌸💖🌸❥━═━⊰
#شهید_یوسف_سجودی🌷
🦋خاطره ی شهید ویژه خانم ها:
⛅همسر شهید: زندگیمون با کمک
خرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به
سختی میگذشت. یه شب نان هم
برای خوردن نداشتیم. بهش گفتم
که چیزی نداریم. اون قدر این پا و
اون پا کرد که فهمیدم پولش ته
کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ
کارهایم وقتی برگشتم ، دیدم یوسف
نشسته پایِ سفره داشت گوشههای
ِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند
روز پیش مونده بود، میخورد…
بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب…
🧕خانوما دقت کنین...
از همسر این شهید یاد بگیرین و
چیزی رو نخواین که میدونین
همسرتون توانِ مهیا کردنش
رو نداره ، لطفاً با پایین آوردن
ِ سطح توقعاتتون کاری کنین که
مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون
آرامش داشته باشه…
_______________
🧔خاطره ی شهید ویژه آقایون
🍗یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود.
بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست
می کنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم.
اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم.
مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ
روغن. سرخ و سیاه شده بود که
آوردمش سرِ سفره.
🍴یوسف مشغول خوردن شد.
مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش
کلنجار می رفت. مرغ مثلِ سنگ
شده بود و کنده نمی شد.
تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید
آبپزش میکردم کلی خجالت کشیدم.
اما یوسف میخندید و میگفت:
فدای سرت خانوم!
.
🍚آقایون باید دقت کنند:
همسرشون با عشق براشون غذا
می پزه و توی خونه زحمت میکشه.
اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدید ،
نباید به روش بیارید. یادمون نره
که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی
رو از تن همسرتون خارج میکنه…
@heiatommolaemmeh
#ماکروناراشکست_می_دهیم 👊
درگیر به کار سم زدایی هستیم
آماده ی یک فتح نهایی هستیم
آزادی ما در گروو این حبس است
در خانه به امّید رهایی هستیم
✍#حسین_جعفری
#صلوات 👉
@heiatommolaemmeh
گوارا ترین زندگی را کسی دارد ،که از آنچه خدا قسمت او کرده خشنود باشد
#امام_علی_علیه_السلام
#غررالحکم_دررالکلم_جلد1_صفحه38_حدیث161
@heiatommolaemmeh
#متن_دعای هفتم صحیفه سجادیه🤲
@heiatommolaemmeh
کانال اطلاع رسانی هیئت ام الائمه (سلام الله علیها)رشت
#سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ (قسمت ۱۴) 🔻آتش حسرت 🔷از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر ج
#سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ
(قسمت ۱۵)
🔻به سوی آتش!
🔸در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرزیدم، پرسیدم به کجا؟
گناه به کوه سمت چپ اشاره کرد و گفت: پشت این کوه وادی باصفایی است که دوست دارم تا قیامت در آنجا بمانی.
🌿میدانستم لجاجت و طفره رفتن من بی فایده است پس به همان راهی که اشاره کرده بود قدم نهادم.
گناه با عجله و شادی کنان جلو میرفت.
🍂 هراز گاهی بر میگشت و مرا تشویق به ادامه راه میکرد.
با اینکه از گناه خیری ندیده بودم، اما مژدههای مکرر و شادمانی بی سبب او مرا نیز به وجد آورده بود و امیدوارانه به مسیر ادامه میدادم.
🌵از نیمه کوه گذشته بودیم که نالههایی از دور به گوشم خورد.از ترس و دلهره بر جای ایستادم و به گناه گفتم: این چه صدایی است که به گوش میرسد؟
🔥گناه گفت: من صدایی نمیشنوم، شاید هلهله و شادی اهالی آنجاست که غرق نعمتند.
گفتم: ولی صدایی که من میشنوم به ناله و فغان بیشتر شباهت دارد تا هلهله و شادمانی کردن.
💥گناه گفت: من چیزی نمیشنوم، بی جهت وقت را تلف نکن و زودتر به راهت ادامه بده.
🍁دریافتم که گناه مطلبی را از من پنهان میکند و بی جهت خود را به ناشنوایی میزند...اما چاره ای نبود.
🌄در کشاکش کوه و با شک و تردید به دنبال گناه در حرکت بودم که ناگهان صدای نیک را شنیدم، فریاد کشید: خودت را کنار بکش.
✅ با عجله خودم را به کناری کشیدم، ناگهان سنگ سیاه بزرگی با شدت تمام به فرق گناه فرود آمد و او را به پایین کوه پرتاب کرد.
✨پس از آن نیک را دیدم که با عجله از قله کوه به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت.
من نیز صورت بر شانه مهربانش گذاردم و زار زار گریستم..
🌻نیک در حالی که اشکهایم را پاک میکرد گفت: دوست من اینجا چه میکنی؟ هیچ میدانی اینجا کجاست؟ گفتم: نه.
🌼نیک سری تکان داد و گفت: تو در چند قدمی وادی عذاب هستی. اینجا جایگاه افرادی است که توان عبور از برهوت را ندارند و روز قیامت نیز قدرت عبور از پل صراط را نخواهند داشت و سرانجام به قعر جهنم سقوط میکنند.
🌷نیک پس از آن مرا دلداری داد و خواست تا برای رفع خستگی اندکی استراحت کنم.
🔵عذاب یکی از بزرگان برزخ!
🔷در همین میان و در لا به لای فریادهای اهل عذاب صدای ناله ای را شنیدم که به ما نزدیک میشد.
پس از لحظه ای صدا واضح تر شد. و شنیدم که صاحب صدا با ناله ای جگر خراش از تشنگی شکایت میکرد.
🔘با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟
🔆نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت: به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن.
✳️وقتی به اوج قله نگریستم شخصی را دیدم که در گردنش غل و زنجیر آویخته اند و دو مرد زشت رو و قوی هیکل سر زنجیر را به دست گرفته اند.
▪️آن شخص در حالیکه مرتب از تشنگی مینالید به این سو و آن سو نگاه میکرد.
🔘پس از دیدن ما با عجله به طرفمان حرکت کرد؛ من از ترس خودم را به نیک رساندم و آهسته پرسیدم:
این شخص کیست؟
🔶 نیک گفت: صاحب ناله یکی از سرشناسان برهوت است که در دشت عذاب معذب است.
🔥آن شخص همانطور که به ما نزدیک میشد دستهایش را مانند گدایی به سمت ما دراز کرده بود و طلب آب میکرد.
وقتی به چند قدمی نیک رسید، مامورانش با کشیدن زنجیر از نزدیک شدن او به ما جلوگیری کردند، او در حالی که اشک میریخت با التماس از نیک درخواست یک قطره آب کرد، اما نیک امتناع ورزید. او همچنان التماس میکرد..
✨ نیک از او پرسید: مگر تو از داشتن دوستت نیک محرومی؟
سر به زیر افکند و گفت: چه دوستی، چه نیکی، دوست من گناه من است که در همان لحظات اول مرا به دست این ماموران عذاب سپرد و رفت.
☄حال باید تا روز قیامت از این تشنگی عذاب آور رنج ببرم و در قل و زنجیر محبوس باشم.
🍀نیک با کنایه گفت: پس دعا کن هر چه زودتر روز قیامت بر پا شود تا از این عذاب رهایی یابی.
🍂 او به ناگاه سر بلند کرد و با تمام قوی فریاد برآورد: نه، نه، نه، ما اهالی دشت عذاب هرگزنمی خواهیم قیامت برپا شود، عذاب اندک برزخ ما را به ستوه آورده تا چه رسد به عذاب جهنم که...
اما ماموران با گرزهای آتشینی که همراه داشتند به جان او افتادند. آن شخص ناگهان از جا پرید و در حالیکه صدای شتری میداد که داغ شده باشد، شروع به جست و خیز کرد.
آتش از پیکرش زبانه میکشید و صدایش زمین را میلرزاند...
✍ادامه دارد...
@heiatommolaemmeh
#قائمانه
خــجالت میڪشم
اسمم را گذاشتــــــه ام: مـــــنتظر
اما زمـانے ڪه دفـــــتر انتظارم را ورق
میزنے مے بینے؛
فضاے مجــــازے را بیشتر از امامم
میشناسم !
حتے گاهے صبح آفتاب نزده آنها را چِـــڪ میڪنم ...
امــــا عهــدم را نــــه...❗️
در قنوت نمازهایمان براے "مهدے فاطمه"
دعا ڪنیم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@heiatommolaemmeh
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
▪️ماه من چهره نما
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
@heiatommolaemmeh
💔
امام خامنه ای:
شیعه انگلیسی و سنّیِ آمریکایی
که مسلمانها را به جان هم میاندازند،
دو لبهی یک قیچیاند...
#فداےسیدعلےجانم❤️
#شیعه_انگلیسی
#سنی_آمریکایی
#بصیرت
@heiatommolaemmeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مختاربه تندروی های برخی شیعیان درمواردی که عملشان علیه انقلاب شیعی بود...
مقایسه کنیدبااحمق هایی که دیروزدرب حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) روشکستند..
شیعه- انگلیسی
عمامه- آمریکایی
فرقه-صادق شیرازی
@heiatommolaemmeh
🕊 🍂🕊
✍ #خاطرات
حدودا سال 82 بود که داشتیم با محمدرضا زارع الوانی میرفتیم بانک اولین حقوق سپاه حاج رضا رو بگیریم.
رفتیم بانک دیدم حقوق چند ماه حاج رضا شد ۱۵۲هزار تومن وقتی که از بانک حقوقشو گرفت ۵۰هزار تومن از حقوقشو واریز کرد به حساب زلزلهزدههای بم بهش گفتم رضا زیاده اگه میخوای کمک کنی کمتر کمک کن.
اقا رضا گفت اون موقع که تو نانوایی کار میکردم روزی ۱۴۰۰ تومن مزد میگرفتم که هر روز ۴۰۰تومنش رو مینداختم تو صندوق صدقات
حالا که چند برابرشو حقوق گرفتم چرا کمک نکنم.
🌹 #شهید #محمدرضا_الوانی
🍃🌸🍃
🌺 ارواح طیبه شهدا صلوات
@heiatommolaemmeh